سال که به پایان میرسد، گویی پردهای از نمایش هستی فرومیافتد، اما این نه پایانی قطعی، که دگرگونیای ناگزیر است. لحظهای که شمارش معکوس آغاز میشود، زمین همان است، آسمان همان، اما در ژرفای وجود ما چیزی تکان میخورد: امیدی نو، بیمی کهنه، رؤیاهایی که شاید خاک خوردهاند و اکنون چشم به راه طلوعی دیگرند.
پایان یک سال و آغاز دیگری، نه جشن زمان، که جشن ادراک است؛ فرصتی نادر که انسان، این موجود درگیر در روزمرگی، به لحظه اکنون بازگردد و بپرسد: از کجا آمدهام؟ به کجا میروم؟ آیا سالی که گذشت، تنها تکرار لحظات بود یا بیداریای در مسیر حقیقت؟
شمعها روشن میشوند، زنگها به صدا درمیآیند، و در میان این هیاهو، سکوتی عمیق درون هر انسان طنینانداز میشود: آیا سال جدید، امتدادی از گذشته است یا تولدی دیگر؟ پاسخ، درون هر کدام از ماست. شاید سال جدید تنها یک قرارداد ذهنی باشد، اما اگر هر آغاز را فرصتی برای تجدید خود بدانیم، دیگر نه پایان سال، که پایان ناآگاهی را جشن خواهیم گرفت.
این لحظه، نه وداع با گذشته، که سلامی به بیکرانگیِ امکانهاست؛ سال نو را با نگاهی نو آغاز کنیم، با قلبی که از گذشته درس گرفته و به آینده با امید مینگرد.
“برآمد باد صبح و بوی نوروز / به کام دوستان و بخت پیروز”
نوروزتان پیروز، روزگارتان سبز، و اندیشهتان همیشه در پرواز!
هوش مصنوعی دانشگاه تهران در سال 1403
مجری طرح و دبیر علمی : مسلم تقی زاده
>>Click here to continue<<