TG Telegram Group & Channel
مرتضی مردیها | United States America (US)
Create: Update:

🖌 لطفاً کمی زندگی کنید

یکی از خاطره‌های انزجار‌آوری که از عصر جاهلیت دارم، این است که گاهی که می‌خواستیم کمی شادی کنیم به‌ خود نهیب می‌زدیم که مثلاً خوشنودی ما روزی است که از ظلم اثری نباشد. این در حالی بود که تجربۀ مستقیم خود من در جنگ نشان داد حتی در شرایطی که از یک دقیقه بعد خودت خبر نداری و هر لحظه ممکن است ترکشی به گوشۀ جانت گیر کند و آن را با خود ببرد، مجبوری زندگی کنی. یعنی گاهی از خوردن چیزی یا دیدن کسی یا گرفتن نامه‌ای یا هر چیزی به همین‌اندازه‌ها خوشحالی کنی.

بگذاريد مسئله را به شکل دیگری مطرح کنم. اگر من بپذیرم ما از نظر سیاسی در یکی از بدترین (یا بدترین) دوران تاریخ ایران زندگی می‌کنیم، آیا ناسازگار است با این‌که در همان حال بگویم روا نیست که سیاست و سرنوشت و فجایعِ آن، تمام فکر و احساس ما را از خود بیانبارد؟

نه! تنها مسئولیت واقعی ما در این دنیا زندگی است. هرچند حتی آن را هم خودمان انتخاب نکرده‌ایم، ولی حالا که به این دنیا آورده شده‌ایم راهی جز زندگی کردن نیست و زندگی یعنی لذت و تنوع و رضایت. بله، بسا که چیزهایی برای این لازم است که به‌راحتی دسترس نیست؛ باری، لااقل برای کسانی که هست و به قدری که هست، آن را زیر هیمنۀ خشم‌ها و افسوس‌ها نیمه‌جان نکنیم.

فرایند بهبود وضع ایران یک روال دنباله‌دار است که در دوران‌های مختلف شاید اقتضائات متفاوتی داشته باشد، ولی فدایی نمی‌خواهد؛ به این معنا که کسی لحظه‌ای از فکر مصائب آن خالی نباشد. همه چیز برای بهتر زیستن است. پس حتی اگر در حال جنگ هم هستید از یک قوطی کنسرو، یک چای، یک لبخند، یک نامه، یک بغل ... شادی کنید. اگر اینطور خیال می‌کنید که زمانی خواهد رسید که نوبت زندگی و شادی است، باور کنید چنان زمانی هرگز نخواهد رسید.

تمام عمر ما روی بلَمی در رودخانه‌ای می‌گذرد. در ضمنِ همین بالا و پایین‌ها و پیچ و خم‌های آن است که زندگی متولد می‌شود و رشد می‌کند و می‌میرد. تمامی آن را از هول و هراس و انتظار و آرزو و حسرت پر نکنیم.

@mardihamorteza

🖌 لطفاً کمی زندگی کنید

یکی از خاطره‌های انزجار‌آوری که از عصر جاهلیت دارم، این است که گاهی که می‌خواستیم کمی شادی کنیم به‌ خود نهیب می‌زدیم که مثلاً خوشنودی ما روزی است که از ظلم اثری نباشد. این در حالی بود که تجربۀ مستقیم خود من در جنگ نشان داد حتی در شرایطی که از یک دقیقه بعد خودت خبر نداری و هر لحظه ممکن است ترکشی به گوشۀ جانت گیر کند و آن را با خود ببرد، مجبوری زندگی کنی. یعنی گاهی از خوردن چیزی یا دیدن کسی یا گرفتن نامه‌ای یا هر چیزی به همین‌اندازه‌ها خوشحالی کنی.

بگذاريد مسئله را به شکل دیگری مطرح کنم. اگر من بپذیرم ما از نظر سیاسی در یکی از بدترین (یا بدترین) دوران تاریخ ایران زندگی می‌کنیم، آیا ناسازگار است با این‌که در همان حال بگویم روا نیست که سیاست و سرنوشت و فجایعِ آن، تمام فکر و احساس ما را از خود بیانبارد؟

نه! تنها مسئولیت واقعی ما در این دنیا زندگی است. هرچند حتی آن را هم خودمان انتخاب نکرده‌ایم، ولی حالا که به این دنیا آورده شده‌ایم راهی جز زندگی کردن نیست و زندگی یعنی لذت و تنوع و رضایت. بله، بسا که چیزهایی برای این لازم است که به‌راحتی دسترس نیست؛ باری، لااقل برای کسانی که هست و به قدری که هست، آن را زیر هیمنۀ خشم‌ها و افسوس‌ها نیمه‌جان نکنیم.

فرایند بهبود وضع ایران یک روال دنباله‌دار است که در دوران‌های مختلف شاید اقتضائات متفاوتی داشته باشد، ولی فدایی نمی‌خواهد؛ به این معنا که کسی لحظه‌ای از فکر مصائب آن خالی نباشد. همه چیز برای بهتر زیستن است. پس حتی اگر در حال جنگ هم هستید از یک قوطی کنسرو، یک چای، یک لبخند، یک نامه، یک بغل ... شادی کنید. اگر اینطور خیال می‌کنید که زمانی خواهد رسید که نوبت زندگی و شادی است، باور کنید چنان زمانی هرگز نخواهد رسید.

تمام عمر ما روی بلَمی در رودخانه‌ای می‌گذرد. در ضمنِ همین بالا و پایین‌ها و پیچ و خم‌های آن است که زندگی متولد می‌شود و رشد می‌کند و می‌میرد. تمامی آن را از هول و هراس و انتظار و آرزو و حسرت پر نکنیم.

@mardihamorteza


>>Click here to continue<<

مرتضی مردیها




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)