💢مهارتهای مدیران
🖊️دکتر علی محمد مصدق راد
■وظایف مدیران به دو دستهی اصلی و پشتیبان تقسیم میشوند. وظایف اصلی مدیران شامل برنامهریزی (تعیین اهداف و اقدامات دستیابی به آنها)، سازماندهی (ساختاربندی منطقی سازمان و تخصیص منابع انسانی و غیرانسانی)، رهبری (هدایت، انگیزش و ایجاد تعهد در کارکنان برای تحقق اهداف سازمانی) و کنترل (نظارت بر عملکرد و اصلاح انحرافات) است.
□وظایف پشتیبان مدیران شامل تصمیمگیری (انتخاب مؤثرترین راهحل از میان گزینههای موجود)، هماهنگی (یکپارچهسازی و همراستا کردن فعالیتها و منابع سازمان)، ارتباطات (انتقال دقیق و اثربخش اطلاعات و ایجاد درک مشترک) و بودجهبندی (پیش بینی درآمدها و هزینهها و تخصیص منابع مالی به برنامهها و فعالیتها) است.
●مدیران برای انجام اثربخش وظایف خود باید دارای مهارتهای خاصی باشند. مهارت بهمعنای توانایی کاربردی بهکارگیری دانش برای انجام مؤثر کار است. مهارت عملی تبدیل دانش به عمل مؤثر است. مهارت ترکیبی از دانش، تجربه و قابلیتهای اجرایی است که به مدیر اجازه میدهد تا وظایف خود را به طور اثربخش و کارآمد انجام دهد. این مهارتها اکتسابی هستند و از طریق آموزش، تمرین و تجربه تقویت میشوند.
○رابرت کاتز (Robert Katz) در سال ۱۹۵۵ میلادی، سه نوع مهارت فنی، روابط انسانی و ادراکی برای مدیران معرفی کرد.
■مهارت فنی(Technical Skills) توانایی استفاده از دانش فنی و تخصصی، ابزارها و روشهای مرتبط با وظایف فنی در سازمان است. به عنوان مثال، یک مدیر مالی باید تسلط کافی بر نرمافزارهای حسابداری و تحلیلهای مالی داشته باشد، سرپرستار یک بخش درمانی باید مهارتهای بالینی و مدیریتی را همزمان دارا باشد و مدیر آموزش دانشکده باید بتواند با سامانههای مدیریت آموزش کار کند. مهارت فنی به انجام بهینه وظایف سازماندهی، هماهنگی و کنترل مدیران کمک میکند. دانش و مهارت فنی مدیر باید از میانگین دانش و مهارتهای کارکنانش بیشتر باشد. میزان مهارتهای فنی در مدیران عملیاتی باید بیشتر از مدیران میانی و ارشد باشد. مدیران عملیاتی به طور مستقیمً با فرایندهای اجرایی درگیر هستند. آموزشهای تخصصی، کارگاههای آموزشی عملی، یادگیری نرمافزارهای کاربردی و کسب تجربه میدانی به تقویت مهارتهای فنی مدیران کمک میکند.
□مهارت انسانی (Human or Interpersonal Skills) توانایی تعامل مؤثر با دیگران، درک و مدیریت احساسات، ایجاد انگیزه، رهبری تیمها، مدیریت تعارضات و برقراری ارتباط مؤثر است. به عنوان مثال، معاون آموزشی دانشکده باید بتواند با اعضای هیأت علمی و دانشجویان بهخوبی ارتباط برقرار کند. مهارت روابط انسانی به انجام بهینه وظایف رهبری و ارتباطات مدیران کمک میکند. شرکت در دورههای آموزشی ارتباطات موثر، فنون مذاکره، مدیریت تعارض، رهبری اثربخش و هوش هیجانی و دریافت بازخوردهای محیطی به تقویت مهارتهای ارتباطی مدیران کمک میکند. مدیران سطوح ارشد، میانی و عملیاتی باید به یک میزان کافی از مهارتهای ارتباطی بالایی برخوردار باشند.
●مهارت ادراکی (Conceptual Skills)توانایی درک پیچیدگیهای سازمان و محیط پیرامون آن، تحلیل مسائل پیچیده چندبُعدی، تصمیمگیری کلان، تدوین استراتژی و ترسیم آیندهای مطلوب برای سازمان است. به عنوان مثال، رئیس دانشکده که مسئول تدوین برنامه راهبردی، هماهنگی با سیاستهای کلان دانشگاه و تأمین منابع برای اجرای برنامهها است، باید از مهارت ادراکی بالایی برخوردار باشد. مهارت ادراکی برای انجام بهینه وظایف تصمیمگیری، برنامهریزی و بودجهبندی ضروری است. این مهارت در سطوح بالای مدیریتی (مدیران ارشد) اهمیت بیشتری دارد و برای انجام وظایفی مانند برنامهریزی کلان، تصمیمگیری راهبردی و بودجهبندی حیاتی است. مهارت ادراکی از طریق آموزشهای تفکر استراتژیک، سیستمی، خلاقانه، انتقادی و جانبی، تحلیل سیاستگذاری، شرکت در جلسات تصمیمسازی کلان و مطالعه روندهای جهانی قابل ارتقا است.
○هر چه به سطوح بالای مدیریت سازمان نزدیک میشویم، میزان استفاده از مهارتهای فنی کمتر و استفاده از مهارتهای ادراکی بیشتر میشود. به عنوان مثال، در یک دانشکده، مدیر گروه آموزشی باید از مهارت فنی (مثلاً تدوین برنامه درسی و ارزشیابی آموزشی) بیشتر برخوردار باشد، معاون آموزشی باید مهارت انسانی بالایی برای تعامل با اعضای هیئت علمی داشته باشد و رئیس دانشکده باید مهارت ادراکی بالایی برای طراحی استراتژی دانشکده، تأمین منابع و پاسخگویی به نهادهای بالادستی داشته باشد.
@management_technique
>>Click here to continue<<