باب 8:
#لعن_شیطان_در_اثناى_خواندن_نماز_جایز_است
314- حدیث: «أَبِي هُرَيْرَة رضی الله عنه َ، عَنِ النَّبِيِّ ﷺ ، قَالَ: إِنَّ عِفْرِيتًا مِنَ الْجِنِّ تَفَلَّتَ عَلَيَّ الْبَارِحَةَ لِيَقْطَعَ عَلَيَّ الصَّلاَةَ، فَأَمْكَنَنِي اللهُ مِنْهُ، فَأَرَدْتُ أَنْ أَرْبِطَهُ إِلَى سَارِيَةٍ مِنْ سَوَارِي الْمَسْجِدِ حَتَّى تُصْبِحُوا وَتَنْظُرُوا إِلَيْهِ كُلُّكُمْ، فَذَكَرْتُ قَوْلَ أَخِي سُلَيْمَانَ (رَبِّ هَبْ لِي مُلْكًا لاَ يَنْبَغِي لأَحدٍ مِنْ بَعْدِي) فَرَدَّهُ خَاسِئًا»(1 ).
-------
1- أخرجه البخاري في: 8 كتاب الصلاة: 75 باب الأسير أو الغريم يربط في المسجد.
------------
یعنی: «ابو هریره رضی الله عنه گوید: پیغمبر ﷺ فرمود: شب ناگهان یک جن کافر بر من ظاهر شد و مىخواست نمازم را قطع نماید ولى خداوند مرا بر آن مسلط گردانید و بر آن غالب آمدم، خواستم آن را به یکى از ستونهاى مسجد ببندم تا همه شما صبح آن را تماشا کنید، امّا گفته برادر خود سلیمان را به یاد آوردم که گفت: (پروردگارا! ملکى را به من ببخش که کسى بعد از من آن را نداشته باشد) بعداً خداوند این شیطان را ناامید و رانده شده برگرداند».
«تفلّت: ناگهان ظاهر شد. ساریه: ستّون».
>>Click here to continue<<