TG Telegram Group & Channel
🔹🔶 خوشفکران برق 🔶🔹 | United States America (US)
Create: Update:

اینجا کلّش واس ماست

با کلی کیف و حال، و غرور و سرمستی، زن و بچه ی علی دایی را از هواپیمای توی هوا پیاده کردید، مغازه هایش را هم پلمب کردید ولی میلیاردها دلار سرمایه بخش خصوصی را از ایران پرواز دادید!!

می پرسید چطور؟ فهمش برای شما سخت است چون از اقتصاد چیزی سر در نمی آورید ولی من به شما می گویم چه اتفاقی را رقم زده اید:
از هفته ی پیش که ناباورانه خواندم مغازه های علی دایی را – و بسیار مغازه های دیگر - را بسته اید، یا به عبارت دقیق تر پلمب کرده اید و نگذاشتید دوباره باز کنند، من عمیقا به فکر فرو رفته ام. وقتی به اقتضای محل کارم، از جلوی نشر چشمه پل کریمخان رد شدم و دیدم آن هم پلمب شده و یک برادر محترمی هم با اسپری روی شیشه و دیوار به استهزا و تمسخر نوشته که «دفعه دیگه وسط ماه انبارگردانی نکنید»، یاد فرمایش آن برادر محترم دیگر افتادم که از سر توانمندی و قدرت، و البته به استهزا و تمسخر فرمودند «بستن مغازه های تان با خودتان است؛ ولی باز کردنش با ماست». خوب، پیام کاملا روشن است و هر کسی هم که مثل من اندک بهره ای از یک هوش متوسط و معمولی دارد پیام شفاف و روشن شما را کاملا می فهمد: دارید می فرمایید «اینجا کلّش واس ماست».
من، و هزاران مدیرعامل و مالک شرکت های خصوصی یک نتیجه گیری خیلی ساده می کنیم: اگر شما اراده کنید، به چشم بر هم زدنی تمام اموال من را می توانید در اختیار بگیرید، شرکت یا فروشگاه من را پلمب کنید و حتی زن و بچه ی من را از هواپیما پیاده کنید. به حکم دادگاه و محاکمه هم نیاز ندارید، یا اگر هم دارید به چشم بر هم زدنی آن هم فراهم خواهد شد. ما حتی حق نداریم فروشگاه یا شرکت خود را در وقت نامناسب (که آن را هم شما تشخیص می دهید) تعطیل کنیم چون دیگر باز کردنش با ما نخواهد بود. کلا مالکیت ما بر اموال مان عاریتی و موقت است و به میل و اراده ی شما بستگی دارد و هر لحظه می تواند متوقف یا حتی توقیف شود.
البته در این میان، یک برادر محترمی پیدا شد و راه کار و راه حل دقیقی به ما داد: « علی کریمی اینجا نیست، ولی علی دایی و گل محمدی و کیانیان که اینجا هستند، چرا درِ گوش آنها نمی زنید؟» آهان، یافتیم. راه حل همین جاست: اگر می خواهیم این برادران محترم نتوانند درِ گوش مان بزنند، باید اموال مان را از ایران ببریم، حتی باید سرمایه های فعلی مان را هم تبدیل به دلار کنیم و حواله کنیم آن طرف آب! شما سرمایه گذار یا کارآفرین گرامی اگر می خواهید درِ گوش تان نزنند، اشتباه علی دایی را تکرار نکنید، در ایران سرمایه گذاری نکنید، در ایران فروشگاه دایر نکنید، حتی در ایران خانه نخرید، شغل ایجاد نکنید، جایی سرمایه گذاری نکنید، هر چه دارید ببرید بیرون از این آب و خاک، زن و بچه تان را هم اینجا نگه ندارید چون کار از محکم کاری عیب نمی کند. درست است الان زن و بچه کسی مثل علی دایی را از هواپیمای در حال پرواز پیاده می کنند ولی خدا را چه دیدید، اگر این روش جواب داد، چرا برای مردم عادی جواب ندهد؟
باور کنید شوخی نمی کنم، این روزها با هر مدیر عامل و سرمایه گذاری صحبت می کنم در فکر این است که در اولین فرصت فروشگاهش، رستورانش، شرکتش، کارخانه اش و حتی پول توی بانکش را بفروشد و آزاد کند و تبدیل به ارز کند و ببرد بیرون از حیطه اختیار برادران مقتدر، چون «اینجا کلش واسه اوناست».

شما من را نمی شناسید، چون یک آدم معمولی هستم با چند صد نفر پرسنل که در کارخانه و دفتر شرکتم کار می کنند، نه فعالیتی در اینستاگرام داشته ام و نه در( به قول شما ) اغتشاشات و آشوب های خیابانی شرکت کرده ام و نه حتی از پنجره خانه ام چیزی فریاد کرده ام. ولی من، و بسیاری از کسان دیگری مثل من داریم خیلی جدی و بی صدا و آرام کارخانه هایمان را جمع می کنیم، اموال شرکت ها را می فروشیم و بدون این که برای شما کوچک ترین مزاحمتی ایجاد کنیم داریم کشور مقصدمان را انتخاب می کنیم که اموال مان را آنجا ببریم و سرمایه گذاری کنیم. مدیران و سرمایه گذاران با هم مشورت می کنند و خود را به تصمیم نهایی نزدیک می کنند. این یک تصمیم فردی نیست، این یک موج عظیم است. در همین دو هفته بیشتر از ده مدیرعامل با من تماس گرفته اند که با همدیگر مشورت کنیم و کشور مقصد را بهتر و دقیق تر انتخاب کنیم.

اینجا کلّش واس ماست

با کلی کیف و حال، و غرور و سرمستی، زن و بچه ی علی دایی را از هواپیمای توی هوا پیاده کردید، مغازه هایش را هم پلمب کردید ولی میلیاردها دلار سرمایه بخش خصوصی را از ایران پرواز دادید!!

می پرسید چطور؟ فهمش برای شما سخت است چون از اقتصاد چیزی سر در نمی آورید ولی من به شما می گویم چه اتفاقی را رقم زده اید:
از هفته ی پیش که ناباورانه خواندم مغازه های علی دایی را – و بسیار مغازه های دیگر - را بسته اید، یا به عبارت دقیق تر پلمب کرده اید و نگذاشتید دوباره باز کنند، من عمیقا به فکر فرو رفته ام. وقتی به اقتضای محل کارم، از جلوی نشر چشمه پل کریمخان رد شدم و دیدم آن هم پلمب شده و یک برادر محترمی هم با اسپری روی شیشه و دیوار به استهزا و تمسخر نوشته که «دفعه دیگه وسط ماه انبارگردانی نکنید»، یاد فرمایش آن برادر محترم دیگر افتادم که از سر توانمندی و قدرت، و البته به استهزا و تمسخر فرمودند «بستن مغازه های تان با خودتان است؛ ولی باز کردنش با ماست». خوب، پیام کاملا روشن است و هر کسی هم که مثل من اندک بهره ای از یک هوش متوسط و معمولی دارد پیام شفاف و روشن شما را کاملا می فهمد: دارید می فرمایید «اینجا کلّش واس ماست».
من، و هزاران مدیرعامل و مالک شرکت های خصوصی یک نتیجه گیری خیلی ساده می کنیم: اگر شما اراده کنید، به چشم بر هم زدنی تمام اموال من را می توانید در اختیار بگیرید، شرکت یا فروشگاه من را پلمب کنید و حتی زن و بچه ی من را از هواپیما پیاده کنید. به حکم دادگاه و محاکمه هم نیاز ندارید، یا اگر هم دارید به چشم بر هم زدنی آن هم فراهم خواهد شد. ما حتی حق نداریم فروشگاه یا شرکت خود را در وقت نامناسب (که آن را هم شما تشخیص می دهید) تعطیل کنیم چون دیگر باز کردنش با ما نخواهد بود. کلا مالکیت ما بر اموال مان عاریتی و موقت است و به میل و اراده ی شما بستگی دارد و هر لحظه می تواند متوقف یا حتی توقیف شود.
البته در این میان، یک برادر محترمی پیدا شد و راه کار و راه حل دقیقی به ما داد: « علی کریمی اینجا نیست، ولی علی دایی و گل محمدی و کیانیان که اینجا هستند، چرا درِ گوش آنها نمی زنید؟» آهان، یافتیم. راه حل همین جاست: اگر می خواهیم این برادران محترم نتوانند درِ گوش مان بزنند، باید اموال مان را از ایران ببریم، حتی باید سرمایه های فعلی مان را هم تبدیل به دلار کنیم و حواله کنیم آن طرف آب! شما سرمایه گذار یا کارآفرین گرامی اگر می خواهید درِ گوش تان نزنند، اشتباه علی دایی را تکرار نکنید، در ایران سرمایه گذاری نکنید، در ایران فروشگاه دایر نکنید، حتی در ایران خانه نخرید، شغل ایجاد نکنید، جایی سرمایه گذاری نکنید، هر چه دارید ببرید بیرون از این آب و خاک، زن و بچه تان را هم اینجا نگه ندارید چون کار از محکم کاری عیب نمی کند. درست است الان زن و بچه کسی مثل علی دایی را از هواپیمای در حال پرواز پیاده می کنند ولی خدا را چه دیدید، اگر این روش جواب داد، چرا برای مردم عادی جواب ندهد؟
باور کنید شوخی نمی کنم، این روزها با هر مدیر عامل و سرمایه گذاری صحبت می کنم در فکر این است که در اولین فرصت فروشگاهش، رستورانش، شرکتش، کارخانه اش و حتی پول توی بانکش را بفروشد و آزاد کند و تبدیل به ارز کند و ببرد بیرون از حیطه اختیار برادران مقتدر، چون «اینجا کلش واسه اوناست».

شما من را نمی شناسید، چون یک آدم معمولی هستم با چند صد نفر پرسنل که در کارخانه و دفتر شرکتم کار می کنند، نه فعالیتی در اینستاگرام داشته ام و نه در( به قول شما ) اغتشاشات و آشوب های خیابانی شرکت کرده ام و نه حتی از پنجره خانه ام چیزی فریاد کرده ام. ولی من، و بسیاری از کسان دیگری مثل من داریم خیلی جدی و بی صدا و آرام کارخانه هایمان را جمع می کنیم، اموال شرکت ها را می فروشیم و بدون این که برای شما کوچک ترین مزاحمتی ایجاد کنیم داریم کشور مقصدمان را انتخاب می کنیم که اموال مان را آنجا ببریم و سرمایه گذاری کنیم. مدیران و سرمایه گذاران با هم مشورت می کنند و خود را به تصمیم نهایی نزدیک می کنند. این یک تصمیم فردی نیست، این یک موج عظیم است. در همین دو هفته بیشتر از ده مدیرعامل با من تماس گرفته اند که با همدیگر مشورت کنیم و کشور مقصد را بهتر و دقیق تر انتخاب کنیم.


>>Click here to continue<<

🔹🔶 خوشفکران برق 🔶🔹




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)