TG Telegram Group & Channel
من خدا هستم | United States America (US)
Create: Update:

حالا وقت آن است که به سنگ آبی رنگ قصه خودمان برسیم؛ سنگی که احتمال داده‌اند گردن‌آویز باشد چرا که بر بالای آن سوراخی وجود دارد.

شیلهاک این‌شوشیناک بر تخت نشسته و دخترش در کنارش ایستاده. نام این دختر که تا امروز قدیمی‌ترین شاهدخت در فلات ایران است را می‌دانیم. باراولی. خود شیلهاک این‌شوشیناک، او را در کتیبه روی این سنگ معرفی کرده. شاه چیزی را به دخترش هدیه می‌دهد که آن را هم می‌دانیم چیست. همین سنگی که در حال تماشایش هستید. بهتر است کتیبه را بخوانیم تا موضوع روشن شود:

«من، شیلهاک-اینشوشیناک، گستَرَنده فرمانروایی، این یَشم را از پورالیش گرفتم. آنچه دقیق و پرزحمت ساخته شده، من در اینجا قرار دادم و به بارْ-اولی دختر دوست داشتنی‌ام دادم.»

نمی‌دانیم سرزمین پورالیش که نامش آمده کجا بوده که شاه این سنگ یشم آبی را از آن‌جا آورده. اما واقعا همان‌طور که گفته دقیق و پرزحمت ساخته شده. این سنگ فقط حدود ۳ در ۳ سانتی‌متر است؛ یعنی کوچک‌تر از نصف یک قوطی کبریت. اما هنرمند توانسته با ابزارهای قدیمی نقش را با ظرافت روی این سنگ سفت حکاکی کند.

پادشاه را نقش زده که لباسی آستین کوتاه بر تن دارد و سنگ را به دست چپ گرفته و بار-اولی را با لباس آستین بلندی بر تن که دستش را دراز کرده تا هدیه پدر تاجدارش را بگیرد.

به دست دختر و شاه که نگاه کنید می‌بینید که تمام تلاشش را کرده تا حالت‌شان را درست دربیاورد. گرچه توان نقش زدن تمام انگشتان را در این ابعاد کوچک نداشته. اما وقتی به صورت‌ها نگاه کنیم این تلاش بیشتر به چشم می‌آید. موهای آراسته شده پادشاه را ببینید. ریش، ابروها و چشم او را. حالت لب‌ها، خمیدگی بینی و بخشی از گردن را.

در صورت دختر هم این جزئیات رعایت شده. سربندی که به سر بسته و موهایش که در پشت پیچ خورده. چشم بزرگ و بینی و لب کوچکش. چین‌های لباسش، آویزان شدن آستین‌های بلندش از دست و ردایش که روی زمین کشیده شده.

قد دختر تا کمر پدرش می‌رسد؛ پدر پادشاهش که با ردایی بلند بر تخت نشسته و روی مچ دستانش دستبند‌هایی دیده می‌شود. هنرمند نقش پایین ردا و پاهای شاه را هم روی این سنگ کوچک نقش زده. مثل شکل پایه‌های تخت. خطی هم زیر همه‌شاه کشیده تا کف این تالار را نشان دهد.

این خط را که دنبال کنیم می‌بینم همان را پشت دختر به‌صورت عمودی تا بالا ادامه داده تا بین نقش و کتیبه فاصله ایجاد کند. یک کار گرافیکی عالی از حدود ۳۲۰۰ سال پیش. سنگی که معلوم نیست چطور سر از موزه بریتانیا درآورده، چراکه هیچ توضیحی درباره ورود آن به موزه در سایت داده نشده. آن هم اثری چنین مهم  که نشان از یک تمدن ناشناخته دارد. تمدنی که در جنوب غرب ایران شکل گرفت و تأثیر بسیاری بر حکومت‌ها و شاهنشاهی‌های پس از خود گذاشت.

تمام

@khod2

من خدا هستم
شرح فیلم همان مسیری را رفت که پدر و برادر بزرگش هم رفته بودند؛ مسیری برای فتح بابل. شیلهاک این‌شوشیناک، همچون شاهان ایلامی قبل از خود در پی قدرت و فتح سرزمین‌های ثروتمند بود. شاهی که نقشی از او به‌جا مانده روی یک سنگ کوچک که هدیه‌ای به دخترش می‌دهد؛ قدیمی‌ترین…
حالا وقت آن است که به سنگ آبی رنگ قصه خودمان برسیم؛ سنگی که احتمال داده‌اند گردن‌آویز باشد چرا که بر بالای آن سوراخی وجود دارد.

شیلهاک این‌شوشیناک بر تخت نشسته و دخترش در کنارش ایستاده. نام این دختر که تا امروز قدیمی‌ترین شاهدخت در فلات ایران است را می‌دانیم. باراولی. خود شیلهاک این‌شوشیناک، او را در کتیبه روی این سنگ معرفی کرده. شاه چیزی را به دخترش هدیه می‌دهد که آن را هم می‌دانیم چیست. همین سنگی که در حال تماشایش هستید. بهتر است کتیبه را بخوانیم تا موضوع روشن شود:

«من، شیلهاک-اینشوشیناک، گستَرَنده فرمانروایی، این یَشم را از پورالیش گرفتم. آنچه دقیق و پرزحمت ساخته شده، من در اینجا قرار دادم و به بارْ-اولی دختر دوست داشتنی‌ام دادم.»

نمی‌دانیم سرزمین پورالیش که نامش آمده کجا بوده که شاه این سنگ یشم آبی را از آن‌جا آورده. اما واقعا همان‌طور که گفته دقیق و پرزحمت ساخته شده. این سنگ فقط حدود ۳ در ۳ سانتی‌متر است؛ یعنی کوچک‌تر از نصف یک قوطی کبریت. اما هنرمند توانسته با ابزارهای قدیمی نقش را با ظرافت روی این سنگ سفت حکاکی کند.

پادشاه را نقش زده که لباسی آستین کوتاه بر تن دارد و سنگ را به دست چپ گرفته و بار-اولی را با لباس آستین بلندی بر تن که دستش را دراز کرده تا هدیه پدر تاجدارش را بگیرد.

به دست دختر و شاه که نگاه کنید می‌بینید که تمام تلاشش را کرده تا حالت‌شان را درست دربیاورد. گرچه توان نقش زدن تمام انگشتان را در این ابعاد کوچک نداشته. اما وقتی به صورت‌ها نگاه کنیم این تلاش بیشتر به چشم می‌آید. موهای آراسته شده پادشاه را ببینید. ریش، ابروها و چشم او را. حالت لب‌ها، خمیدگی بینی و بخشی از گردن را.

در صورت دختر هم این جزئیات رعایت شده. سربندی که به سر بسته و موهایش که در پشت پیچ خورده. چشم بزرگ و بینی و لب کوچکش. چین‌های لباسش، آویزان شدن آستین‌های بلندش از دست و ردایش که روی زمین کشیده شده.

قد دختر تا کمر پدرش می‌رسد؛ پدر پادشاهش که با ردایی بلند بر تخت نشسته و روی مچ دستانش دستبند‌هایی دیده می‌شود. هنرمند نقش پایین ردا و پاهای شاه را هم روی این سنگ کوچک نقش زده. مثل شکل پایه‌های تخت. خطی هم زیر همه‌شاه کشیده تا کف این تالار را نشان دهد.

این خط را که دنبال کنیم می‌بینم همان را پشت دختر به‌صورت عمودی تا بالا ادامه داده تا بین نقش و کتیبه فاصله ایجاد کند. یک کار گرافیکی عالی از حدود ۳۲۰۰ سال پیش. سنگی که معلوم نیست چطور سر از موزه بریتانیا درآورده، چراکه هیچ توضیحی درباره ورود آن به موزه در سایت داده نشده. آن هم اثری چنین مهم  که نشان از یک تمدن ناشناخته دارد. تمدنی که در جنوب غرب ایران شکل گرفت و تأثیر بسیاری بر حکومت‌ها و شاهنشاهی‌های پس از خود گذاشت.

تمام

@khod2


>>Click here to continue<<

من خدا هستم




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)