TG Telegram Group & Channel
خشت کج | نقد نظام آموزشی | United States America (US)
Create: Update:

🔴 پایان سلطه مقالات دانشگاهی


🔷️داده‌های در دسترس نشان می‌دهد، بیش از ۸۰/هشتاد درصد مقالات علمی و پژوهشی در حوزه علوم انسانی حتی یک ارجاع (citation) هم نمی‌گیرند! این مقدار برای علوم تربیتی، علوم اجتماعی، روانشناسی و مدیریت حدود چهل درصد است. مقالات علمی رشته‌های پزشکی و پیراپزشکی وضعیت خیلی بهتری دارند. رشته‌های علوم پایه و مهندسی هم اگرچه شرایط ایدآلی ندارند ولی وضعیتشان از علوم انسانی به مراتب بهتر است.

وقتی کمتر از بیست درصد مقالات علوم انسانی مطالعه می‌شوند و رفرنس داده می‌شوند، چرا باید این همه انرژی و سرمایه زمان برای نگارش و انتشار مقاله علمی صرف شود؟

به شکل سنتی مقاله‌نویسی در سرشت علوم انسانی نیست. کانت و دکارت و فروید و نیچه با کتاب‌هایشان شناخته می‌شوند و نه با مقاله‌هایشان! شاید به همین علت است که قبای مقاله‌نویسی بر تن علوم انسانی جدید ننشسته است.  مقاله‌نویسی میراث علوم پایه و مهندسی است. اگر درست است، آیا نباید پایان عصر هژمونی مقالات علمی در حوزه علوم‌انسانی را اعلام‌کرد؟!

علوم انسانی در جهان امروز به سمت رفلکشن و نت‌نویسی پیش می‌رود. در ایران هم این وضعیت کم‌و بیش صادق است. مثلا باوجود صیانت ظالمانه و تحقیرآمیز اینترنت، گاهی یک یادداشت علمی یا رفلکشن کوچک در تلگرام بعد از یک هفته ده‌ها هزار مشاهده‌کننده و خواننده دارد. اما تعداد دانلود (و نه ارجاع دهی!) بهترین مقاله یک فصلنامه علمی-پژوهشی بعد از سال‌ها، ممکن است یکهزار مشاهده و یا دانلود هم نگیرد‌!

این وضعیت بیانگر اثر اجتماعی و اعتنای خوب حوزه عمومی به رفلکشن‌ها، نت‌ها و سخنرانی‌ها است. شخصا روزانه دست‌کم پنج تا ده رفلکشن و سخنرانی می‌خوانم یا گوش می‌کنم. اما زمانی به سمت مقالات علمی و پژوهشی می‌روم که برای نگارش کار علمی و رعایت مناسک آکادمیک به آنها نیاز دارم. در حقیقت، لذتی از مطالعه مقالات علمی-پژوهشی حاصل نمی‌شود! نگارش مقالات علمی و مطالعه آنها بیشتر شبیه احترام به مناسک علمی است تا تولید دانش!

بنظر می‌رسد، عصر وزن‌دهی انحصاری و کارکرد وتویی مقالات علمی و دانشگاهی در سرنوشت تحصیلی و حرفه‌ای دانشجویان و استادان در حال بسر آمدن است. دوره سلطه «واس» و «اسکوپوس» نیز بسر خواهد آمد. در سیاستگذاری‌های اجتماعی و حوزه عمومی اصولا کسی وقعی به محتوای مقالات علمی و دانشگاهی نمی‌نهد! استادی که با افتخار خود را دانشمند دو درصد جهان معرفی می‌کند، تعداد استنادات و ارجاع‌دهی‌ها طی یکسال به تمام مقالات و آثار علمی عمرش سه رقمی است! پیش‌بینی می‌شود، بتدریج ملاک‌ها و معیارهای ارتقا و ارزشیابی اساتید و دانشجویان در دانشگاههای جهان به کلی تغییر کند.

🖋علی خورسندی

◀️برگرفته از کانال پداگوژی فرودستان
@khorsanditaskoh

https://dahliaremler.com/2014/04/09/are-90-of-academic-papers-really-never-cited-searching-citations-about-academic-citations-reveals-the-good-the-bad-and-the-ugly/#:~:text=“Only”%2012%25%20of%20medicine,social%20science%20articles%20go%20uncited!


🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj

🔴 پایان سلطه مقالات دانشگاهی


🔷️داده‌های در دسترس نشان می‌دهد، بیش از ۸۰/هشتاد درصد مقالات علمی و پژوهشی در حوزه علوم انسانی حتی یک ارجاع (citation) هم نمی‌گیرند! این مقدار برای علوم تربیتی، علوم اجتماعی، روانشناسی و مدیریت حدود چهل درصد است. مقالات علمی رشته‌های پزشکی و پیراپزشکی وضعیت خیلی بهتری دارند. رشته‌های علوم پایه و مهندسی هم اگرچه شرایط ایدآلی ندارند ولی وضعیتشان از علوم انسانی به مراتب بهتر است.

وقتی کمتر از بیست درصد مقالات علوم انسانی مطالعه می‌شوند و رفرنس داده می‌شوند، چرا باید این همه انرژی و سرمایه زمان برای نگارش و انتشار مقاله علمی صرف شود؟

به شکل سنتی مقاله‌نویسی در سرشت علوم انسانی نیست. کانت و دکارت و فروید و نیچه با کتاب‌هایشان شناخته می‌شوند و نه با مقاله‌هایشان! شاید به همین علت است که قبای مقاله‌نویسی بر تن علوم انسانی جدید ننشسته است.  مقاله‌نویسی میراث علوم پایه و مهندسی است. اگر درست است، آیا نباید پایان عصر هژمونی مقالات علمی در حوزه علوم‌انسانی را اعلام‌کرد؟!

علوم انسانی در جهان امروز به سمت رفلکشن و نت‌نویسی پیش می‌رود. در ایران هم این وضعیت کم‌و بیش صادق است. مثلا باوجود صیانت ظالمانه و تحقیرآمیز اینترنت، گاهی یک یادداشت علمی یا رفلکشن کوچک در تلگرام بعد از یک هفته ده‌ها هزار مشاهده‌کننده و خواننده دارد. اما تعداد دانلود (و نه ارجاع دهی!) بهترین مقاله یک فصلنامه علمی-پژوهشی بعد از سال‌ها، ممکن است یکهزار مشاهده و یا دانلود هم نگیرد‌!

این وضعیت بیانگر اثر اجتماعی و اعتنای خوب حوزه عمومی به رفلکشن‌ها، نت‌ها و سخنرانی‌ها است. شخصا روزانه دست‌کم پنج تا ده رفلکشن و سخنرانی می‌خوانم یا گوش می‌کنم. اما زمانی به سمت مقالات علمی و پژوهشی می‌روم که برای نگارش کار علمی و رعایت مناسک آکادمیک به آنها نیاز دارم. در حقیقت، لذتی از مطالعه مقالات علمی-پژوهشی حاصل نمی‌شود! نگارش مقالات علمی و مطالعه آنها بیشتر شبیه احترام به مناسک علمی است تا تولید دانش!

بنظر می‌رسد، عصر وزن‌دهی انحصاری و کارکرد وتویی مقالات علمی و دانشگاهی در سرنوشت تحصیلی و حرفه‌ای دانشجویان و استادان در حال بسر آمدن است. دوره سلطه «واس» و «اسکوپوس» نیز بسر خواهد آمد. در سیاستگذاری‌های اجتماعی و حوزه عمومی اصولا کسی وقعی به محتوای مقالات علمی و دانشگاهی نمی‌نهد! استادی که با افتخار خود را دانشمند دو درصد جهان معرفی می‌کند، تعداد استنادات و ارجاع‌دهی‌ها طی یکسال به تمام مقالات و آثار علمی عمرش سه رقمی است! پیش‌بینی می‌شود، بتدریج ملاک‌ها و معیارهای ارتقا و ارزشیابی اساتید و دانشجویان در دانشگاههای جهان به کلی تغییر کند.

🖋علی خورسندی

◀️برگرفته از کانال پداگوژی فرودستان
@khorsanditaskoh

https://dahliaremler.com/2014/04/09/are-90-of-academic-papers-really-never-cited-searching-citations-about-academic-citations-reveals-the-good-the-bad-and-the-ugly/#:~:text=“Only”%2012%25%20of%20medicine,social%20science%20articles%20go%20uncited!


🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی

🆔️ @kheshtekaj


>>Click here to continue<<

خشت کج | نقد نظام آموزشی






Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)