TG Telegram Group & Channel
خرد منتقد | United States America (US)
Create: Update:

🔵  "تبیین"، اما با چشمانی باز

(در نقد مقاله‌ی "نفی جنایت در غزه، اما با چشمانی باز)

آقای "محمد منصورنژاد" در نوشته‌ای کوتاه با عنوان " نفی جنایت، با چشمانی باز"، که در فضای مجازی منتشر شده است، جنایت بیمارستان غزه را مورد واکاوی قرار داده است و تلاش می‌کند جنایت کشتار فلسطینیان در بیمارستان غزه را با چشمانی باز تبیین نماید. اما این در حالی است که اتفاقا این نوشته با چشمانی بسته نگاشته شده است. چشمان بسته، اشاره به مغالطه‌ای دارد که به منزله‌ی بنیان استدلال نویسنده قرار گرفته و در استنتاجی نامعتبر و عقیم، انفجار بیمارستان غزه را نه تنها تبیین نمی‌کند که بر ابهام آن می‌افزاید.

به صورت مقدماتی باید به این نکته هم توجه کرد که نوشته‌ی مورد نظر، متنی پریشان است. زیرا به نحو مغشوش، مواردی را کنار هم نهاده است که ارتباطی منطقی با هم ندارند. به عنوان مثال، از پیچیدگی همدردی با ستم‌دیدگان جهان شروع می‌کند، سپس بر اساس یک مغالطه به علت‌یابی غزه می‌پردازد. آن گاه به ستم اقلیت به اکثریت در ایران می‌پردازد و با در میان آوردن زندان و شکنجه منتقدان، اخراج اساتید و موارد بسیار دیگر، به مقایسه‌ی اقلیت حاکم در ایران با اقلیت حاکم در اسرائیل اشاره می کند. آن گاه داوری خود را در باب تبعیض و تجاوز و قتل ارائه می‌دهد و در نهایت به این داوری می‌رسد که "هر کسی در مقابل مظلومیت مردم ایران ساکت است، حق اظهار نظر در دفاع از حقوق مردم فلسطین را ندارد".
این داوری که اگر کسی در برابر ستم به مردم ایران سکوت کند، پس باید در برابر هر ستم‌ دیگری در هر کجای این جهان نیز سکوت کند، در جای خود قابل نقد و واکاوی است.


  نوشتار کوتاهِ "نفی جنایت در غزه، اما با چشمانی باز"، بر مبنای یک مغالطه بنا شده و آن، مغالطه‌ی "ارجاع به منبع مجهول" است. در این مغالطه، شخص، با اتکا به نقل قولی از یک مرجع مجهول و مبهم و با در میان آوردن سخنی از یک منبع ناشناس، دست به استتاج  می‌زند.
به این جمله توجه کنید:" اندک اندک از زبان خودشان شنیدم که برای پیشگیری از خطر بزرگ‌تر، می‌توان با سلاح یک ملت، همان ملت را آن هم با تعداد بالا کشت و بدان افتخار کرد".
نویسنده اما مشخص نمی‌کند این "خودشان"، به چه مرجع و منبعی اشاره دارد؟ این مرجع مبهم و مجهول، آیا فقط با نویسنده، چنین ایده‌ای را در میان نهاده و یا در گفتاری عمومی و سخنانی آشکار، آن را بر زبان آورده است؟ چنین سخنی بر زبان یک فردی عادی جاری شده یا توسط تصمیم‌گیران موثر بیان شده است؟ به عبارت دیگر، آن‌چه گقته‌اند و نویسنده شنیده‌ است، فقط یک ایده است و یا یک تصمیم است؟

نویسنده اما عجیب‌تر این که بر مبنای مغالطه‌‌ی "ارجانع به منبع نامعلوم"، استنتاجی ناصواب و رهزن ارائه می‌دهد.
در ادامه‌ی جمله‌ی قبلی که نوشته‌اند از زبان خودشان شنیدم که برای پیشگیری از خطر بزرگ‌تر می‌توان ملت را کشت، این پرسش را مطرح می‌کند و بلکه این نتیجه را می‌گیرد که" از کجا در فلسطین هم گروههای مرتبط با این دوستان، برای دفع خطر بالاتر، ملت کشی نمی‌کنند؟" در حقیقت، به نحو ضمنی و با طرح به ظاهر پرسش، داوری می‌کند که جنگ‌جویان غزه جنایت بیمارستان غزه را مرتکب شده‌اند.

✔️ خلاصه‌ی استدلال ناروای نویسنده چنین است:

(مقدمه‌ی اول)،  برخی افراد داخل کشور گفته‌اند برای پیشگری از خطر بزرگ‌تر می‌توان یک ملتی را  کشت
(مقدمه‌ی دوم)، آنان که در غزه می‌جنگند، از مرتبطین با این افراد هستند
(نتیجه) پس انفجار بیمارستان غزه، کار جنگ‌جویان غزه است.

نویسنده با توسل به مغالطه‌ی "ارجاع به منبع مجهول"، قصد روشنگری در باره ی مصیبت بزرگ بیمارستان غزه را دارد، اما هر گونه تبیین و توصیفی که بر مغالطه بنا نهاده شده باشد، تبیینی عقیم و غیرقابل اعتماد و اعتناست. زیرا هیچ اطلاع و تحلیل روشن و بصیرت افزایی را در اختیار مخاطبان قرار نمی‌دهد. استدلالی سست، نامعتبر و نامرتبط با مقدمات و چیده شده بر دیوار لرزان مغالطه، تبیینی است با چشمانی بسته که نه تنها به کمکی به فهم ماجرا نمی‌کند که غبار ابهام بر واقعیت می‌کشد و آن را از دسترس خارج می‌کند.

(این نقد در باره‌ی این که چه کسانی عامل قساوت و جنایت بیمارستان غزه‌اند، ساکت است و هیچ داوری ندارد. و صرفا به اشکال و نابسندگی یک نوشته پرداخته است)

✍️ علی زمانیان - ۰۷/۲۷/ ۱۴۰۲

@kherade_montaghed

🔵  "تبیین"، اما با چشمانی باز

(در نقد مقاله‌ی "نفی جنایت در غزه، اما با چشمانی باز)

آقای "محمد منصورنژاد" در نوشته‌ای کوتاه با عنوان " نفی جنایت، با چشمانی باز"، که در فضای مجازی منتشر شده است، جنایت بیمارستان غزه را مورد واکاوی قرار داده است و تلاش می‌کند جنایت کشتار فلسطینیان در بیمارستان غزه را با چشمانی باز تبیین نماید. اما این در حالی است که اتفاقا این نوشته با چشمانی بسته نگاشته شده است. چشمان بسته، اشاره به مغالطه‌ای دارد که به منزله‌ی بنیان استدلال نویسنده قرار گرفته و در استنتاجی نامعتبر و عقیم، انفجار بیمارستان غزه را نه تنها تبیین نمی‌کند که بر ابهام آن می‌افزاید.

به صورت مقدماتی باید به این نکته هم توجه کرد که نوشته‌ی مورد نظر، متنی پریشان است. زیرا به نحو مغشوش، مواردی را کنار هم نهاده است که ارتباطی منطقی با هم ندارند. به عنوان مثال، از پیچیدگی همدردی با ستم‌دیدگان جهان شروع می‌کند، سپس بر اساس یک مغالطه به علت‌یابی غزه می‌پردازد. آن گاه به ستم اقلیت به اکثریت در ایران می‌پردازد و با در میان آوردن زندان و شکنجه منتقدان، اخراج اساتید و موارد بسیار دیگر، به مقایسه‌ی اقلیت حاکم در ایران با اقلیت حاکم در اسرائیل اشاره می کند. آن گاه داوری خود را در باب تبعیض و تجاوز و قتل ارائه می‌دهد و در نهایت به این داوری می‌رسد که "هر کسی در مقابل مظلومیت مردم ایران ساکت است، حق اظهار نظر در دفاع از حقوق مردم فلسطین را ندارد".
این داوری که اگر کسی در برابر ستم به مردم ایران سکوت کند، پس باید در برابر هر ستم‌ دیگری در هر کجای این جهان نیز سکوت کند، در جای خود قابل نقد و واکاوی است.


  نوشتار کوتاهِ "نفی جنایت در غزه، اما با چشمانی باز"، بر مبنای یک مغالطه بنا شده و آن، مغالطه‌ی "ارجاع به منبع مجهول" است. در این مغالطه، شخص، با اتکا به نقل قولی از یک مرجع مجهول و مبهم و با در میان آوردن سخنی از یک منبع ناشناس، دست به استتاج  می‌زند.
به این جمله توجه کنید:" اندک اندک از زبان خودشان شنیدم که برای پیشگیری از خطر بزرگ‌تر، می‌توان با سلاح یک ملت، همان ملت را آن هم با تعداد بالا کشت و بدان افتخار کرد".
نویسنده اما مشخص نمی‌کند این "خودشان"، به چه مرجع و منبعی اشاره دارد؟ این مرجع مبهم و مجهول، آیا فقط با نویسنده، چنین ایده‌ای را در میان نهاده و یا در گفتاری عمومی و سخنانی آشکار، آن را بر زبان آورده است؟ چنین سخنی بر زبان یک فردی عادی جاری شده یا توسط تصمیم‌گیران موثر بیان شده است؟ به عبارت دیگر، آن‌چه گقته‌اند و نویسنده شنیده‌ است، فقط یک ایده است و یا یک تصمیم است؟

نویسنده اما عجیب‌تر این که بر مبنای مغالطه‌‌ی "ارجانع به منبع نامعلوم"، استنتاجی ناصواب و رهزن ارائه می‌دهد.
در ادامه‌ی جمله‌ی قبلی که نوشته‌اند از زبان خودشان شنیدم که برای پیشگیری از خطر بزرگ‌تر می‌توان ملت را کشت، این پرسش را مطرح می‌کند و بلکه این نتیجه را می‌گیرد که" از کجا در فلسطین هم گروههای مرتبط با این دوستان، برای دفع خطر بالاتر، ملت کشی نمی‌کنند؟" در حقیقت، به نحو ضمنی و با طرح به ظاهر پرسش، داوری می‌کند که جنگ‌جویان غزه جنایت بیمارستان غزه را مرتکب شده‌اند.

✔️ خلاصه‌ی استدلال ناروای نویسنده چنین است:

(مقدمه‌ی اول)،  برخی افراد داخل کشور گفته‌اند برای پیشگری از خطر بزرگ‌تر می‌توان یک ملتی را  کشت
(مقدمه‌ی دوم)، آنان که در غزه می‌جنگند، از مرتبطین با این افراد هستند
(نتیجه) پس انفجار بیمارستان غزه، کار جنگ‌جویان غزه است.

نویسنده با توسل به مغالطه‌ی "ارجاع به منبع مجهول"، قصد روشنگری در باره ی مصیبت بزرگ بیمارستان غزه را دارد، اما هر گونه تبیین و توصیفی که بر مغالطه بنا نهاده شده باشد، تبیینی عقیم و غیرقابل اعتماد و اعتناست. زیرا هیچ اطلاع و تحلیل روشن و بصیرت افزایی را در اختیار مخاطبان قرار نمی‌دهد. استدلالی سست، نامعتبر و نامرتبط با مقدمات و چیده شده بر دیوار لرزان مغالطه، تبیینی است با چشمانی بسته که نه تنها به کمکی به فهم ماجرا نمی‌کند که غبار ابهام بر واقعیت می‌کشد و آن را از دسترس خارج می‌کند.

(این نقد در باره‌ی این که چه کسانی عامل قساوت و جنایت بیمارستان غزه‌اند، ساکت است و هیچ داوری ندارد. و صرفا به اشکال و نابسندگی یک نوشته پرداخته است)

✍️ علی زمانیان - ۰۷/۲۷/ ۱۴۰۲

@kherade_montaghed


>>Click here to continue<<

خرد منتقد




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)