✅ وقتی خداوند امر و نهیای به مومنان نموده و دلیل آن را ناظر به تبعات و آثار این جهانی آورده است،
✔️ الف) آیا نادیده گرفتن آن، تمرد از حکم خداوند محسوب شده و جزو گناهان محسوب میشود و عقوبت اخروی دارد؟
فرض کنید پزشک به بیمار دیابتی خود، بگوید برای کنترل قند خون و جلوگیری از آثار و تبعات ناشی از دیابت و برای بازیافتن سلامتی، لازم است که پرهیز غذایی داشته باشد و از داروهایی که تجویز میکند، استفاده نماید. اما اگر بیمار، به دستورات پزشک وقعی ننهاد و طبق نسخهای که برای او نوشته است، عمل نکرد، آیا پزشک حق دارد بیمار را مجازات کند و نسبت به او خشم بگیرد؟
این پرسش از آنرو است که بهنظر میرسد درد و رنج ناشی از تبعات منفی و آثار مخرب رفتار آدمی، که ناظر به خود شخص است (ولاغیر)، همان مجازاتی است که شخص متخلف و متمرد با آن مواجه میگردد. بهتعبیر دیگر، تبعات منفی، همان عقوبتی است که شخص متخلف، طبعا و بهنحو طبیعی، با آن مواجه میشود.
بهعنوان مثال، اگر پدر به فرزند توصیه میکند برای ساختن آینده و دست یافتن به موفقیتها باید درس و مدرسهاش را جدی بگیرد، اما اگر فرزند، خلاف نظر پدر، عمر به بطالت و سستی بگذراند، طبیعی است که آیندهی سخت و مصائب و مشکلات ناشی از کاهلی و بیتوجهی، گریبان خود او را خواهد گرفت. بهسخن دیگر، گویی، مشکلات و درد و رنجها، همان مجازات کاهلی و سستی است. اما اگر پدر علاوه بر تبعات شمارش شده، دست به مجازات فرزند ببرد، آیا چنین کاری اخلاقا موجه است؟
✅ مطابق با آنچه بیان شد، در آیهی ۵۹ سوره احزاب، خداوند به زنان دستور میدهد برای آن که مورد آزار و اذیت قرار نگیرند، جلباب برخویش بیفکنند یا بهتعبیر امروز، حجاب داشتهباشند. اگر بانویی سرپیچی کرد، آیا دچار تخلف از حکم خدا شده است و برای او عقوبت الهی ثبت خواهد شد؟ و یا این که صرفا آثار و تبعات ناشی از بیحجابی که همان آزار و اذیت مزاحمین است، گریبان او را خواهد گرفت؟ بهسخن دیگر، همچون پزشک و پدر در مثال گذشته، اگر بانویی حجاب بر سر نکرد و بههمین خاطر دچار آزار و اذیت شد، آیا موجه است که خداوند نیز علاوه بر این آثار و تبعات، عقوبتی بیشتر بر او جاری کند؟ چنین پرسشی ناظر به این نکته است که خداوند در این آیه، از سر خیرخواهی و صرفا برای تامین امنیت و پیشگیری از روبهرو شدن با آزار و اذیت، توصیه به جلباب میکند و نه چیزی بیشتر.
✔️ ب) نکتهی دوم، ضرورت تمایزِ طریقیت از موضوعیت حجاب است.
در آیهی مورد نظر، گویی خداوند، مسیر و راه سلامتی و امنیت را به بانوان نشان داده است که اگر میخواهید با آزار و اذیت روبرو نشوید (هدف)، بهتر است حجاب کنید (وسیله). بنابراین، حجاب در این توصیه، هدف نیست بلکه وسیله و راهی است برای تامین امنیت زنان و پیشگیری از آزار و اذیت دیگران. در این معنا، حجاب، خودش، موضوعیتی مستقل ندارد بلکه وسیلهای است در خدمت برآوردن هدفی دیگر (مثلا امنیت)،
آنگاه این پرسش پیش میآید که اگر تامین امنیت زنان از شیوهها و طرق دیگر و تمهیدات متفاوتی، ممکن باشد و شرایطی را بتوان فراهم آورد که زنان مورد آزار و اذیت قرار نگیرند، آیا هنوز دستور خدا در امر جلباب موضوعیت دارد و یا اساسا بلاموضوع میشود و نادیده گرفتن این دستور، نافرمانی و سرپیچی از امر خدا محسوب نمیگردد؟
همچنان که آمد، در پرسش مطرح شده، فرض براین است که در آیهی مورد نظر، حجاب، طریقیت دارد نه موضوعیت. بنابراین منطقا میتوان بر این باور بود که اگر رسیدن به هدف (که همان امنیت زنان باشد)، با تمهیداتی غیر از حجاب میسور باشد، بیحجابی تخلف از امر خدا محسوب نمیگردد، زیرا آنچه در نظر خداوند اهمیت دارد امنیت زنان است و نه الزاما جلباب. بلکه جلباب، وسیله و ابزاری است در خدمت امنیت.
اگر آنچه گفته شد، درست باشد، آنگاه میتوان حکم کرد که رفتار کنونی نظام سیاسی در ایران، واکنشی معکوس به حجاب است. به این معنا که وسیله را با هدف جابهجا کرده است و بلکه هدف را در پای وسیله قربانی میکند. بهگونهای که امنیت اجتماعی زنان را برهم میزند تا حجاب را حاکم کند؛ در صورتی که حجاب، بر اساس آنچه در آیه آمدهاست، در خدمت امنیت بانوان است.
✍️ علی زمانیان - ... ۱۴۰۳/۰۲/۰۹
@kherade_montaghed
ادامه 👇👇👇
>>Click here to continue<<