🔵 تغییر و تحول دینداری در ایران به روایت آمار
بخش سوم: باورهای از دست رفته
اعتقادات و باورهای دینی، یک بعد از ابعاد چندگانهای است که در همهی ادیان دیده میشود. باورهایی عموما متافیزیکی که پایه و مبنای کنش و زیست مومنانه قرار میگیرند و به مثابهی اصول عقاید و بعد اعتقادی شناخته میشوند. پیروان ادیان باورهای دینی خود را به منزلهی سرمایهی اصلی دینداری میفهمند و تلاش میکنند در افت و خیزهای تجربی و معرفتی از آنان پاسداری کنند.
در میان مجموعهی باورها و اعتقادات، برخی باورها حکم "باورهای مرکزی" را دارند. ارکانی که اگر از دست بروند، ممکن است شخص را از دایرهی دینداری خارج کند. به عنوان مثال، همانگونه که گفتهاند، در اسلام سه باور و اعتقاد مرکزی و اصلی وجود دارد. باور به وجود و وحدانیت خداوند، باور به معاد و باور به نبوت. بقیهی باورها، گرچه مهماند اما جزو اعتقادات پایهای نیستند و در نهایت به این سه باور اصلی میرسند. از این رو میتوان میان باورهای اصلی و پیرامونی تفکیک قائل شد. با این تفاوت که اگر شخصی باورهای مرکزی را از دست بدهد از دایرهی دیانت خارج میشود، اما اگر یکی و یا چند باور پیرامونیاش ویران شود، از دین خارج نشده است، گرچه در ایمان و دینداریاش خلل و نقصانی ایجاد میشود.
همانگونه که آمد، مومنان به هر دین و مسلکی از اعتقادات و اصول عقاید خود در فراز و نشیبهای تند زندگی محافظت میکنند. اما در این میان آنچه اعتقادات و باورهای دینی را سست و متزلزل میکند، بیش از آن که دلایل معرفتی باشد، علتهای روانشناختی و جامعهشناختی است. به هسخن دیگر، همان گونه که دینداری، علتی است نه دلیلی، از دست دادن باورهای دینی هم علتی است نه دلیلی. از میان علتها، پریشانیهای اجتماعی و تجربههای دردناک شخصی، به ویژه اگر دین را علت این گونه تجربهها بدانند، از همه مهمتر است.
تاریخ ادیان نشان میدهد که پیروان هر دین و مسلکی، برای آنکه دیندار باقی بمانند، از تحمل دردها و رنجهای بیشمار ابایی ندارند. برای دینشان حتی به استقبال مرگ هم میروند. اما در این میان، تنها یک شرط مهم است و آن، این است که دردها و رنجها را از ناحیهی خود دین ندانند. اگر شداید و مصایب را برای دین تحمل میکنند اما مصایب و رنجهایی را که به نام دین به او تحمیل میکنند، سبب سست شدن اعتقادات و در نهایت فروپاشی باورهای دینی خواهد شد. رنسانس در اروپا، روشترین شاهد چنین روندی است.
🔻 روند باورهای دینی در "پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان"، چگونه است؟
❗️۱. همان گونه که پیشتر آمد، باور به معاد و محاسبهی اعمال در روز جزا از باورهای اصلی و مرکزی دین اسلام است. در سال ۸۰، در پیمایش موج اول، ۹۵/۶ با این باور که اعمال آدمیان در روز جزا محاسبه خواهد شد، موافق بودند. اما این اعتقاد مرکزی در سال ۱۴۰۲ و در پیمایش موج چهارم به ۷۷/۴ درصد کاهش یافته است. به عبارت دیگر، در دو دههی اخیر، باور به روز جزا بیش از ۱۸ درصد کاهش یافته است.
کاهش باور به معاد نزد جوانان ۱۵ تا ۲۹ ساله بیشتر از حد میانگین است. به این معنا که در سال ۸۰، برابر با ۹۵ درصد باور داشتند اعمال آدمی در روز جزا اعمال محاسبه خواهد شد اما در پیمایش سال ۱۴۰۲ این باور به ۷۱/۵ درصد تنزل یافته است.
❗️۲. در سال ۸۰ و موج اول سنجش نگرشهای دینی، ۳۵/۶ درصد پاسخگویان اظهار کردهاند که "دینداری به قلب پاک است حتی اگر آدم نمازش را نخواند". اما در همان سال، ۵۴ درصد از افراد با این گزاره مخالف بودند. در یک تغییر پراهمیت، در سال ۱۴۰۲، حدود ۶۲ درصد با این که دینداری به قلب پاک است، حتی اگر آدمی عباداتش را انجام ندهد، موافق شدهاند.
تغییر در این نگرش پایهای دین، اساسا هندسهی دینداری را در جامعه و آیندهی ایران، دچار تغییر و تحول ژرف کرده و خواهد کرد. این تغییر رو به سوی این نکته دارد که دین، همان اخلاق است. از این رو برای آنکه دیندار بود کافی است قلب پاک داشت.
✍️ علی زمانیان - ... ۱۴۰۲/۱۲/۱۳
@kherade_montaghed
ادامه👇👇
>>Click here to continue<<