🔵 تغییر و تحول دینداری در ایران به روایت آمار
بخش دوم: نحوهی مواجهه با "دیگریِ متفاوت"
در بخش اول، نگرش مردم نسبت به همبالینی و همراهی دین و سیاست مورد کاوش قرار گرفت. و معلوم شد که شیب از دست دادن باور به تلفیق میان دین و سیاست (یا حکومت)، به ویژه از سال ۹۵ به بعد سرعت گرفته و جایی رسیده است که حداقل ۷۳ درصد مردم به این باور رسیدهاند که دین باید از سیاست جدا باشد. چنین باوری دقیقا معنای "سکولاریسم سیاسی" را افاده میکند. چنین باوری اساسا با بنیاد حکومت مستقر در تضاد است.
در بخش دوم روند مدارای اجتماعی در برابر تفاوتها و تعارضها مورد واکاوی قرار خواهد گرفت تا مشخص شود که این روند به کجا منتهی شده است.
✅ یکی از وجوه پراهمیت در شیوهی دینداری این است که شخص دیندار در مواجهه با کسانی که باورهایی مخالف او دارند و یا رفتارها و سبک زندگی متفاوتی را ابراز میکنند، چه میکند و چه واکنشی نشان میدهد؟ به سخن دیگر، وقتی در برابر "دیگریِ متفاوت" قرار میگیرد (چه تفاوت در ساحت باورهای دینی و چه تفاوت درحوزهی کنش)، آیا این تفاوت و تعارض را به رسمیت میشناسد و با آن کنار میآید و یا تلاش میکند "دیگری متفاوت" را به انواع شیوهها سرکوب کند و حتی اگر ضرورت داشت به نحو خشونتبار آنها را تغییر داده تا دیگران را به شکل و شمایل خویش درآورد؟ آیا با رویکردی ارادهگرایانه دست به مهندسی جامعه میبرد و میخواهد که تفاوتها را از میان بردارد و یا تکثر و تعدد آرأ و اندیشهها و سبکهای مختلف زندگی را به منزلهی واقعیت انسانی میپذیرد؟
یافته های پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان" در موج اول، دوم، سوم و چهارم (از سال ۸۰ تا سال ۱۴۰۲) از تغییری ژرف و تحولی بزرگ خبر میدهد. تحول به سوی مدارای اجتماعی با تفاوتهای دینی در حوزهی باورها و نیز در حوزه ی رفتارها و کنشها. مدارایی که میتوان آن را به تساهل و تسامح در برابر "دیگریِ متفاوت" یاد کرد. در اینجا حداقلی از معنای مدارا محل اعتناست. یعنی کنارآمدن با امر متفاوت، راه خویش برگرفتن و راه را بر دیگری سد نکردن، عدم مداخله در سبکهای متفاوت زیستن.
🔻 مدارا و تساهل مورد نظر ممکن است از چهار سرچشمه سیراب گردد:
۱. تغییر در باورهای پایهای
۲. مصلحتها و ضرورتهای زندگی اجتماعی
۳. رشد اخلاقی در پذیرش "دیگریِ متفاوت"
۴. احساس عجز و ناتوانی در کنترل محیط و تحمیل ارادهی خود بر دیگران
رشد مدارای اجتماعی به هر علتی که رخ داده باشد، به نتیجهای منجر میگردد و آن، زیست مسالمتآمیز جمعی و امکان آمادگی برای تحولات بعدی است.
✅ پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان چه میگوید؟
از آنجایی که بیان تمام آمارهای مورد نظر سبب طولانی شدن مطلب و احتمالا ملالت خاطر گردد، صرفا به برخی پرسشها و مقایسهی پاسخ آنها با یکدیگر اکتفا میشود.
۱. در موج دوم پیمایش(یعنی در سال ۸۲) برابر با ۴۸/۴ درصد پاسخگویان بر این باور بودند که برای استخدام افراد در دانشگاهها و ادارات دولتی، نباید کاری به عقاید مذهبی آنها داشت. در مقابل، ۳۹/۳ درصد مخالف استخدام افراد بودند که عقاید غیرمذهبی داشتند. اما در پیمایش چهارم (۱۴۰۲) برابر با ۶۲ درصد پاسخگویان ابراز داشتهاند که گزینش استخدامی را نباید به عقاید مذهبی منوط کرد. در همین پیمایش، ۲۸/۵ درصد افراد معتقدند عقاید مذهبی برای استخدام افراد در ادارات ضرورت دارد.
به تعبیری مدارای اجتماعی در برابر افراد با عقاید غیرمذهبی از سال ۸۲ تا سال ۱۴۰۲ رشد چشمگیری داشته است.
۲. در سال ۹۵ (پیمایش سوم)، ۱۰/۶ از پاسخگویان نداشتن حجاب را برای خانمها بدون اشکال میدانستند، و در سال ۱۴۰۲، این رقم به ۴۵ درصد رسیده است. در سال ۸۰، برابر با ۶۷/۷ درصد افراد در نحوهی مواجهه با خانمهای بیحجاب، گفتهاند با اینکه با بیحجابی مخالفند اما با این پدیده کاری ندارند. بدون اشکال دانستن بیحجابی در موج چهارم (در فاصلهی سالهای ۹۵ تا ۱۴۰۲)، بشدت افزایش داشته اما در اینجا مهم همان گروه ۶۷/۷ درصدی است که با بیحجابی خانمها کنار آمدهاند و آن را به منزلهی واقعیتی اجتماعی پذیرفتهاند.
نکتهی قابل توجه در مقایسهی میان پیمایش سوم و چهارم این است که در سال ۹۵، فقط ۱۷/۵ افراد اظهار کردهاند که اگر با خانم بیحجاب مواجه شوند، به او تذکر میدهند اما همین رقم در پیمایش چهارم به ۱۲/۵ کاهش یافته است.
۳. از میان پاسخگویان موج دوم (سال ۸۲) حدود ۷۳ درصد از پاسخگویان مخالف این گزینه بودند که: "با آدمهایی که نماز نمیخوانند نباید رفت و آمد کرد". این رقم در پیمایش سال ۹۵ به ۶۱/۵ درصد نزول پیدا کرده است. (ناهمخوانی این یافته با سایر یافتههای پیمایش نیاز به توضیحی دارد که در بخشهای بعد خواهد آمد).
✍️ علی زمانیان - ... ۱۴۰۲/۱۲/۰۷
@kherade_montaghed
ادامه👇👇
>>Click here to continue<<