TG Telegram Group & Channel
خرد منتقد | United States America (US)
Create: Update:

🔵 تغییرات اجتماعی پس از انقلاب

۱. ایران مانند همه‌ی کشورها و ملت‌های دیگر، در طول تاریخ، دستخوش تغییراتِ گاه آهسته و گاه سریع و گاهی بنیادین شده است. اساسا زنده بودنِ هر ملتی را می‌توان از تغییراتی فهمید که در ساحت‌های مختلف تجربه می‌کند. تحولات اجتماعی که به‌تعبیر "گی‌روشه"، مجموعه‌ای از تغییرات محسوب می‌شود، امر مشترک همه‌ی انسان‌هایی است که با هم زیسته‌اند. تغییر و تحولات اجتماعی، امری طبیعی و از جهتی ضروری برای رشد و شکوفایی است.

🔻در برابر تغییرات، دو رویکرد اساسی را از هم می‌توان تفکیک کرد:
رویکرد اول، تغییر و تحولات و افت و خیزها را امری طبیعی و ضروری برای رشد و شکوفایی و به‌نحو عادی رخ‌دادنی می‌داند.
رویکرد دوم تغییر و تحولات را امری بیمارگون و غیرطبیعی تلقی کرده و از این‌رو در برابر آن مقاومت کرده، آن را سرکوب می‌کند و در پی حذف این تغییرات است. این گروه خواسته و ناخواسته، به جامعه‌ی ایستا و فریز شده تمایل دارند و "امر متفاوت" را نه شاخصه‌ی انسانی، که آسیبی نگران کننده ارزیابی می‌کنند.

پیش‌فرض نوشته‌ی حاضر، این است که تغییرات معرفتی و اجتماعی امری طبیعی است. اما بر این نکته اذعان دارد که با همه‌ی نقاط مشترک میان جوامع، اما تغییر و تحول امری خطی نیست و هر ملتی به‌گونه‌ای خاص آن را تجربه می‌کند. به تاریخ که بنگریم، دوره‌هایی از ثبات و بی‌ثباتی، ایستایی و پویایی می‌بینیم؛ با این تفاوت که در سده‌های اخیر و به‌ویژه در دهه‌های اخیر، سرعت و عمق تغییرات، بشدت افزایش یافته و دگرگونی‌های سریعی، پیاپی رخ می‌دهد.

۲. اگر سرنوشت و سرگذشت ایران را از انقلاب ۵۷ به این‌سو ،در نگاهی گذرا و سریع جستجو کنیم، به‌نظر می‌رسد تغییرات چشمگیری در سه ناحیه‌ی زیر رخ داده است:
اولا در نگرش‌های سیاسی،
ثانیا سبک زندگی
ثالثا باورهای دینی

از این‌که چه علل و عواملی سبب تغییرات شده است، می‌گذریم و صرفا به توصیف مختصر تغییرات در ساحت نگرش‌های سیاسی جامعه اکتفا می‌کنیم.
وقتی از جامعه سخن به میان می‌آید، منظور قشر بزرگ، جماعت چشمگیر و گروه قابل توجهی از جامعه مورد نظر است. به عبارتی دیگر، فعلا از این که تغییرات در چه درصدی از جامعه رخ داده است، صرف‌نظر نموده و البته بر این نکته پافشاری می‌کند که بخش بسیار بزرگی از جامعه درگیر این تغییرات هستند به‌نحوی که نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت و سرنوشت آینده نیز به همین تغییرات گره خورده است.

🔻به‌نظر می‌رسد در ساحت نگرش‌های سیاسی دست‌کم در چهار جنبه تحولی غیرقابل انکار رخ داده است:
الف) حکمفرمایی واگذاری به حکفرمایی کارگزاری
ب)   حکومت دینی به حکومت عرفی
ج)  حکومت همه‌جانبه به حکومت محدود
د)  حاکمیت روحانیان به حاکمیت متخصصان

🔻اگر چهار بعد نگرش سیاسی جامعه را از ابتدای انقلاب در نظر بگیریم، با چهار دوره‌ی تغییر اجتماعی روبرو می‌شویم:
الف) دوره‌ی هم‌افقی نگرش سیاسی مردم و حاکمان
ب)  دوره‌‌ی شک در نگرش‌های سیاسی و انفعال مردم در عمل
ج)  دوره‌ی نا‌هم‌افقی آشکار و فعال مردم با نگرش سیاسی حاکم
د)  دوره‌ی تعارض و تضادهای گسترده

✍️ علی زمانیان ... ۱۱/۲۲/ ۱۴۰۲

@kherade_montaghed

ادامه 👇👇

🔵 تغییرات اجتماعی پس از انقلاب

۱. ایران مانند همه‌ی کشورها و ملت‌های دیگر، در طول تاریخ، دستخوش تغییراتِ گاه آهسته و گاه سریع و گاهی بنیادین شده است. اساسا زنده بودنِ هر ملتی را می‌توان از تغییراتی فهمید که در ساحت‌های مختلف تجربه می‌کند. تحولات اجتماعی که به‌تعبیر "گی‌روشه"، مجموعه‌ای از تغییرات محسوب می‌شود، امر مشترک همه‌ی انسان‌هایی است که با هم زیسته‌اند. تغییر و تحولات اجتماعی، امری طبیعی و از جهتی ضروری برای رشد و شکوفایی است.

🔻در برابر تغییرات، دو رویکرد اساسی را از هم می‌توان تفکیک کرد:
رویکرد اول، تغییر و تحولات و افت و خیزها را امری طبیعی و ضروری برای رشد و شکوفایی و به‌نحو عادی رخ‌دادنی می‌داند.
رویکرد دوم تغییر و تحولات را امری بیمارگون و غیرطبیعی تلقی کرده و از این‌رو در برابر آن مقاومت کرده، آن را سرکوب می‌کند و در پی حذف این تغییرات است. این گروه خواسته و ناخواسته، به جامعه‌ی ایستا و فریز شده تمایل دارند و "امر متفاوت" را نه شاخصه‌ی انسانی، که آسیبی نگران کننده ارزیابی می‌کنند.

پیش‌فرض نوشته‌ی حاضر، این است که تغییرات معرفتی و اجتماعی امری طبیعی است. اما بر این نکته اذعان دارد که با همه‌ی نقاط مشترک میان جوامع، اما تغییر و تحول امری خطی نیست و هر ملتی به‌گونه‌ای خاص آن را تجربه می‌کند. به تاریخ که بنگریم، دوره‌هایی از ثبات و بی‌ثباتی، ایستایی و پویایی می‌بینیم؛ با این تفاوت که در سده‌های اخیر و به‌ویژه در دهه‌های اخیر، سرعت و عمق تغییرات، بشدت افزایش یافته و دگرگونی‌های سریعی، پیاپی رخ می‌دهد.

۲. اگر سرنوشت و سرگذشت ایران را از انقلاب ۵۷ به این‌سو ،در نگاهی گذرا و سریع جستجو کنیم، به‌نظر می‌رسد تغییرات چشمگیری در سه ناحیه‌ی زیر رخ داده است:
اولا در نگرش‌های سیاسی،
ثانیا سبک زندگی
ثالثا باورهای دینی

از این‌که چه علل و عواملی سبب تغییرات شده است، می‌گذریم و صرفا به توصیف مختصر تغییرات در ساحت نگرش‌های سیاسی جامعه اکتفا می‌کنیم.
وقتی از جامعه سخن به میان می‌آید، منظور قشر بزرگ، جماعت چشمگیر و گروه قابل توجهی از جامعه مورد نظر است. به عبارتی دیگر، فعلا از این که تغییرات در چه درصدی از جامعه رخ داده است، صرف‌نظر نموده و البته بر این نکته پافشاری می‌کند که بخش بسیار بزرگی از جامعه درگیر این تغییرات هستند به‌نحوی که نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت و سرنوشت آینده نیز به همین تغییرات گره خورده است.

🔻به‌نظر می‌رسد در ساحت نگرش‌های سیاسی دست‌کم در چهار جنبه تحولی غیرقابل انکار رخ داده است:
الف) حکمفرمایی واگذاری به حکفرمایی کارگزاری
ب)   حکومت دینی به حکومت عرفی
ج)  حکومت همه‌جانبه به حکومت محدود
د)  حاکمیت روحانیان به حاکمیت متخصصان

🔻اگر چهار بعد نگرش سیاسی جامعه را از ابتدای انقلاب در نظر بگیریم، با چهار دوره‌ی تغییر اجتماعی روبرو می‌شویم:
الف) دوره‌ی هم‌افقی نگرش سیاسی مردم و حاکمان
ب)  دوره‌‌ی شک در نگرش‌های سیاسی و انفعال مردم در عمل
ج)  دوره‌ی نا‌هم‌افقی آشکار و فعال مردم با نگرش سیاسی حاکم
د)  دوره‌ی تعارض و تضادهای گسترده

✍️ علی زمانیان ... ۱۱/۲۲/ ۱۴۰۲

@kherade_montaghed

ادامه 👇👇


>>Click here to continue<<

خرد منتقد




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)