TG Telegram Group & Channel
خرد منتقد | United States America (US)
Create: Update:

.

 ۳.  سال ۷۶ را می‌توان به‌نحو نمادین، نقطه‌ی پارادایم‌شیفتِ سیاسی در باور عمومی جامعه از حاکمیتی با اختیارات نامحدود، به حاکمیتی با اختیارات محدود تلقی کرد. بی‌جهت نیست که شعارهای انتخاباتی خاتمی که بر آزادی، حوزه‌ی خصوصی، جامعه‌ی مدنی و حق انتخاب افراد در سبک زندگی تاکید می‌کرد مورد اقبال جامعه قرار گرفت و توجه عمومی را به‌خود جلب نمود. پارادایم‌شیفت در مثال، مانند قطاری است که در ایستگاه خاصی مسیر خود را تغییر می‌دهد و از ریلی به ریل دیگر منتقل می‌شود. جامعه‌ی ایران نیز در ایستگاه ۷۶، تغییر ریل داد و گرایش سیاسی مردم، آشکارا از مسیری به مسیر دیگر رفت. از این دوره به بعد است که جامعه، مصرانه به بازپس‌گیری همه‌ی آن ساحت‌هایی که پیش از این به حاکمیت سپرده (و یا دست‌کم نسبت به آن‌ها ساکت بود)، اهتمام ورزید. سال ۷۶ سال بسیار مهم در سرنوشت سیاسی کشور تلقی می‌گردد، زیرا دوره‌ای است که خواست عمومی از حکمرانی با دامنه‌ی گسترده به حکمرانی با دامنه‌ی محدود تغییر یافت؛ و این تغییر و تحول را به‌صورت جدی در کنش سیاسی خود نشان داد.

پس از دهه‌ی ۸۰، خواست عمومی در محدود کردن حاکمیت، در فراز و نشیب مناقشات سیاسی و اجتماعی به پیش رفت. چالشی در دو دهه شکل گرفت که درنهایت، در شهریور ۱۴۰۱ در شکل و شمایل "جنبش حق حجاب و پوشش"، به نمایش درآمد. جریانی که صرفا در محدوده‌ی "حجاب" قابل فهم نیست، بلکه روندی است که سه دهه به‌طول انجامیده و قصد دارد برخی عرصه‌ها و ساحت‌هایی را که پیش از این در انحصار حاکمیت قرار گرفته‌بود، آزاد کند و "حق زیستنِ مختارانه" را به شهروندان بازگرداند، آن‌گونه زیستنی که خودشان آن را خیر می‌دانند. چالش بزرگی که اکنون در آن به‌سر می‌بریم، درحقیقت، نزاع بر سر حوزه‌ی اختیارات حاکمیت و حوزه‌ی تصرفات حکومت است. حاکمان میل به حفظ و گسترش اختیارات خود دارند و جامعه در مقابل، می‌کوشد پای حاکمیت را از کفش زندگی و عرصه‌ی خصوصی خود بیرون بیاورد. اختیارِ پوشش و "حجاب" تنها یک نماد، تلقی می‌شود. در پسِ این نماد، جریانی است که می‌خواهد حکومت را تا پشت مرزهای معقول حقوق شهروندی در یک نظام دموکراتیک عقب بنشاند.

پارادایم‌شیفتِ سیاسی شهروندان ایرانی از حاکمیت گسترده به حاکمیت محدود، تنها یکی از تحولات جامعه‌ی ایرانی محسوب می‌شود. تغییر و تحولات بنیادین دیگری هم در ایران رخ داده است که پس از این شرح داده خواهد شد. به‌سخن دیگر، ما با نزاع‌های انباشت شده و تقاطع مناقشات روبرو هستیم. چنین وضعیتی، به بحران در زیست ایرانی منتهی گردیده است؛ و منظور از بحران، یعنی هر امر بدیهی، مستعد آن است که به آسانی به مسئله‌‌ای پیچیده و بغرنج تبدیل شود. بحران از پی بحران رخ خواهد داد، زیرا حاکمیت تمایل ندارد به‌ تغییر و تحولات جامعه تن بدهد و آن‌ را به رسمیت بشناسد.

خواست جامعه و انتظار اجتماعی از حاکمیت  که در لایه‌های پنهان و زیرین اعتراضات و جنبش‌ها در جریان است، در یک جمله قابل صورت‌بندی است. وآن چیزی نیست جز این که جامعه با زبان تنش‌‌آلود به حاکمیت می‌گوید:
"مرا به رسمیت بشناس".

✍️ علی زمانیان ... ۱۱/۰۱/ ۱۴۰۲

@kherade_montaghed

.

 ۳.  سال ۷۶ را می‌توان به‌نحو نمادین، نقطه‌ی پارادایم‌شیفتِ سیاسی در باور عمومی جامعه از حاکمیتی با اختیارات نامحدود، به حاکمیتی با اختیارات محدود تلقی کرد. بی‌جهت نیست که شعارهای انتخاباتی خاتمی که بر آزادی، حوزه‌ی خصوصی، جامعه‌ی مدنی و حق انتخاب افراد در سبک زندگی تاکید می‌کرد مورد اقبال جامعه قرار گرفت و توجه عمومی را به‌خود جلب نمود. پارادایم‌شیفت در مثال، مانند قطاری است که در ایستگاه خاصی مسیر خود را تغییر می‌دهد و از ریلی به ریل دیگر منتقل می‌شود. جامعه‌ی ایران نیز در ایستگاه ۷۶، تغییر ریل داد و گرایش سیاسی مردم، آشکارا از مسیری به مسیر دیگر رفت. از این دوره به بعد است که جامعه، مصرانه به بازپس‌گیری همه‌ی آن ساحت‌هایی که پیش از این به حاکمیت سپرده (و یا دست‌کم نسبت به آن‌ها ساکت بود)، اهتمام ورزید. سال ۷۶ سال بسیار مهم در سرنوشت سیاسی کشور تلقی می‌گردد، زیرا دوره‌ای است که خواست عمومی از حکمرانی با دامنه‌ی گسترده به حکمرانی با دامنه‌ی محدود تغییر یافت؛ و این تغییر و تحول را به‌صورت جدی در کنش سیاسی خود نشان داد.

پس از دهه‌ی ۸۰، خواست عمومی در محدود کردن حاکمیت، در فراز و نشیب مناقشات سیاسی و اجتماعی به پیش رفت. چالشی در دو دهه شکل گرفت که درنهایت، در شهریور ۱۴۰۱ در شکل و شمایل "جنبش حق حجاب و پوشش"، به نمایش درآمد. جریانی که صرفا در محدوده‌ی "حجاب" قابل فهم نیست، بلکه روندی است که سه دهه به‌طول انجامیده و قصد دارد برخی عرصه‌ها و ساحت‌هایی را که پیش از این در انحصار حاکمیت قرار گرفته‌بود، آزاد کند و "حق زیستنِ مختارانه" را به شهروندان بازگرداند، آن‌گونه زیستنی که خودشان آن را خیر می‌دانند. چالش بزرگی که اکنون در آن به‌سر می‌بریم، درحقیقت، نزاع بر سر حوزه‌ی اختیارات حاکمیت و حوزه‌ی تصرفات حکومت است. حاکمان میل به حفظ و گسترش اختیارات خود دارند و جامعه در مقابل، می‌کوشد پای حاکمیت را از کفش زندگی و عرصه‌ی خصوصی خود بیرون بیاورد. اختیارِ پوشش و "حجاب" تنها یک نماد، تلقی می‌شود. در پسِ این نماد، جریانی است که می‌خواهد حکومت را تا پشت مرزهای معقول حقوق شهروندی در یک نظام دموکراتیک عقب بنشاند.

پارادایم‌شیفتِ سیاسی شهروندان ایرانی از حاکمیت گسترده به حاکمیت محدود، تنها یکی از تحولات جامعه‌ی ایرانی محسوب می‌شود. تغییر و تحولات بنیادین دیگری هم در ایران رخ داده است که پس از این شرح داده خواهد شد. به‌سخن دیگر، ما با نزاع‌های انباشت شده و تقاطع مناقشات روبرو هستیم. چنین وضعیتی، به بحران در زیست ایرانی منتهی گردیده است؛ و منظور از بحران، یعنی هر امر بدیهی، مستعد آن است که به آسانی به مسئله‌‌ای پیچیده و بغرنج تبدیل شود. بحران از پی بحران رخ خواهد داد، زیرا حاکمیت تمایل ندارد به‌ تغییر و تحولات جامعه تن بدهد و آن‌ را به رسمیت بشناسد.

خواست جامعه و انتظار اجتماعی از حاکمیت  که در لایه‌های پنهان و زیرین اعتراضات و جنبش‌ها در جریان است، در یک جمله قابل صورت‌بندی است. وآن چیزی نیست جز این که جامعه با زبان تنش‌‌آلود به حاکمیت می‌گوید:
"مرا به رسمیت بشناس".

✍️ علی زمانیان ... ۱۱/۰۱/ ۱۴۰۲

@kherade_montaghed


>>Click here to continue<<

خرد منتقد




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)