TG Telegram Group & Channel
خرد منتقد | United States America (US)
Create: Update:

🔵 حدِ مطلوب فرمانروایی و حکمرانی کجاست؟

تاملی در یک پارادایم‌شیفت سیاسی در ایران

  ۱. همه‌ی ساختارهای سیاسی واجتماعی در جوامع مختلف، وجود "حکومت" را ضرورتی اجتناب‌ناپذیر می‌دانند. بدون وجود حکومت، جامعه دچار هرج‌ومرج و فروپاشی خواهد شد. وضعیتی که "هابز" از آن به‌عنوان "وضع طبیعی" یاد می‌کرد. شرایطی که جنگ همه علیه همه رخ خواهد داد. هرجا که اجتماعاتی از انسان‌ها با یک‌دیگر زندگی کنند، نیازمند تنظیم مناسبات و روابط با یک‌دیگرند تا بتوانند به بقاء خود ادامه دهند و زیست مسالمت‌آمیز داشته باشند. از سویی دیگر، برای تشکیل حکومت، نیز ضرورت دارد که مردم، از سر رضایت، دست‌کم از بخشی از کنترل بر کنش‌های خود صرف نظر کنند و آن را به حکومت منتقل نمایند. از چنین فرایندی است که مفهوم "اقتدار" زاده می‌شود.
اقتدار، یعنی حق کنترل بر کنش‌های دیگری که با توافق و رضایت پیشینی خود او به‌دست آمده باشد. اقتدار، همان زور مشروع است.

اما پرسش و بلکه مسئله‌ای در طول تاریخ وجود داشته است که انتقال حق کنترل بر کنش‌های دیگران(یعنی حکومت)، شامل کدام حوزه‌ها و عرصه‌ها می‌گردد؟ آیا حق کنترل انتقال داده شده به حاکمیت سیاسی به‌صورت "محدود" و مختص به ساحت‌های خاصی است و یا گستره‌، نامحدود و شامل تمامی عرصه‌های فرهنگ، سیاست، دین، اجتماع و... می‌گردد؟
حکومت، چه وظایف و مسئولیت‌ها و چه اختیاراتی دارد؟ آیا حوزه‌ی مسئولیت‌ها و اختیارات حاکمان، نامحدود و به‌نحو مطلق است و یا محدود به مرزها و حوزه‌هایی است که از قبل بر سر آن توافق شده است؟ اگر محدود به حوزه‌هایی است، مرز و محدوده‌ی حاکمیت را چه کسانی و با چه معیارهایی تعیین می‌کنند؟ به‌نحو خلاصه، حدِ مطلوب فرمانروایی و حکمرانی کجاست؟

با توجه به مرز اختیارات و وظایف دولت‌های موجود ، و با سنجش وزن حضور حکمرانان در ساحت‌های مختلف جامعه، دست‌کم دو تیپِ مثالی حکمرانی را می‌توان از یک‌دیگر تفکیک نمود:

الف) حکمرانی با دامنه‌‌ی محدود و گستره‌ی کم
ب )حکمرانی با حوزه‌ و دامنه‌ی گسترده

صورت‌بندی دوگانه‌ی بیان شده، صرفا برای فهم انتزاعی موضوع است، اما در واقعیت جهان سیاست، آن‌چه رخ می‌دهد این است که  نظامات سیاسی در میانه‌ی دو سر یک طیف قرار دارند. طیفی که در منتهی‌الیه سمت راست آن، کم‌ترین دامنه‌ی فرمانروایی و در سر چپ طیف، بیش‌ترین دامنه‌ی فرمانروایی قرار دارد که تلاش می‌کند تمام ساحات زندگی اجتماعی، فردی، خصوصی و همه‌ی حوزه‌ها را تحت قیمومت و سلطه‌ی خویش درآورد و به‌تعبیر امروزی، در هوای مهندسی کردن جامعه، سیاست، فرهنگ، دین‌ورزی، اقتصاد، و بسی بیش از این‌ها است.

  ۲. انقلاب ۵۷ که پیروز می‌شد، تمامی توجه اجتماعی به تغییر نظام سیاسی و جابجایی قدرت از پادشاهی به جمهوریت بود و کمتر کسی از گستره‌ی حکومت و عرصه‌های مجاز حکمرانی پرسش می‌کرد. به‌عبارتی دیگر، جامعه، نسبت به یکی از پرسش‌های بنیادین سیاست در تاسیس نظام جدید، که همان تعیین گستره و مرزهای حکمرانی است، غفلت می‌کرد.
بخش بزرگی از جامعه‌ی ایران به‌نحو اجمالی و کلی، آن‌چه را که درحال رخ دادن بود پذیرفتند و به آن رضایت دادند. بر اساس همین پذیرش بود که حاکمیت، به‌تدریج گستره‌ی حکمرانی و عرصه‌‌ی قدرت خود را در ساحات متفاوت گسترش داد، تا آن‌جا که آرام‌آرام، حوزه‌ی خصوصی و حتی حق انتخاب‌های شخصی در زندگی روزمره را تصاحب نمود و به رگ و پی جامعه نفوذ کرد؛ پس از آن بود که حتی اعتقادات، باورها، دین‌داری و سبک زندگی و پوشش شهروندان مورد توجه حاکمیت قرار گرفت و هوس انسان‌سازی، جامعه‌سازی و تمدن‌سازی در اندیشه‌ی سیاسی حاکمیت رسوخ کرد.

اما این "ساختن"ها‌ و مهندسی کردن جامعه و دست‌کاری انسان، با مطرح شدن پرسش پنهان‌شده در هزارتوی ذهنیت اجتماعی، به‌تدریج با مخالفت‌ها و مقاومت‌های طبقاتی از جامعه مواجه شد. یک دهه طول کشید که پرسش از عرصه‌ی مجاز حکمرانی به مسئله‌ای اجتماعی تبدیل شود. پرسشی که در همان ابتدای پیروزی انقلاب باید مطرح می‌گردید و در همان آغاز تاسیس نظام جدید سیاسی به چالش کشیده می‌شد. اما این چالش با تاخیری ده‌ساله از اواخر دهه‌ی ۶۰ جوانه زد و به‌سرعت رشد نمود. پس از این بود که حاکمیت سیاسی که به حکمرانی در عرصه‌های گسترده تمایل داشت، به چالشی بزرگ دچار گردید.

آن‌چه در جامعه رخ می‌داد، نه به‌نحو آشکار و آگاهانه، بلکه واکنشی مسئله‌ساز بود در برابر نظام حکمرانی با اختیارات نامحدود. جامعه با پیشروی حاکمیت در حوزه‌های خصوصی و نادیده گرفتن حق انتخاب افراد در سبک زندگی و آزادی‌های اجتماعی، به مشکل برخورده بودند. چالشی پنهان و گاه آشکار بر سر "بازپس‌گیری حوزه‌‌ی خصوصی" آغاز شده‌بود. در این مرحله، نخبگان اندیشه‌ای سرآمدان چنین جنبشی بودند.


✍️ علی زمانیان ... ۱۱/۰۱/ ۱۴۰۲

@kherade_montaghed

ادامه 👇👇👇

🔵 حدِ مطلوب فرمانروایی و حکمرانی کجاست؟

تاملی در یک پارادایم‌شیفت سیاسی در ایران

  ۱. همه‌ی ساختارهای سیاسی واجتماعی در جوامع مختلف، وجود "حکومت" را ضرورتی اجتناب‌ناپذیر می‌دانند. بدون وجود حکومت، جامعه دچار هرج‌ومرج و فروپاشی خواهد شد. وضعیتی که "هابز" از آن به‌عنوان "وضع طبیعی" یاد می‌کرد. شرایطی که جنگ همه علیه همه رخ خواهد داد. هرجا که اجتماعاتی از انسان‌ها با یک‌دیگر زندگی کنند، نیازمند تنظیم مناسبات و روابط با یک‌دیگرند تا بتوانند به بقاء خود ادامه دهند و زیست مسالمت‌آمیز داشته باشند. از سویی دیگر، برای تشکیل حکومت، نیز ضرورت دارد که مردم، از سر رضایت، دست‌کم از بخشی از کنترل بر کنش‌های خود صرف نظر کنند و آن را به حکومت منتقل نمایند. از چنین فرایندی است که مفهوم "اقتدار" زاده می‌شود.
اقتدار، یعنی حق کنترل بر کنش‌های دیگری که با توافق و رضایت پیشینی خود او به‌دست آمده باشد. اقتدار، همان زور مشروع است.

اما پرسش و بلکه مسئله‌ای در طول تاریخ وجود داشته است که انتقال حق کنترل بر کنش‌های دیگران(یعنی حکومت)، شامل کدام حوزه‌ها و عرصه‌ها می‌گردد؟ آیا حق کنترل انتقال داده شده به حاکمیت سیاسی به‌صورت "محدود" و مختص به ساحت‌های خاصی است و یا گستره‌، نامحدود و شامل تمامی عرصه‌های فرهنگ، سیاست، دین، اجتماع و... می‌گردد؟
حکومت، چه وظایف و مسئولیت‌ها و چه اختیاراتی دارد؟ آیا حوزه‌ی مسئولیت‌ها و اختیارات حاکمان، نامحدود و به‌نحو مطلق است و یا محدود به مرزها و حوزه‌هایی است که از قبل بر سر آن توافق شده است؟ اگر محدود به حوزه‌هایی است، مرز و محدوده‌ی حاکمیت را چه کسانی و با چه معیارهایی تعیین می‌کنند؟ به‌نحو خلاصه، حدِ مطلوب فرمانروایی و حکمرانی کجاست؟

با توجه به مرز اختیارات و وظایف دولت‌های موجود ، و با سنجش وزن حضور حکمرانان در ساحت‌های مختلف جامعه، دست‌کم دو تیپِ مثالی حکمرانی را می‌توان از یک‌دیگر تفکیک نمود:

الف) حکمرانی با دامنه‌‌ی محدود و گستره‌ی کم
ب )حکمرانی با حوزه‌ و دامنه‌ی گسترده

صورت‌بندی دوگانه‌ی بیان شده، صرفا برای فهم انتزاعی موضوع است، اما در واقعیت جهان سیاست، آن‌چه رخ می‌دهد این است که  نظامات سیاسی در میانه‌ی دو سر یک طیف قرار دارند. طیفی که در منتهی‌الیه سمت راست آن، کم‌ترین دامنه‌ی فرمانروایی و در سر چپ طیف، بیش‌ترین دامنه‌ی فرمانروایی قرار دارد که تلاش می‌کند تمام ساحات زندگی اجتماعی، فردی، خصوصی و همه‌ی حوزه‌ها را تحت قیمومت و سلطه‌ی خویش درآورد و به‌تعبیر امروزی، در هوای مهندسی کردن جامعه، سیاست، فرهنگ، دین‌ورزی، اقتصاد، و بسی بیش از این‌ها است.

  ۲. انقلاب ۵۷ که پیروز می‌شد، تمامی توجه اجتماعی به تغییر نظام سیاسی و جابجایی قدرت از پادشاهی به جمهوریت بود و کمتر کسی از گستره‌ی حکومت و عرصه‌های مجاز حکمرانی پرسش می‌کرد. به‌عبارتی دیگر، جامعه، نسبت به یکی از پرسش‌های بنیادین سیاست در تاسیس نظام جدید، که همان تعیین گستره و مرزهای حکمرانی است، غفلت می‌کرد.
بخش بزرگی از جامعه‌ی ایران به‌نحو اجمالی و کلی، آن‌چه را که درحال رخ دادن بود پذیرفتند و به آن رضایت دادند. بر اساس همین پذیرش بود که حاکمیت، به‌تدریج گستره‌ی حکمرانی و عرصه‌‌ی قدرت خود را در ساحات متفاوت گسترش داد، تا آن‌جا که آرام‌آرام، حوزه‌ی خصوصی و حتی حق انتخاب‌های شخصی در زندگی روزمره را تصاحب نمود و به رگ و پی جامعه نفوذ کرد؛ پس از آن بود که حتی اعتقادات، باورها، دین‌داری و سبک زندگی و پوشش شهروندان مورد توجه حاکمیت قرار گرفت و هوس انسان‌سازی، جامعه‌سازی و تمدن‌سازی در اندیشه‌ی سیاسی حاکمیت رسوخ کرد.

اما این "ساختن"ها‌ و مهندسی کردن جامعه و دست‌کاری انسان، با مطرح شدن پرسش پنهان‌شده در هزارتوی ذهنیت اجتماعی، به‌تدریج با مخالفت‌ها و مقاومت‌های طبقاتی از جامعه مواجه شد. یک دهه طول کشید که پرسش از عرصه‌ی مجاز حکمرانی به مسئله‌ای اجتماعی تبدیل شود. پرسشی که در همان ابتدای پیروزی انقلاب باید مطرح می‌گردید و در همان آغاز تاسیس نظام جدید سیاسی به چالش کشیده می‌شد. اما این چالش با تاخیری ده‌ساله از اواخر دهه‌ی ۶۰ جوانه زد و به‌سرعت رشد نمود. پس از این بود که حاکمیت سیاسی که به حکمرانی در عرصه‌های گسترده تمایل داشت، به چالشی بزرگ دچار گردید.

آن‌چه در جامعه رخ می‌داد، نه به‌نحو آشکار و آگاهانه، بلکه واکنشی مسئله‌ساز بود در برابر نظام حکمرانی با اختیارات نامحدود. جامعه با پیشروی حاکمیت در حوزه‌های خصوصی و نادیده گرفتن حق انتخاب افراد در سبک زندگی و آزادی‌های اجتماعی، به مشکل برخورده بودند. چالشی پنهان و گاه آشکار بر سر "بازپس‌گیری حوزه‌‌ی خصوصی" آغاز شده‌بود. در این مرحله، نخبگان اندیشه‌ای سرآمدان چنین جنبشی بودند.


✍️ علی زمانیان ... ۱۱/۰۱/ ۱۴۰۲

@kherade_montaghed

ادامه 👇👇👇


>>Click here to continue<<

خرد منتقد




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)