از دیدگاه لکان به نظر میرسد بیماران در ابتدای ورود به درمان واقعا خواهان تغییر نیستند به این دلیل که سیپتوم ها(نشانه) انرژی فراوانی را به خود اختصاص میدهند و این تنها شیوه لذت بردن بیمار در زندگی اش است.
بیماران به این دلیل به درمان میایند که دیگر اراده ای برای زیستن یا انجام کاری ندارند و لبیدوی(زیست مایه یا توان روانی) آنها در حال کم شدن و میل آنها نیز در حال مردن است.در این موقعیت این میل درمانگر است که نیروی محرکه درمان است و به میل از دست رفته بیمار اجازه حرکت میدهد مانند جمله ای به این سادگی "فردا میبینمت"
میل روانکاو متمرکز بر درمان است و به رغم هرگونه بیزاری احتمالی نسبت به بیمار باید حفظ شود.
میل روانکاو این نیست که بیمار "بهتر" یا "موفق" یا "شاد" باشد، میل روانکاو به بیمار فاش نمیشود به این دلیل که روان رنجورها مشتاق اند بدانند که دیگران از آنها چه میخواهند تا بتوانند میل آنها را برآورده کنند یا مانع آن شوند.
#همدلانه_کنارهمیم
@kenar_e_hamim 🤝
>>Click here to continue<<