✍
باد پاسخها را میبرد یا ما را؟
🔷️ موومان*اول: در اساطیر هندی و ایرانی، وایو ایزد باد، شخصیتی دوگانه دارد. او هم خوب است و هم بد. هم از سرزمین نیکی میگذرد و هم از جهان بدی. هم مهر میورزد و هم میتواند ما را به ورطه نابودی بکشاند. بخـشی از او بـه خدمـت اهورامزدا و نیمۀ دیگـرش بـه اسـتخدام اهریمـن است؛ بنابراین او هم مرگآفرین است و هم زندگیآفرین!
🔷️ موومان دوم: بهزاد، شخصیت اصلی فیلم باد ما را خواهد برد عباس کیارستمی، مردی است که از شهر با تجهیزات کامل به روستا میآید تا از مراسم مرگ پیرزنی مستند تهیه کند. این فیلم را میتوان در رسای نوسان بین مرگ و زندگی/امید و ناامیدی دانست، وزیدن و جابهجایی میان زندگی مدرن و زندگی روستایی. چیزی که در نهایت تغییر نگاه بهزاد را به دنبال دارد. تغییر زاویۀ دید از انتظارکشیدن برای مرگِ زن بهخاطر ساخت مستند و برگشت هر چه زودتر به شهر به سکنیگزیدن در زمانِ حال، زندگیِ جاری روستا و یافتن مَنشی نو. انگار که باد بهزادِ اول فیلم را ویران کرده و در پایان فیلم با خود میبرد؛ ولی اینکه آیا/چه بهزادی را با خود میآورد، خود سؤال دیگری است.
🔷️ موومان سوم: حدود یک سال از انتشار کتاب پاسخها را باد میبرد از سوی نشر کرگدن میگذرد. این کتاب شامل مجموعۀ مقالاتی است که نویسندگان آن افراد مطرح حوزۀ فلسفه برای/با کودکان** در سطح جهان هستند؛ افرادی که صدایشان کمتر به فضای نظر و عملِ فبک در ایران رسیده است.
🔹️ در برخورد اولیه و باتوجهبه فبکی که اینجا جریان دارد؛ ما اکنون با این پرسش روبهرویم که جامعۀ فلسفه برای/با کودکان ایران چقدر تمایل به خواندن و پذیرش این دیدگاههای تازه و البته از منظری دیگر به نسبت قدیمی را - مقالات انتخابی متعلق به سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۹ هستند - دارد؟ این باد قرار است ویرانی به بار آورد یا آبادی به ارمغان؟ به بیانی دیگر، ورود چنین نگاههایی، جامعۀ فبک در ایران را پراکندهتر میسازد یا آن را تقویت میکند؟ چرا که از منظری جنبش فبک در ایران به جزیرههایی تبدیل شده است و صداهای خاصی از جهانِ بیرون اجازۀ ورود به هر یک را دارند. حال در چنین فضایی، ورود کتابی که نگاهِ کاملاً متفاوتی را به فبک دنبال میکند، به نفع این حوزه است یا به زیان آن؟ آن هم وقتی نظامهای آموزشی ما هنوز بهراحتی پذیرای فبک نیستند.
🔹️ شاید اگر در قلمرویی جز فلسفه گام برمیداشتیم، رأی به زیانبار بودن چنین مجموعهای میدادم. ولی به باور من باز شدن پای چنین اندیشههایی به فضای تعلیموتربیت ما، برای وصلشدنِ فبک ایران به جهان لازم است. حتی اگر در مواجهههای آغازین، نسبت به دیگر آثار این حوزه استقبال کمتری از آن شود.
🔹️ بهعنوان فعالان این حوزه لازم است از باد و چهره ویرانگرش نترسیم، به استقبال نگاههای نو برویم، خود را درمعرض تفاوت و خطر قرار دهیم و از امنیت کاذبی که به بیان بییستا (۱۴۰۳) چسبیدن به «پرسشها، فرضیهها، دلیلها، مصداقها، تمایزها، ارتباطها، دلالتها، نیتها، معیارها و توافقها» ممکن است به ما بدهد، بگریزیم. چرا که از وارد شدن به خطر است که تفکر زاید! (ص. ۷۷ و ۹۵.)*** و تفکر درباره تفکر یکی از رسالتهای ما فبکیها است.
🔹️ حال شاید بتوان اینطور به ماجرا نگاه کرد که این باد قرار است که «ما» را با خود ببرد. به این امید که یک «ما»ی جدید برای خودمان و کودکانمان به ارمغان بیاورد و البته که تضمینی هم در آن نیست؛ چرا که وایو، ایزد باد، شخصیتی دوگانه دارد!
📚 پینوشتها:
* موومان بخشی از یک اثر موسیقیایی بزرگ است که خود هویت مستقلی دارد.
** البته این مجموعه فبک را با فباک متفاوت در نظر میگیرد که پرداختن به آن زمان دیگری میطلبد.
*** بییستا، گ. (۱۴۰۳). فلسفه، در معرضبودگی و کودکان: چگونه در برابر ابزار شدن فلسفه در تعلیموتربیت ایستادگی کنیم (ا. ایزدپناه، مترجم). در م. خسرونژاد و ل. آتشی (دبیران)، پاسخها را باد میبرد. نشر کرگدن.
**** فائزه اسماعیلی هم در شمارۀ جدید سالنامۀ پرسهزنی تحت عنوان مطلبِ پرسهزن سوار بر باد از نگاهی دیگر به این کتاب پرداخته است.
@kargahe_chista
>>Click here to continue<<