هر چه بیشتر به این تیم ملی فوتبال نگاه میکنیم کراهت و بلاهت آن بیشتر به چشم میآید. نسلی که قهرمانی در اسیا را به مردم مدیون است، نسلی که به ازای موفقیتهای نداشته حوالههای میلیاردی دریافت میکند، نسلی که سعی کرد کور و کر باشد خیلی محبوب نیست. هنوز فتوشاتهای نفرتانگیزشان در روزها و شبهای تلخ مردم را از یاد نبردهایم. هر چه سعی میکنیم به این تیم نزدیک شویم و دوستش داشته باشیم، هر چه محمدرضا احمدی حنجرهاش را برای یک بازی یک طرفه پاره میکند و حریف را به سُخره میگیرد تا این نمکنشناسها را محبوب جلوه دهد، این شکافی که بین مردم و تیم ملی است هر روز گشادتر و محسوستر می شود. نازپرودههایی که تنها فوتبالیست نیستند و به موقع دستی هم در کودتاگری دارند و براساس میل و تمایل خود مهرهها را جا به جا میکنند. ما ماندهایم در کار آنهایی که برای این نسل پر فیسوافاده هلهله سر میدهند. البته که آنها بخش دیگری از جامعه هستند و نباید و نمیتوانیم آنها را با «خودمان» جمع بزنیم. ولی مگر این همه ضعف شخصیت و نداشتن «پرنسیپل» برایتان مشهود نیست که برای صنار بیشتر مجبور به ادا و اطوار هستید؟ وقتی به راحتی میشود لبخوانی کرد که سرمربی تیم ملی به مدافع تیم چه میگوید و یا سرپرستی که روی نیمکت «صُمٌّ بُكمٌ عُميٌ فَهُم لا يَرجِعون» نشسته و هیچ حرکت و برکتی ندارد، هزاران آفرین به شما که از این همه کم بودن کیف میکنید و لذت میبرید. ما مدتهاست که کیف کردن را فراموش کردهایم. راستی از صحنه گریه «نینی کوچولو»های دوستداشتنیتان با موبایلهای خود عکس گرفتید؟ دمشان گرم آنها هم مثل ما گریه کردند. ولی ما از نیمه شب گریان بودیم و آنها برای اماراتیها کری خواندند. همین قدر سخیف و همین قدر کم مقدار. این دردانهها با نسلی که در کنسرت یگانه، برای کریم باقری آنقدر دست میزنند تا خواننده کلافه از بیمحلی تماشاگران بگوید «من یک ساعت دارم براتون میخونم اینجوری تشویقم نکردین» تا وریا غفوری، یحیی گلمحمدی، علی دایی، رسول خادم و هزاران چهره دیگر شدن فاصله دارند. فاصلهای به اندازه ماشینهای وارداتی، سکوت در قبال مشکلات جامعه، انفعال برای چند اسکناس دلار بیشتر و دلقک بازی برای خودشیرینی مضاعف در عکس و تمرین. خودتان را به نسل گذشته سنجاق نکنید. شما جایی در نزد افکار عمومی ندارید.
>>Click here to continue<<