روزهای جنگی-۱
آزادم، اما در خانه!
۱۱مهر
زنگ زدم به حسین افشار (اوج). این روزها تمام قد در زیر بمباران ضاحیه کار میکنند. گفتم من را ببر. جواب درست نداد.
به دادمان(حوزه هنری) زنگ زدم. تحویل نگرفت.
به جبلی(صداوسیما) پیام دادم. گفت شرایطش نیست. به سلیمغفوری(معاونصداوسیما)، مهدینعمتالله(موسسهبیان)، مهدی(نیرویقدس)، میثم تقیپور(سراج) و هرکه میشناختم رو انداختم. گفتم ما الان روایت اجتماعی و انسانی از جنگ نداریم. همه اخبار درشت را مخابره میکنند. حرصم میگیرد وقتی خبرنگار صداوسیما را هر روز بالای تپهای سرسبز میبینم، بعد خبرنگار بیبیسی را در وسط میدان!
گفتم من چیزی نمیخواهم. همین گوشی و یک موتور. مثل سیل۹۸، کرونا، اعتراضات عراق و لبنان، جنگ افغانستان، اعتراضات۱۴۰۱ و...
اینروزها مثل همه حالم بد است. نه فقط از شکستها، از این بیمصرفی.
سیل و زلزله هم نیست که خودم راه بیفتم. بدون حداقل ۱۰۰میلیون پول و مجوز، قدم نمیتوان برداشت. بیروت گران است و امنیتی.
زنگ زدم به مهدی قمی، منباب اخذ قرض. گفت خبر میدهم. نداد! خبری هم از حقتالیف مجلهی ماجرا نیست.
علیرغم سختیها، هیچگاه استخدام جایی نشدم. معاش را با حقتالیف گذراندم تا بوقتش آزاد باشم.
در جنگ دهساله داعش، بسیاری بهم میگفتند وظیفه تو همین تاریخنگاری است. رسانهاجتماعی هم آنقدرها نبود. اما الان زمینِ ده سال پیش نیست. جنگروایتها گاه از جنگ میدان بُرندهتر است.
حال آزادم، اما در خانه!
#جواد_موگویی
https://hottg.com/javadmogoei
>>Click here to continue<<
