TG Telegram Group & Channel
جواد موگویی|حرف بی‌حساب | United States America (US)
Create: Update:

در میانه انتحاری‌ها!


از یادداشت‌های روزانه‌ام-شهریور۱۴۰۱:

مهدی قمی زنگ زد که پاسپورت بفرست فردا بریم. پویانفر دعوت شده به چند هیت شیعی در کابل.
گفتم الان؟
طالبان تازه مستقر شده. چند هفته قبل انفجار مسجد مزارشریف، بعد هم انفجار مسجد کابل. هر دو مسجد هم شیعیان‌.
به پویانفر گفتم «حالا چه وقت هیئت است؟»
گفت توکل بخدا!
آدم نچسب و بدخلقی است. خوشم نیامد‌! مدام سرش در گوشیست! لکن خودش که حرف می‌زند توقع دارد سروپا گوش باشم‌! من هم مقابله به‌مثل می‌کنم!
در کابل قدم به قدم ایست‌‌وبازرسی است‌. با آمدن طالبان، هنوز تکلیف هیئت‌های شیعه معلوم نیست. همه خوف دارند! هم از طالبان و هم از انتحاری‌های داعش.
به مهدی گفتم «با این همه تهدید انفجار، آخر چه وقت هییت گرفتن است؟!»
گفت «پویان خودش قبول کرده. جو سنگینه، بلکم این‌طوری شکسته بشه.»
جلوی هییت دو مسلح ایستاده‌‌‌‌؛ یکی طالب، یکی از شیعیان. از ترس انتحاری. گفتم «مهدی! امشب هییت نرود رو هوا؟!»
گفت «بجاش تشییع جنازه شلوغی داریم! به‌هوای پویان!»
یک هییت خانگی است، نهایتا ۲۰نفر!
از تهران آمدیم برای ۲۰نفر؟!
پویان گفت «چه عیبی داره؟! روضه است، هر چندنفر که باشند.»
کمتر او را به چهره می‌شناسند، ولی نوحه‌هایش را از بر هستند.
فردا شب هم هییت خانگی. نهایتا ۳۰نفر. طلبه سیدی در گوش پویان گفت فردا هییت ما هم می‌آیید؟
پویان گفت بچشم.
هییت فردا شب،  ۲۰۰-۳۰۰ نفری بودند. بازهم دو مسلح جلوی در. از ترس انتحاری...
.............................................................................
۲۶فروردین۱۴۰۲:

نشستم پای شبکه۳.
پویان و مهدی دوباره رفتند افغانستان؛ تکیه چنداول. عجب جمعیتی؛ ۵-۶هزار نفر. چقدر بهش حسودی‌ام شد! به روضه‌خوانی‌اش، در میانه انتحاری‌ها...
پویان با صدای گرفته:
برادریم ما به برکت مولا
برادریم زیر سایه زهرا
برادریم در مسیر کرببلا
شیعه مولا بیداره

#جواد_موگویی
https://hottg.com/javadmogoei

جواد موگویی|حرف بی‌حساب
https://hottg.com/javadmogoei
در میانه انتحاری‌ها!


از یادداشت‌های روزانه‌ام-شهریور۱۴۰۱:

مهدی قمی زنگ زد که پاسپورت بفرست فردا بریم. پویانفر دعوت شده به چند هیت شیعی در کابل.
گفتم الان؟
طالبان تازه مستقر شده. چند هفته قبل انفجار مسجد مزارشریف، بعد هم انفجار مسجد کابل. هر دو مسجد هم شیعیان‌.
به پویانفر گفتم «حالا چه وقت هیئت است؟»
گفت توکل بخدا!
آدم نچسب و بدخلقی است. خوشم نیامد‌! مدام سرش در گوشیست! لکن خودش که حرف می‌زند توقع دارد سروپا گوش باشم‌! من هم مقابله به‌مثل می‌کنم!
در کابل قدم به قدم ایست‌‌وبازرسی است‌. با آمدن طالبان، هنوز تکلیف هیئت‌های شیعه معلوم نیست. همه خوف دارند! هم از طالبان و هم از انتحاری‌های داعش.
به مهدی گفتم «با این همه تهدید انفجار، آخر چه وقت هییت گرفتن است؟!»
گفت «پویان خودش قبول کرده. جو سنگینه، بلکم این‌طوری شکسته بشه.»
جلوی هییت دو مسلح ایستاده‌‌‌‌؛ یکی طالب، یکی از شیعیان. از ترس انتحاری. گفتم «مهدی! امشب هییت نرود رو هوا؟!»
گفت «بجاش تشییع جنازه شلوغی داریم! به‌هوای پویان!»
یک هییت خانگی است، نهایتا ۲۰نفر!
از تهران آمدیم برای ۲۰نفر؟!
پویان گفت «چه عیبی داره؟! روضه است، هر چندنفر که باشند.»
کمتر او را به چهره می‌شناسند، ولی نوحه‌هایش را از بر هستند.
فردا شب هم هییت خانگی. نهایتا ۳۰نفر. طلبه سیدی در گوش پویان گفت فردا هییت ما هم می‌آیید؟
پویان گفت بچشم.
هییت فردا شب،  ۲۰۰-۳۰۰ نفری بودند. بازهم دو مسلح جلوی در. از ترس انتحاری...
.............................................................................
۲۶فروردین۱۴۰۲:

نشستم پای شبکه۳.
پویان و مهدی دوباره رفتند افغانستان؛ تکیه چنداول. عجب جمعیتی؛ ۵-۶هزار نفر. چقدر بهش حسودی‌ام شد! به روضه‌خوانی‌اش، در میانه انتحاری‌ها...
پویان با صدای گرفته:
برادریم ما به برکت مولا
برادریم زیر سایه زهرا
برادریم در مسیر کرببلا
شیعه مولا بیداره

#جواد_موگویی
https://hottg.com/javadmogoei


>>Click here to continue<<

جواد موگویی|حرف بی‌حساب






Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)