TG Telegram Group & Channel
javad kashi | United States America (US)
Create: Update:

#نگاه_مخاطبان

زندگی در تعلیق به مثابه تنی رنجور و مستور

(نگاهی دیگر به آخرین یادداشت آقای دکتر کاشی تحت عنوان: بحران تعلیق)

نویسنده: احسان مزدخواه؛ دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد

در جهانی که پیوسته در بحران‌های ساختاری بازتولید می‌شود، زندگی در تعلیق بدل به قاعده‌ای پنهان اما نافذ شده است. تعلیق زندگی کردن، نه صرفاً یک وضعیت استثنایی، بلکه منطق حاکم بر زیست اجتماعی در جوامعی است که به واسطه اقتدار قدرت سیاسی، امکان بازتعریف معنا و کیفیت زیستن را از شهروندان خود سلب کرده‌اند.
در چنین وضعیتی، حیات اجتماعی بیش از آنکه فضایی برای کنشگری فعال باشد، به میدانی برای نظارت، کنترل و به حاشیه راندن نیروهای مستقل تبدیل شده است.

قدرت امر سیاسی مقتدر نه‌تنها از طریق سرکوب آشکار، بلکه به مدد به حاشیه راندن منطق موقعیت عینی زندگی روزمره، سوژه‌ها را از امکان بازاندیشی در وضعیت خود محروم می‌کند. زندگی در تعلیق، به معنای نبود امکان تصمیم‌گیری و کنشگری مستقل است؛ نوعی به تعویق انداختن دائمی امکان زیستن به شیوه‌ای که از جانب خود سوژه تعیین شود. در این وضعیت، پرسش بنیادیِ «زندگی چگونه باید زنده باشد؟» دیگر یک دغدغه عمومی نیست، بلکه به مسئله‌ای فردی، محصور در مرزهای ناپیدای سرکوب و کنترل تبدیل شده است.

در این میان، پیروان منطق تعلیق—همان نخبگان، تکنوکرات‌ها و ایدئولوگ‌هایی که در بازتولید این نظم تعلیقی نقش دارند—با خلق گفتمانی که نظم موجود را طبیعی جلوه می‌دهد، جامعه را در وضعیت بی‌تصمیمی نگاه می‌دارند. اما از دل این تعلیق، همواره نیروهایی سر برمی‌آورند که خلاف جهت جریان مسلط حرکت می‌کنند. اجتماع عاصی شده، متشکل از بدن‌های رنجور، حاشیه‌نشینان، سرکوب‌شدگان به‌حاشیه‌رانده‌شدگان، دیر یا زود زبان خاص خود را پیدا می‌کند.

در این میان، تنانگی مستور، که نتیجه سرکوب بدن، میل و حضور فیزیکی در عرصه عمومی است، با کنشی معکوس به بازتولید قدرت اعتراضی می‌انجامد. سرکوب بدن‌ها، آن‌ها را به سکوت وادار نمی‌کند، بلکه در نهایت، به خلق اشکال نوینی از زبان اعتراضی منجر می‌شود؛ زبانی که دیگر صرفاً در قالب گفتمان‌های مسلط سیاسی بیان نمی‌شود، بلکه در شیوه‌های زیستن، شیوه‌های مقاومت روزمره و حتی در بازتعریف فضاهای عمومی تجلی می‌یابد.

در چنین چشم‌اندازی، سیاست دیگر تنها عرصه تصمیم‌گیری‌های نخبگان نیست، بلکه میدان پیکار میان منطق تعلیق و نیروی خلق زبان اعتراضی است. آینده از آنِ آنانی است که از حاشیه به مرکز بازمی‌گردند، از تعلیق به کنشگری می‌رسند و از بدن‌های رنجور، بدن‌های مطالبه‌گر و متحرک می‌سازند.

@Nedaye_siyasat

#نگاه_مخاطبان

زندگی در تعلیق به مثابه تنی رنجور و مستور

(نگاهی دیگر به آخرین یادداشت آقای دکتر کاشی تحت عنوان: بحران تعلیق)

نویسنده: احسان مزدخواه؛ دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد

در جهانی که پیوسته در بحران‌های ساختاری بازتولید می‌شود، زندگی در تعلیق بدل به قاعده‌ای پنهان اما نافذ شده است. تعلیق زندگی کردن، نه صرفاً یک وضعیت استثنایی، بلکه منطق حاکم بر زیست اجتماعی در جوامعی است که به واسطه اقتدار قدرت سیاسی، امکان بازتعریف معنا و کیفیت زیستن را از شهروندان خود سلب کرده‌اند.
در چنین وضعیتی، حیات اجتماعی بیش از آنکه فضایی برای کنشگری فعال باشد، به میدانی برای نظارت، کنترل و به حاشیه راندن نیروهای مستقل تبدیل شده است.

قدرت امر سیاسی مقتدر نه‌تنها از طریق سرکوب آشکار، بلکه به مدد به حاشیه راندن منطق موقعیت عینی زندگی روزمره، سوژه‌ها را از امکان بازاندیشی در وضعیت خود محروم می‌کند. زندگی در تعلیق، به معنای نبود امکان تصمیم‌گیری و کنشگری مستقل است؛ نوعی به تعویق انداختن دائمی امکان زیستن به شیوه‌ای که از جانب خود سوژه تعیین شود. در این وضعیت، پرسش بنیادیِ «زندگی چگونه باید زنده باشد؟» دیگر یک دغدغه عمومی نیست، بلکه به مسئله‌ای فردی، محصور در مرزهای ناپیدای سرکوب و کنترل تبدیل شده است.

در این میان، پیروان منطق تعلیق—همان نخبگان، تکنوکرات‌ها و ایدئولوگ‌هایی که در بازتولید این نظم تعلیقی نقش دارند—با خلق گفتمانی که نظم موجود را طبیعی جلوه می‌دهد، جامعه را در وضعیت بی‌تصمیمی نگاه می‌دارند. اما از دل این تعلیق، همواره نیروهایی سر برمی‌آورند که خلاف جهت جریان مسلط حرکت می‌کنند. اجتماع عاصی شده، متشکل از بدن‌های رنجور، حاشیه‌نشینان، سرکوب‌شدگان به‌حاشیه‌رانده‌شدگان، دیر یا زود زبان خاص خود را پیدا می‌کند.

در این میان، تنانگی مستور، که نتیجه سرکوب بدن، میل و حضور فیزیکی در عرصه عمومی است، با کنشی معکوس به بازتولید قدرت اعتراضی می‌انجامد. سرکوب بدن‌ها، آن‌ها را به سکوت وادار نمی‌کند، بلکه در نهایت، به خلق اشکال نوینی از زبان اعتراضی منجر می‌شود؛ زبانی که دیگر صرفاً در قالب گفتمان‌های مسلط سیاسی بیان نمی‌شود، بلکه در شیوه‌های زیستن، شیوه‌های مقاومت روزمره و حتی در بازتعریف فضاهای عمومی تجلی می‌یابد.

در چنین چشم‌اندازی، سیاست دیگر تنها عرصه تصمیم‌گیری‌های نخبگان نیست، بلکه میدان پیکار میان منطق تعلیق و نیروی خلق زبان اعتراضی است. آینده از آنِ آنانی است که از حاشیه به مرکز بازمی‌گردند، از تعلیق به کنشگری می‌رسند و از بدن‌های رنجور، بدن‌های مطالبه‌گر و متحرک می‌سازند.

@Nedaye_siyasat


>>Click here to continue<<

javad kashi




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)