🌿 بُستانافروز،
گل ویژه فروردین و جشن فروردینگان
✍ شاهین سپنتا
فروردین، جمع واژه «فَرورد» است. این واژه در زبان پارسی باستان «فَروَرتی» برابر واژه «فَرَوَشی» اوستایی و «فَرَوَهر» پهلوی است و جمع آن «فَروَرتین» بوده است.
«فروشی» نام پنجمین نیروی مینُوی آفریدگان و به معنای «پشتیبانی کردن و پناه دادن» است. نخستین ماه سال و نوزدهمین روز ماه در سال خورشیدی نیز «فروردین» نام دارد، از این روی به فرخندگی این همنامی، جشن فروردینگان (فروردین روز در فروردینماه یا ۱۹ فروردینماه) برگزار میشود.
در کتاب پهلوی «بندهش» آنجا که «درباره چگونگی گیاهان» سخن به میان میآید، از میان گلها، «بُستانافروز» یا «بوستانافروز» یا «بویستانابروز» گل ویژه فروردین معرفی شده و آمده است: «...این را نیز گوید که هر گلی از آن امشاسپندی است؛ و باشد که گوید:...بُستانافروز فروردین را ... خویش است...»
اما پرسش اینجاست که بر اساس دانش گیاهشناسی امروز منظور از گل بُستانافروز نامبرده شده در متون کهن ایرانی کدام گل است؟
برای آشنایی بیشتر با بُستانافروز به متون کهن ادب فارسی نگاهی میاندازیم. سعدی، منوچهری دامغانی، حکیمسنایی، کلیم کاشانی، سیداینسفی (شاعر تاجیک)، واعظ قزوینی، علیشیرنوایی، غضایریرازی در سرودههای خود از بُستانافروز یاد کردهاند و گاه رنگ باده و رخسار را به آن تشبیه کردهاند. وحشی بافقی در قصیدهای از بُستانافروز چنین یاد میکند:
ای خوشا خلعت نوروزی بُستانافروز
جامه از اطلس زنگاری و تاج از مخمل
در منظومه «رمزالریاحین» که توسط «محمدهادیکاشانی» مشهور به «رمزیکاشانی» از شاعران دوره صفوی و همدوره شاه عباس دوم، در وصف اصفهان و مناظره گلهای «باغ هزارجریب نو» در اصفهان سروده شده است از این گل با نام «زلفعروسان» نام برده میشود و در بخشی زیر عنوان «گفتگوی زلف عروسان در تعریف خویش» آمده است:
چو بشنید این سخن زلفعروسان
فروزان گشت چون تاجخروسان
بگفتا کی به رنگ من گُلی هست
که من در کشور حُسنم زبردست
مرا باشد نشاط از حُسن دلبر
که دارم چهره چون یاقوت احمر
فروزان خوشه های لعل و مرجان
به کف دارم عیان از بهر احسان
همین خواهم نثار یار ساز
از او هر گوشه صد گلزار سازم
ز بس گشتم ز رنگینی گرانبار
سر افکندم بهسان شاخ پربار
منم زلف عروس باغ و بُستان
بُود زلف عروسان رشته جان
عروس باغ را زلف رسایم
به هر جانب که افتم خوش نمایم
به رنگم در جهان رنگی نباشد
کسی را حد نیرنگی نباشد
ز حُسن خود فزون از این چه گویم
که دلها گشته خون در تار مویم
ابیات بالا نشان میدهد که در ایران از دیرباز تاکنون گل بُستانافروز را میشناختند و اگرچه برخی از انواع آن خواص دارویی نیز دارد و بیشتر انواعش بوی چندانی ندارد اما به خاطر زیباییاش در باغها و بوستانها کاشته میشود و از روی شکل ظاهریاش، برخی گونهها به «تاج خروس» معروف شده است و برخی از گونههای دیگر بستانافروز رشتهای را که به شکل رشتههای آویخته است، «زلفعروسان» نامیدهاند.
در فرهنگنامههای گوناگون آمده است که «بُستان افروز» گلی است سرخ رنگ مایل به بنفش و بیبو با دانههای گِرد، ریز و براق و سیاه که آن را با نامهای دیگر همچون تاجخروس، تاجخروسک، تاجافشان، گلیوسف، زلفعروسان، گیسعروس، گلحلوا، باروتک، حوراسفند، بارونَک (در منظریّه در شمال تهران ) و سُرخ مَغز (در بَردسیرِ کرمان )، بُستانْگولی (در آذربایجان) و آشکِنی و تولْکی اوتی (در اردبیل) و چاووشتَرِه (در خلخال) گویند و به گفته ابوریحان بیرونی در کتاب «صیدنه» در شهر دیار بکر «زینةالریاحین» نیز گفته میشده است.
بُستانافروز یا تاجخروس از تیره تاجخروسان یا Amaranthaceae است و گیاهشناسان، یازده نوع از آن و یک دورگه آمیخته از جنس آمارانتوس و یک نوع کلزیا را در حوزه جغرافیایی فلورِ ایران (شامل ایران، افغانستان، بخشی از باختر پاکستان، شمالِ عراق، جمهوری آذربایجان، و ترکمنستان) بازشناخته و توصیف کردهاند.
@shahinsepanta
@jashnha2
>>Click here to continue<<