#الف
🏷️ صلح مسلح، سلاح صلح !
🖊️ شورای سردبیری: حدود ده روز پیش و زمانی که حکومت ایران در تنگنای تصمیمگیری برای تغییر رویکرد و نشان دادن آمادگی خود برای درگیری رودرروی جنگی با اسرائیل بود، اقای حجاریان حکمی را در قالب توییت بیان کرد : "صلح مسلح منفعتی برای ایران ندارد." مشروح این حکم چنین بود:
"راهبرد اصلاحطلبان، صلحطلبی در بیرون، و دموکراسی و حاکمیت قانون در داخل است.
صلح مسلّح منفعتی برای ایران ندارد زیرا بنیهی دفاعی، مادی و معنوی کشور را تحلیل میبرد و ما، بَدَل ما یَتَحلّل نداریم. بالعکس، اسرائیل مستظهر به حمایت امریکاست و میتواند کسریهای خود را جبران کند."
حالا ، فارغ از آنچه در رابطه با اسرائیل رخ داد، نگاهی به مدلول این حکم لازم می نماید:
این حکم از دوجهت قابل وارسی است: یک؛ از جنبه منطق درونی متن، و دو ؛ از زاویه تطابق حکم با شرایط واقعی .
در مورد اول ، متاسفانه جمله اول که گزاره درستی است ربطی به گزاره دوم ندارد: یعنی صلح طلبی اصلاح طلبان گرایش یک حزب در سیاست خارجی را نشان میدهد که الزاما ربطی به اینکه کشور نیاز یا باور به صلح مسلح داشته باشد یا نه ، ندارد. واضح است که صلح خواهی مد نظر آقای حجاریان که نظریهپرداز خردمند و در میان اصلاح طلبان صاحب یک منش چارچوبدار تفکر است از نوع صلح طلبی ملوس شبه اصلاحطلبان متلونالمزاج نیست. بنابر این آنچه در پی می آید حاشیهای است بر یک بحث جدی .
موضوع سخن آن است که یک کشور چه مسلح باشد و چه دستش خالی از سلاح، میتواند جنگ طلب و یا صلح طلب باشد. بنابر این بخش اعلام سیاست اصلاح طلبان در جمله اول حشو زائد است و بود یا نبودش تغییری در مفهوم گزاره دوم (بینفع بودن صلح مسلح ) نمیدهد. آنقدر زائد است که اگر ان را برداریم و دوباره بخوانیم ، همان را مستفاد می کنیم که درقبل بود. اینکه ما روزی صلح مسلح بخواهیم یا نه به عوامل دیگری بستگی دارد . راستش اصلا به توانایی اسرائیل یا هر کشور دیگر برای داشتن جریان مداوم سلاح و ناتوانی ما در "تبدیل سلاحهای تحلیل رفته به سلاح نو" ربطی ندارد.
دوم ، که بحث اصلی است: اصل حکم نامفید بودن صلح مسلح در گزاره دوم هم قابل خدشه جدی است: چرا منفعت ندارد؟
چون بنیه کشور را هدر میدهد؟چون رقبای ما از دیگران حمایت میگیرند؟ چون هرقدر برای تسلیح کشور خرج کنیم باز هم عقبیم؟ چون نمیتوانیم سلاح کهنه تحلیل رفته را عوض کنیم؟...اساسا گزاره "تحلیل رفتن بنیه دفاعی مادی و معنوی کشور" چقدر دقت دارد؟
نویسنده در فضای کوچکی که در اختیار داشته، امکان ارائه استدلال نداشته است، و البته خوب است در جایی دیگر این بحث را باز کند. امید که این کار را بکند.
حالا ببینیم اساسا موضوع بر سر چیست و چقدر به حکومت کنونی و عملکرد آن مربوط و یا نابسته است. اینکه یک ملت در تنظیم موقعیت خود در مقابل جهان خارج دنبال صلحی مسلح باشد و یا تنش زدایی و همپیوندی را دنبال کند به عوامل مختلفی بستگی دارد. اول اینکه مفهوم صلح مسلح بطور خلاصه این را میرساند که "با دیگران خوشخو و در تعامل و بده بستان باش، اما چماقی هم در خانهات نگه دار !" ودیگر اینکه آنچه در جهان امروز و از دوران جنگ سرد حاکم بود نه صلح مسلح ، که متارکه مسلح یا به عبارت مشهورتر، ترک مخاصمه بود و هست. دوران جنگ سرد و تنشزدایی و فروکاستهای هستهای سالت یک و سالت دو همه در حوزه متارکه و کاهش احتمال درگیری بود و نه صلح . مواردصلح معمولا محدود و فقط بین ژاپن شکست خورده و آمریکا قابل حصول و دوام بود و هست. هنگامی هم که پاکستان به سراغ سلاح هستهای رفت به متارکه مسلح با هند رسید : فقط بنیه دفاعی را افزایش نداد؛ "تعادل" نظامی را برقرار کرد که به معنای صلح نیست. همچنین نباید از صلح مسلح مفهوم میلیتاریسم داشت(و آن را مقابل صلح طلبی اصلاحطلبانه گذاشت) و باید در هر گونه ترک خصومت و (با اغماض) صلحی، مساله تعادل را جستجو کرد . صلح بین دوکشور ، مانند جنگ بین آنها حاصل یک تعادل چند جانبه و مثل یک تعادل شیمیایی همواره در جابجایی است : دو کشور را در نظر بگیریم که یکی تا بن دندان مسلح است و دیگری فاقد توان رزم و تسلیحات مناسب. میتوانند به صورت مفروض در صلح باشند، اما اقتصاد سیاسی به ما میگوید در جریان تبادل، یا جریان منابع از کشور دوم به کشور اول بطور پیوسته ادامه می یابد، و یا در صورت نارضایتی و مقاومت کشور دوم، جریان منابع به کشور اول به زور ادامه می یابد. کشورها در خلاء زندگی نمیکنند و مرز بین آنها نمیتواند ایستا و مرده باشد. مرزها در شرایطی که خصومت های حاد در میان نباشد مانند غشاء سلولها هستند: مواد از دو طرف به داخل و به خارج تراووش میکنند. کشورها به خاطر منافع تجاری محصول مبادله میکنند، سبک زندگی مبادله میکنند ، و افکار و ایده هم منتقل میکنند. میزان این انتقال و ادامه :
>>Click here to continue<<