TG Telegram Group & Channel
جامعه نو | United States America (US)
Create: Update:

#الف

🏷️ «النصر بالرعب»، از بازگشت گشت ارشاد تا تریبون دادن به صدیقی

🖊️ شورای سردبیری: رخدادهای شگفت‌‌انگیز روزهای اخیر، بویژه اعلام رسمی آغاز دوباره سخت‌گیری علیه بی‌حجابی و بدحجابی زنان، آن‌هم پس از تجربه تلخ مهسا امینی  و جنبش  اعتراضی گسترده مردم علیه حجاب اجباری و گشت ارشاد و نیز سپردن مجدد تریبون نماز جمعه پایتخت به صدیقی، پس از افشای مستند فساد مالی بزرگ او در زمین‌خواری ازگل،موجی از حیرت در میان افکارعمومی داخلی و حتی خارجی برانگیخته است.

منتقدان برای تحلیل چنین رویکردهایی که از نمای بیرونی، نوعی «خودتخریبی» آشکار را به تصویر می‌کشند، از تعابیری همانند «لجاجت» و «دهن‌کجی» به مردم استفاده می‌کنند که چندان هم دور از واقعیت نیست اما مفاهیمی از این جنس برای شناخت دقیق پشت‌پرده و پیامدهای اقداماتی چنین ابربحران‌ساز، ناکافی به‌نظر می‌رسند.

فهم روشن‌تر واقعیت، نیازمند یک بازخوانی مختصر تاریخی است. پس از پیروزی غافلگیرکننده و قاطع سیدمحمدخاتمی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۶ ، «جناح راست» آن روزگار که اکنون به «اصولگرایان» تغییر نام داده‌اند، شوک برزگی را تجربه کردند اما راهبران سازانده آنان برای پیشگیری از سقوط سنگر به سنگرشان، دور هم جمع شدند و نسبت به بازسازی وضعیت اردوگاه آشفته‌شان اقدام کردند. بخشی از اقدامات، آماده‌باش و اعزام تمام‌عیار  نیروهای‌شان مانند سپاه، بسیج، گروه‌های فشار، قوه قضاییه و ... به میدان نبرد سیاسی با دولت اصلاحات بود.اقدام موازی دیگر که اهمیتی همپای اقدام نخست داشت، تئوریزه کردن خشونت عریان و پنهان علیه دولت خاتمی،مجلس اصلاح‌طلب و مطالبات اکثریت مردم بود که ساماندهی آن به مصباح یزدی سپرده شد تا از تریبون‌های رسمی مانند نماز جمعه و صدا و سیما، تئوری‌سازی و ترویج آن را بر عهده گیرد. مصباح یزدی که پدر معنوی جبهه پایداری امروزی است، از باورمندان و مروجان نظریه افراطی «النصر بالرعب» بود که رمز پیروزی را در ایجاد وحشت بی‌محابای فیزیکی و سیاسی  در اردوگاه مخالفان می‌دانست و منتقدانش او را به نادیده گرفتن شرع، قانون و اخلاق برای کسب و تقویت قدرت و نیز هیچ‌انگاری مطالبات اکثریت، متهم می‌کردند.

نتیجه این دو تلاش در کشیدن ترمز دولت و مجلس اصلاحات، خارج از هدف و حوصله این نوشتار است اما نکته قابل‌توجه برای بازیابی و انطباق آن با شرایط کنونی کشور و درک اهداف و انگیزه تندروهای حاکمیت، بازگشت دور تند به اجرایی‌سازی تئوری «النصر بالرعب» است که خود، پیامد چند تحول عمده در سپهر سیاسی ایران است.

پس از رخدادهای چند سال  اخیر مانند جنبش مهسا، و بویژه آمار مشارکت پایین انتخابات، همگان و حتی حاکمیت، راز عمومی اما مگوی در «اقلیت بودن نظام» ار پرده، برون افتاد.هم‌زمان، جبهه پایداری‌ها، به عنوان فرزندان خلف سیاسی مصباح یزدی و شیفتگان تجویزهای افراطی او، توانسته بودند در انتخاباتی بدون رقیب و در غیاب اکثریت رای‌دهندگان، رییسی را روانه پاستور و مناصب قدرت را تصاحب کنند.

دور از انتظار نبود،حاکمان تندرو که نه مایل و نه قادر به جذب مخالفان و منتقدان بودند، احیای شدیدتر «النصر بالرعب» را در دستور کار قرار دهند و اجرایی سازند. آنان با دو هدف و البته دو پیام متفاوت، اقدامات خود را کلید زده‌اند. مخاطب نخست آنان، اکثریت مخالف  هستند تا به آنان بگویند هرچند، اکثریت عددی با شماست اما ابزارهای قدرت و سرکوب، هنوز در کنترل ماست و مطالبات‌تان برای ما کوچکترین ارزشی ندارد.آنان امیدوارند با چند قدرت‌نمایی و دهن‌کجی آشکار و پر بازتاب به مردم، اکثریت را ناامید و از پیگیری جدی‌تر و متحدتر مطالبات‌شان ، منصرف کنند.


مخاطب دوم اجرایی شدن بی‌رودربایستی «النصر بالرعب»، بدنه اجتماعی حاکمیت و بویژه تندروهاست که با آشکار شدن در اقلیت بودن‌شان و ضربات محکم و پی در پی اخیر به مشروعیت و اعتبار نظام، روحیه خود را باخته‌اند. تندروهای حاکم امیدوارند، با بی‌اعتنایی‌های فاحش به مطالبات اکثریت و سرکوب آنان، روحیه از دست‌رفته اقلیت حامی خود را بتدریج، احیا و انان را  دوباره اطراف خود  متحد سازند.


سوای این دو هدف اصلی در  اجرای تند و تیز الزامات تاکتیک «النصر بالرعب»، هدف فرعی اما مهم دیگری نیز نشانه‌گذاری شده که همانا ایجاد موج‌های مصنوعی در قالب تحقیر و توهین به مطالبات اکثریت مردم، برای به حاشیه‌بردن امواج واقعی مانند گرانی‌های بی‌پایان، افشای فسادهای مالی کلان و  پر تعداد، ناکارآمدی مدیریتی، بن‌بست دیپلماتیک و احتمال وقوع جنگی خانمان‌برانداز است.

حال باید دید آیا اکثریت مردم، مقهور تاکتیک «النصر بالرعب» خواهند شد یا همانند اغلب استراتژی‌‌های ناکام پیشین نظام، فرجام آن تنگ‌تر شدن حلقه حاکمیت از سوی مردم و مصداق «از قضا سرکنگبین صفرا فزود» خواهد شد؟ برای فهم و دیدن و لمس پاسخ این پرسش، زمان انتظار زیادی لازم نیست: اندکی صبر ...

🆔@jameeno

#الف

🏷️ «النصر بالرعب»، از بازگشت گشت ارشاد تا تریبون دادن به صدیقی

🖊️ شورای سردبیری: رخدادهای شگفت‌‌انگیز روزهای اخیر، بویژه اعلام رسمی آغاز دوباره سخت‌گیری علیه بی‌حجابی و بدحجابی زنان، آن‌هم پس از تجربه تلخ مهسا امینی  و جنبش  اعتراضی گسترده مردم علیه حجاب اجباری و گشت ارشاد و نیز سپردن مجدد تریبون نماز جمعه پایتخت به صدیقی، پس از افشای مستند فساد مالی بزرگ او در زمین‌خواری ازگل،موجی از حیرت در میان افکارعمومی داخلی و حتی خارجی برانگیخته است.

منتقدان برای تحلیل چنین رویکردهایی که از نمای بیرونی، نوعی «خودتخریبی» آشکار را به تصویر می‌کشند، از تعابیری همانند «لجاجت» و «دهن‌کجی» به مردم استفاده می‌کنند که چندان هم دور از واقعیت نیست اما مفاهیمی از این جنس برای شناخت دقیق پشت‌پرده و پیامدهای اقداماتی چنین ابربحران‌ساز، ناکافی به‌نظر می‌رسند.

فهم روشن‌تر واقعیت، نیازمند یک بازخوانی مختصر تاریخی است. پس از پیروزی غافلگیرکننده و قاطع سیدمحمدخاتمی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۶ ، «جناح راست» آن روزگار که اکنون به «اصولگرایان» تغییر نام داده‌اند، شوک برزگی را تجربه کردند اما راهبران سازانده آنان برای پیشگیری از سقوط سنگر به سنگرشان، دور هم جمع شدند و نسبت به بازسازی وضعیت اردوگاه آشفته‌شان اقدام کردند. بخشی از اقدامات، آماده‌باش و اعزام تمام‌عیار  نیروهای‌شان مانند سپاه، بسیج، گروه‌های فشار، قوه قضاییه و ... به میدان نبرد سیاسی با دولت اصلاحات بود.اقدام موازی دیگر که اهمیتی همپای اقدام نخست داشت، تئوریزه کردن خشونت عریان و پنهان علیه دولت خاتمی،مجلس اصلاح‌طلب و مطالبات اکثریت مردم بود که ساماندهی آن به مصباح یزدی سپرده شد تا از تریبون‌های رسمی مانند نماز جمعه و صدا و سیما، تئوری‌سازی و ترویج آن را بر عهده گیرد. مصباح یزدی که پدر معنوی جبهه پایداری امروزی است، از باورمندان و مروجان نظریه افراطی «النصر بالرعب» بود که رمز پیروزی را در ایجاد وحشت بی‌محابای فیزیکی و سیاسی  در اردوگاه مخالفان می‌دانست و منتقدانش او را به نادیده گرفتن شرع، قانون و اخلاق برای کسب و تقویت قدرت و نیز هیچ‌انگاری مطالبات اکثریت، متهم می‌کردند.

نتیجه این دو تلاش در کشیدن ترمز دولت و مجلس اصلاحات، خارج از هدف و حوصله این نوشتار است اما نکته قابل‌توجه برای بازیابی و انطباق آن با شرایط کنونی کشور و درک اهداف و انگیزه تندروهای حاکمیت، بازگشت دور تند به اجرایی‌سازی تئوری «النصر بالرعب» است که خود، پیامد چند تحول عمده در سپهر سیاسی ایران است.

پس از رخدادهای چند سال  اخیر مانند جنبش مهسا، و بویژه آمار مشارکت پایین انتخابات، همگان و حتی حاکمیت، راز عمومی اما مگوی در «اقلیت بودن نظام» ار پرده، برون افتاد.هم‌زمان، جبهه پایداری‌ها، به عنوان فرزندان خلف سیاسی مصباح یزدی و شیفتگان تجویزهای افراطی او، توانسته بودند در انتخاباتی بدون رقیب و در غیاب اکثریت رای‌دهندگان، رییسی را روانه پاستور و مناصب قدرت را تصاحب کنند.

دور از انتظار نبود،حاکمان تندرو که نه مایل و نه قادر به جذب مخالفان و منتقدان بودند، احیای شدیدتر «النصر بالرعب» را در دستور کار قرار دهند و اجرایی سازند. آنان با دو هدف و البته دو پیام متفاوت، اقدامات خود را کلید زده‌اند. مخاطب نخست آنان، اکثریت مخالف  هستند تا به آنان بگویند هرچند، اکثریت عددی با شماست اما ابزارهای قدرت و سرکوب، هنوز در کنترل ماست و مطالبات‌تان برای ما کوچکترین ارزشی ندارد.آنان امیدوارند با چند قدرت‌نمایی و دهن‌کجی آشکار و پر بازتاب به مردم، اکثریت را ناامید و از پیگیری جدی‌تر و متحدتر مطالبات‌شان ، منصرف کنند.


مخاطب دوم اجرایی شدن بی‌رودربایستی «النصر بالرعب»، بدنه اجتماعی حاکمیت و بویژه تندروهاست که با آشکار شدن در اقلیت بودن‌شان و ضربات محکم و پی در پی اخیر به مشروعیت و اعتبار نظام، روحیه خود را باخته‌اند. تندروهای حاکم امیدوارند، با بی‌اعتنایی‌های فاحش به مطالبات اکثریت و سرکوب آنان، روحیه از دست‌رفته اقلیت حامی خود را بتدریج، احیا و انان را  دوباره اطراف خود  متحد سازند.


سوای این دو هدف اصلی در  اجرای تند و تیز الزامات تاکتیک «النصر بالرعب»، هدف فرعی اما مهم دیگری نیز نشانه‌گذاری شده که همانا ایجاد موج‌های مصنوعی در قالب تحقیر و توهین به مطالبات اکثریت مردم، برای به حاشیه‌بردن امواج واقعی مانند گرانی‌های بی‌پایان، افشای فسادهای مالی کلان و  پر تعداد، ناکارآمدی مدیریتی، بن‌بست دیپلماتیک و احتمال وقوع جنگی خانمان‌برانداز است.

حال باید دید آیا اکثریت مردم، مقهور تاکتیک «النصر بالرعب» خواهند شد یا همانند اغلب استراتژی‌‌های ناکام پیشین نظام، فرجام آن تنگ‌تر شدن حلقه حاکمیت از سوی مردم و مصداق «از قضا سرکنگبین صفرا فزود» خواهد شد؟ برای فهم و دیدن و لمس پاسخ این پرسش، زمان انتظار زیادی لازم نیست: اندکی صبر ...

🆔@jameeno


>>Click here to continue<<

جامعه نو




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)