Warning: mkdir(): No space left on device in /var/www/hottg/post.php on line 59

Warning: file_put_contents(aCache/aDaily/2024-05-22/post/jameeno/--): Failed to open stream: No such file or directory in /var/www/hottg/post.php on line 72
#الف @جامعه نو
TG Telegram Group & Channel
جامعه نو | United States America (US)
Create: Update:

#الف

🏷️ حکومت و سوءمحاسبه

🖊️ جامعه‌نو- سیدعلی هاشمی: اگر حکومت دچار وهم شود و نه برآوردِ درستی از توانمندی‌هایش داشته باشد و نه شناخت درستی از محدودیت‌هایش داشته باشد، خودش برای هزیمت و سقوطِ خودش کافی است. حکومتی که چنین اوصافی داشته باشد و در چنین روندی طی طریق کند، عمیقاً دچار سوءمحاسبه است و همۀ تدابیرش محکوم و مختوم به ناکارآمدی و شکست است. 

می‌دانیم که معترضان در ایران با سازمان‌یافته‌ترین نوع خشونت سیاسی مواجه‌اند؛ با این حکومتِ ناشکیبای مستبد، می‌دانیم که شاید هر برهه از اعتراضات، تکرارِ آبان۹۸ و پاییز۱۴۰۱ باشد اما همۀ این خونریزی‌ها و سرکوبِ سازمان‌یافته (که لزوماً به اِعمال خشونت ختم نمی‌شود و گویی تن و جان و مالِ معترضان، حلالِ سرکوبگران است) جامعه را به عقب نرانده است. جامعه همچنان بر نفی استبداد و اعتراض به دست‌اندازیِ حکومت در عرصه‌های مختلف، پافشاری می‌کند و در عمل به حکومت نشان داده است که «هیچ حرفی با شما نداریم الا یک کلمه؛ نه.» آخرین «نه»، انتخابات اخیر بود که صراحت و شفافیت و شمارِ آن، مهندسان و صحنه‌آرایان را به زحمت انداخت.

همچنین باید اشاره کرد که با وجود نحوۀ مواجهۀ حکومت با معترضان، مردم همچنان مترصد «روزنه»ای برای ابراز نظر و اعتراض هستند و از همراهی با «صادق بوقی» تا همدلی با «مادری» که محکم و جانانه از حریمِ شخصی‌اش دفاع کرد و نشان داد که «زنِ آزاده» است، ابراز نظر و اعتراض را به زندگیِ روزمره پیوند زده‌اند و حمایتِ خود را از زندگی و حریم زندگی دریغ نکرده‌اند. نکته آنکه دقیقاً این روند (و نه چپیدن در ساختارِ قدرت که تجربۀ قریب به سه دهۀ گذشته آینۀ بطلانِ روزنه‌گشایی از این مسیر است) مصداقِ روزنه‌گشایی بوده و هست و از قضا روزنه‌گشایی کارِ مردم بوده و هست و حاضرخوری کارِ جماعتی که در توهمِ مرجعیتِ اجتماعی و سیاسی‌اند؛ تا هدف چه باشد!

یکی از نکاتی که در هر برهه از اعتراضات تکرار شده است و محل توجه و تأمل، سوءمحاسبۀ حکومت دربارۀ اعتراضِ مردم است. آنچنان که می‌توان این سوءمحاسبه را یکی از ویژگی‌های بارزِ حکومت دانست. شایان توجه است که همین ویژگی، شرایط را برای ترور قاسم سلیمانی مهیا کرد. در این مورد، حکومت از یک سو آن‌قدر دربارۀ نفوذ و قدرتِ خودش و از سوی دیگر دربارۀ شدت واکنش و اساساً واکنش به رفتارش دچار سوءمحاسبه شد که قاسم سلیمانی را از دست داد. البته دودِ این سوءمحاسبه همیشه به چشمِ خودش نرفته است و مثلاً هزینۀ سوءمحاسبۀ حکومت در جنگ ایران و عراق، شد سال‌ها جنگ و ویرانی و هزاران کشته و مجروح و سرآخر هم با زهر خوردن متوقف شد وگرنه باتلاقِ جنگ، ایران را می‌بلعید؛ همچنان که امروز باتلاقِ هسته‌ای (و در نگاه کلان فساد و ناکارآمدی) کشور را بلعیده است و زهرش، پیر و جوان و زن و مرد و آب و خاکِ این کشور را مسموم وس مغموم و معدوم کرده است.

در باب سوءمحاسبه می‌توان حتی آن را بیماریِ همه‌گیرِ حکومت و اعوان و انصارش دانست. همین ویژگی منجر به امتناع از اعلام وضعیت مهسا امینی و در نهایت امتناع از اعلامِ علتِ کشته شدنِ وی و نیز امتناع از عذرخواهی (که در بولتن‌های فاش‌شده نیز عاملی برای کاهش خشمِ جامعه قلمداد شده است) شد که خیلی زود، آتشِ خشمِ جامعه عواقبِ آن را در چشمِ حکومت فرو کرد و دریوزگیِ گفت‌وگو ترجیع‌بندِ کلامِ خرد و کلانِ حکومتیان شد.
این آخوندِ حرمت‌شکن نیز که بخشی از نیروهای موسوم به ارزشی هم، خیلیث نرم و نامحسوس در حال فاصله گرفتن از عملِ وی هستند، واجد این ویژگی است. همان‌طور که در پاییز۱۴۰۱ حکومت فکرش را هم نمی‌کرد که حتی با اِعمالِ سازمان‌یافته‌ترین نوع خشونت سیاسی، به دریوزگیِ گفت‌وگو بیفتد و در نهایت مجبور شود که علاوه برث «بی‌جان‌سازی» (استراتژیِ آبان۹۸) «ناتوان‌سازی» را نیز به عملیات سرکوب بیفزاید، این پیادۀ حرمت‌شکن نیز فکرش را نمی‌کرد که این «مادر» چنین محکم و جانانه به نقض حرمت و حریمش اعتراض کند و پایانِ این ماجرا رسواییِ وی باشد و خیالِ خامی که پخته بود، بسوزد! ترفیع، تشویق یا هر چه.

حتی همین روندِ یک سال اخیر و رفتارِ حکومت با مردم و فشردنِ چکمۀ سرکوب بر گلوی معترضان نیز خود گواه دیگری از سوءمحاسبۀ حکومت است. روند و رفتاری که دیر یا زود منجر به فورانِ خشمِ جامعه خواهد شد که اگر نتواند مانند آبان۹۸ و پاییز۱۴۰۱ مطالباتِ حداکثریِ خود را محقق کند، حتماً به پراندنِ عمامه نیز بسنده نخواهد کرد. این عدم بسنده، مطلوب و مطالبۀ جامعه و اساساً از نظر جامعه علاجِ درد و درست است؟ البته که نه؛ اما وقتی ستم و تحقیر و تبعیض و هزارویک ظلمِ دیرینه، خشم را به غلیان بیاورند، هزینۀ سوءمحاسبه فاکتور خواهد شد. به الفِ «حرف بزن» ارجاع می‌دهم: «پیکری را آن‌قدر با طناب روی خیابان‌ها کشیدند که تمام شد. چیزی از پیکرِ فلک‌زده باقی نماند.

#الف

🏷️ حکومت و سوءمحاسبه

🖊️ جامعه‌نو- سیدعلی هاشمی: اگر حکومت دچار وهم شود و نه برآوردِ درستی از توانمندی‌هایش داشته باشد و نه شناخت درستی از محدودیت‌هایش داشته باشد، خودش برای هزیمت و سقوطِ خودش کافی است. حکومتی که چنین اوصافی داشته باشد و در چنین روندی طی طریق کند، عمیقاً دچار سوءمحاسبه است و همۀ تدابیرش محکوم و مختوم به ناکارآمدی و شکست است. 

می‌دانیم که معترضان در ایران با سازمان‌یافته‌ترین نوع خشونت سیاسی مواجه‌اند؛ با این حکومتِ ناشکیبای مستبد، می‌دانیم که شاید هر برهه از اعتراضات، تکرارِ آبان۹۸ و پاییز۱۴۰۱ باشد اما همۀ این خونریزی‌ها و سرکوبِ سازمان‌یافته (که لزوماً به اِعمال خشونت ختم نمی‌شود و گویی تن و جان و مالِ معترضان، حلالِ سرکوبگران است) جامعه را به عقب نرانده است. جامعه همچنان بر نفی استبداد و اعتراض به دست‌اندازیِ حکومت در عرصه‌های مختلف، پافشاری می‌کند و در عمل به حکومت نشان داده است که «هیچ حرفی با شما نداریم الا یک کلمه؛ نه.» آخرین «نه»، انتخابات اخیر بود که صراحت و شفافیت و شمارِ آن، مهندسان و صحنه‌آرایان را به زحمت انداخت.

همچنین باید اشاره کرد که با وجود نحوۀ مواجهۀ حکومت با معترضان، مردم همچنان مترصد «روزنه»ای برای ابراز نظر و اعتراض هستند و از همراهی با «صادق بوقی» تا همدلی با «مادری» که محکم و جانانه از حریمِ شخصی‌اش دفاع کرد و نشان داد که «زنِ آزاده» است، ابراز نظر و اعتراض را به زندگیِ روزمره پیوند زده‌اند و حمایتِ خود را از زندگی و حریم زندگی دریغ نکرده‌اند. نکته آنکه دقیقاً این روند (و نه چپیدن در ساختارِ قدرت که تجربۀ قریب به سه دهۀ گذشته آینۀ بطلانِ روزنه‌گشایی از این مسیر است) مصداقِ روزنه‌گشایی بوده و هست و از قضا روزنه‌گشایی کارِ مردم بوده و هست و حاضرخوری کارِ جماعتی که در توهمِ مرجعیتِ اجتماعی و سیاسی‌اند؛ تا هدف چه باشد!

یکی از نکاتی که در هر برهه از اعتراضات تکرار شده است و محل توجه و تأمل، سوءمحاسبۀ حکومت دربارۀ اعتراضِ مردم است. آنچنان که می‌توان این سوءمحاسبه را یکی از ویژگی‌های بارزِ حکومت دانست. شایان توجه است که همین ویژگی، شرایط را برای ترور قاسم سلیمانی مهیا کرد. در این مورد، حکومت از یک سو آن‌قدر دربارۀ نفوذ و قدرتِ خودش و از سوی دیگر دربارۀ شدت واکنش و اساساً واکنش به رفتارش دچار سوءمحاسبه شد که قاسم سلیمانی را از دست داد. البته دودِ این سوءمحاسبه همیشه به چشمِ خودش نرفته است و مثلاً هزینۀ سوءمحاسبۀ حکومت در جنگ ایران و عراق، شد سال‌ها جنگ و ویرانی و هزاران کشته و مجروح و سرآخر هم با زهر خوردن متوقف شد وگرنه باتلاقِ جنگ، ایران را می‌بلعید؛ همچنان که امروز باتلاقِ هسته‌ای (و در نگاه کلان فساد و ناکارآمدی) کشور را بلعیده است و زهرش، پیر و جوان و زن و مرد و آب و خاکِ این کشور را مسموم وس مغموم و معدوم کرده است.

در باب سوءمحاسبه می‌توان حتی آن را بیماریِ همه‌گیرِ حکومت و اعوان و انصارش دانست. همین ویژگی منجر به امتناع از اعلام وضعیت مهسا امینی و در نهایت امتناع از اعلامِ علتِ کشته شدنِ وی و نیز امتناع از عذرخواهی (که در بولتن‌های فاش‌شده نیز عاملی برای کاهش خشمِ جامعه قلمداد شده است) شد که خیلی زود، آتشِ خشمِ جامعه عواقبِ آن را در چشمِ حکومت فرو کرد و دریوزگیِ گفت‌وگو ترجیع‌بندِ کلامِ خرد و کلانِ حکومتیان شد.
این آخوندِ حرمت‌شکن نیز که بخشی از نیروهای موسوم به ارزشی هم، خیلیث نرم و نامحسوس در حال فاصله گرفتن از عملِ وی هستند، واجد این ویژگی است. همان‌طور که در پاییز۱۴۰۱ حکومت فکرش را هم نمی‌کرد که حتی با اِعمالِ سازمان‌یافته‌ترین نوع خشونت سیاسی، به دریوزگیِ گفت‌وگو بیفتد و در نهایت مجبور شود که علاوه برث «بی‌جان‌سازی» (استراتژیِ آبان۹۸) «ناتوان‌سازی» را نیز به عملیات سرکوب بیفزاید، این پیادۀ حرمت‌شکن نیز فکرش را نمی‌کرد که این «مادر» چنین محکم و جانانه به نقض حرمت و حریمش اعتراض کند و پایانِ این ماجرا رسواییِ وی باشد و خیالِ خامی که پخته بود، بسوزد! ترفیع، تشویق یا هر چه.

حتی همین روندِ یک سال اخیر و رفتارِ حکومت با مردم و فشردنِ چکمۀ سرکوب بر گلوی معترضان نیز خود گواه دیگری از سوءمحاسبۀ حکومت است. روند و رفتاری که دیر یا زود منجر به فورانِ خشمِ جامعه خواهد شد که اگر نتواند مانند آبان۹۸ و پاییز۱۴۰۱ مطالباتِ حداکثریِ خود را محقق کند، حتماً به پراندنِ عمامه نیز بسنده نخواهد کرد. این عدم بسنده، مطلوب و مطالبۀ جامعه و اساساً از نظر جامعه علاجِ درد و درست است؟ البته که نه؛ اما وقتی ستم و تحقیر و تبعیض و هزارویک ظلمِ دیرینه، خشم را به غلیان بیاورند، هزینۀ سوءمحاسبه فاکتور خواهد شد. به الفِ «حرف بزن» ارجاع می‌دهم: «پیکری را آن‌قدر با طناب روی خیابان‌ها کشیدند که تمام شد. چیزی از پیکرِ فلک‌زده باقی نماند.


>>Click here to continue<<

جامعه نو




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)


Fatal error: Uncaught TypeError: shuffle(): Argument #1 ($array) must be of type array, null given in /var/www/hottg/post.php:344 Stack trace: #0 /var/www/hottg/post.php(344): shuffle() #1 /var/www/hottg/route.php(63): include_once('...') #2 {main} thrown in /var/www/hottg/post.php on line 344