Warning: mkdir(): No space left on device in /var/www/hottg/post.php on line 59

Warning: file_put_contents(aCache/aDaily/2024-05-22/post/jameeno/--): Failed to open stream: No such file or directory in /var/www/hottg/post.php on line 72
اگر این امکان را بپذیریم، میتوانیم برگردیم به بحث نظری خودمان: با هر رویکردی که نگاه کنیم، نیروهای سیاسی مختلف در نهایت نوعی نمایندگی طبقاتی دارند. به عبارت دیگر، از انجمن‌های کوچک گرفته تا احزاب بزرگ، هرکدام حامل حفظ منافع قشر و طبقه‌ای هستند و از منافع آنها دفاع میکنند، که مهمترین این منافع ، داشته‌ها یا مطالبات اقتصادی یک طبقه اجتماعی است. خلاصه بحث های پیشین ما این بوده که چهار دهه حاکمیت نظام فعلی رده بندی طبقاتی جامعه را تغییراتی داده است که مهمترین آنها لاغر کردن طبقه متوسط(از نظروزن و نه شمار) و ایجاد لایه‌ای جدید در طبقه سرمایه دار است. اسم آن را بورژوازی نوپدید گداشتیم : زاده غارت مصادره‌ای و نظام اعتباری بانکی اسلامی ، و بسیار قدرتمند ! تنوره‌های هزارگانه این قنات نوین سرمایه داری از همان روز اول حکومت آقای خمینی حفر شد (سیل مصادره کردن ها و تشکیل بنیادهای عظیم برای باز تقسیم میراث دوران پهلوی بین اشخاص دیندار)،  ولی ظهور سیاسی این طبقه(که مهم نیست اجزایش در حکومت هم دستی دارد و یا کاملا بیرون از دستگاه هست) در دوران مجلس اول و دوم و بحث‌های تجریدی درباره عدالت و تقسیم زمین بین روستائیان و تقابل آخوندهای نماینده بازاریان و آخوندهای خرده‌روشنفکر نبود. ظهور و نمود سیاسی این طبقه تا بعد از جنگ و دوره هاشمی رفسنجانی به درازا کشید. این طبقه  ذاتا رو به آینده دارد و توسعه‌گرا و امنیت پرست است. ایدیولوژی ندارد، فاقد دستگاه نظری است ، اما روشنفکران و "به‌اندیشانی" دارد که سیاستشان را همین خصلتها شکل میدهد: تعارض عقیدتی و  جهانبینانه با حکومت و حکمران ندارند و بنابراین دعوایی نیز نه،  اما آن وجه رو به آینده ، توسعه گرا ، و امنیت پرست طبقه‌ای که نمایندگی‌اش را میکنند بازتاب میدهند. این را باید کلی دید و فقط حزب کارگزاران را تجسم نکرد و دانست که مرزها ی فکری بازتاب دهندگان منافع طبقات جدید مانند لایه بندی خود طبقات در حال غلیان و جابجایی است و ابهامات و همپوشانی‌های موقت دارد. @جامعه نو
TG Telegram Group & Channel
جامعه نو | United States America (US)
Create: Update:

اگر این امکان را بپذیریم، میتوانیم برگردیم به بحث نظری خودمان: با هر رویکردی که نگاه کنیم، نیروهای سیاسی مختلف در نهایت نوعی نمایندگی طبقاتی دارند. به عبارت دیگر، از انجمن‌های کوچک گرفته تا احزاب بزرگ، هرکدام حامل حفظ منافع قشر و طبقه‌ای هستند و از منافع آنها دفاع میکنند، که مهمترین این منافع ، داشته‌ها یا مطالبات اقتصادی یک طبقه اجتماعی است. خلاصه بحث های پیشین ما این بوده که چهار دهه حاکمیت نظام فعلی رده بندی طبقاتی جامعه را تغییراتی داده است که مهمترین آنها لاغر کردن طبقه متوسط(از نظروزن و نه شمار) و ایجاد لایه‌ای جدید در طبقه سرمایه دار است. اسم آن را بورژوازی نوپدید گداشتیم : زاده غارت مصادره‌ای و نظام اعتباری بانکی اسلامی ، و بسیار قدرتمند ! تنوره‌های هزارگانه این قنات نوین سرمایه داری از همان روز اول حکومت آقای خمینی حفر شد (سیل مصادره کردن ها و تشکیل بنیادهای عظیم برای باز تقسیم میراث دوران پهلوی بین اشخاص دیندار)،  ولی ظهور سیاسی این طبقه(که مهم نیست اجزایش در حکومت هم دستی دارد و یا کاملا بیرون از دستگاه هست) در دوران مجلس اول و دوم و بحث‌های تجریدی درباره عدالت و تقسیم زمین بین روستائیان و تقابل آخوندهای نماینده بازاریان و آخوندهای خرده‌روشنفکر نبود. ظهور و نمود سیاسی این طبقه تا بعد از جنگ و دوره هاشمی رفسنجانی به درازا کشید. این طبقه  ذاتا رو به آینده دارد و توسعه‌گرا و امنیت پرست است. ایدیولوژی ندارد، فاقد دستگاه نظری است ، اما روشنفکران و "به‌اندیشانی" دارد که سیاستشان را همین خصلتها شکل میدهد: تعارض عقیدتی و  جهانبینانه با حکومت و حکمران ندارند و بنابراین دعوایی نیز نه،  اما آن وجه رو به آینده ، توسعه گرا ، و امنیت پرست طبقه‌ای که نمایندگی‌اش را میکنند بازتاب میدهند. این را باید کلی دید و فقط حزب کارگزاران را تجسم نکرد و دانست که مرزها ی فکری بازتاب دهندگان منافع طبقات جدید مانند لایه بندی خود طبقات در حال غلیان و جابجایی است و ابهامات و همپوشانی‌های موقت دارد.

گفتیم که این طبقه جدید توسعه گرا و بنابراین تحول طلب است و بنابراین  همپوشانی حداقلی مطالبات آن با مطالبات طبقات دیگر(طبقه کارگرو متوسط) قابل انتظار . همین امر باعث شد که در نیمه اول دهه هفتاد صدای تحول‌خواهی کمابیش واحدی در کشور شکل بگیرد و به تولد یک پیکره عظیم  و واحد اصلاح‌طلبی در سال ۷۶ و سالهای پس از آن بینجامد. و همین مجتمع بودن هم سبب وحشت حکمران و آن مانع‌تراشی و سنگ‌اندازی ها برسر راه اصلاحات شد . بقای وحدت اصلاح‌طلبان به مدت تقریبا دو دهه (تازمان شروع بازبینی وضع در میانه دولت روحانی در نیمه دهه نود)نیز حاصل سنگینی همین مشت و موضع سرسختانه حاکم بزرگ دربرابر اصلاحات بود. میتوانیم ادعا کنیم مشخص شدن خط جداساز و ترک‌برداشتن چیزی به نام جبهه اصلاحات از همان موقع آشکار شد. البته که برخلاف بسیاری آن را امر طبیعی مبارکی ارزیابی باید کرد.

فقط تعداد اندکی میدانستند با فرا رسیدن انتخابات اخیر آن وحدت حتی دیگر قابلیت تاکتیکی ندارد و افتراق پیش رو را نباید قضاوت ارزشی کرد. امری بود لاجرم در عمق(یک تعارض طبقاتی) که باید در سطح (تفاوت رویکرد سیاسی) نمود می یافت. از چند ماه پیش هشدارش به اعاظم جبهه اصلاحات داده شده  و پیشنهاد دوپاره شدن منطقی نیزداده شده بود که قبلا گفته‌ایم. در هم ریختگی فکری و ناتوانی از تحلیل عمیق، آن کشمکشهای پیش از انتخابات را پدید آورد و اشخاص ماجراجو را بازیگر صحنه کرد، و گذشت آنچه گذشت.

برای طبقه یاد شده مناسب هست نیروی سیاسی خود را باز آرایی و نوسازی کند و دیدگاه و گفتمانی را که به صورت ناقص در این انتخابات مطرح شد تدقیق کند: باید از این حکومت و جانشین بلافصلش انتظار دموکراسی پارلمانی، باز آرایی قانون اساسی، و آزادی های کامل اجتماعی نداشت، با فرصت طلبان، بی‌دانشان، و مجیزگویان رقابت کرد و در شمار کارگزار و مقنن این نظام درآمد، و تلاش کرد با بهبود عملکرد سیستم ، ثبات وعمر آن را افزایش داد. این میتواند استراتژی قابل دفاعی بین بخشی از نیروهای اجتماعی و سیاسی کشور باشد و ترس سیستم و به چاله دزدان و ناکارامدان افتادنش را کاهش دهد. کار ننگ‌آلودی نیست.

غالبا شنیده میشود که دیگر زمان این گونه تغییرات گذشته است و فرصتی باقی نیست.  این نادرست است: نظام  یک روحانی دیگر هم در راس خود خواهد دید و پس از آن هم ، احتمالا بحران فراگیر  نظامیانی را حاکم میکند که عمر کوتاهی نخواهند داشت و به کارگزارانی برای اداره کشور نیاز خواهند داشت. یک عضو حزب کارگزاران سازندگی عمر این خونتا را حداقل ده سال و به عنوان نیاز کشور مطرح کرده بود که برآورد الزاما نادرستی نیست.

اگر این امکان را بپذیریم، میتوانیم برگردیم به بحث نظری خودمان: با هر رویکردی که نگاه کنیم، نیروهای سیاسی مختلف در نهایت نوعی نمایندگی طبقاتی دارند. به عبارت دیگر، از انجمن‌های کوچک گرفته تا احزاب بزرگ، هرکدام حامل حفظ منافع قشر و طبقه‌ای هستند و از منافع آنها دفاع میکنند، که مهمترین این منافع ، داشته‌ها یا مطالبات اقتصادی یک طبقه اجتماعی است. خلاصه بحث های پیشین ما این بوده که چهار دهه حاکمیت نظام فعلی رده بندی طبقاتی جامعه را تغییراتی داده است که مهمترین آنها لاغر کردن طبقه متوسط(از نظروزن و نه شمار) و ایجاد لایه‌ای جدید در طبقه سرمایه دار است. اسم آن را بورژوازی نوپدید گداشتیم : زاده غارت مصادره‌ای و نظام اعتباری بانکی اسلامی ، و بسیار قدرتمند ! تنوره‌های هزارگانه این قنات نوین سرمایه داری از همان روز اول حکومت آقای خمینی حفر شد (سیل مصادره کردن ها و تشکیل بنیادهای عظیم برای باز تقسیم میراث دوران پهلوی بین اشخاص دیندار)،  ولی ظهور سیاسی این طبقه(که مهم نیست اجزایش در حکومت هم دستی دارد و یا کاملا بیرون از دستگاه هست) در دوران مجلس اول و دوم و بحث‌های تجریدی درباره عدالت و تقسیم زمین بین روستائیان و تقابل آخوندهای نماینده بازاریان و آخوندهای خرده‌روشنفکر نبود. ظهور و نمود سیاسی این طبقه تا بعد از جنگ و دوره هاشمی رفسنجانی به درازا کشید. این طبقه  ذاتا رو به آینده دارد و توسعه‌گرا و امنیت پرست است. ایدیولوژی ندارد، فاقد دستگاه نظری است ، اما روشنفکران و "به‌اندیشانی" دارد که سیاستشان را همین خصلتها شکل میدهد: تعارض عقیدتی و  جهانبینانه با حکومت و حکمران ندارند و بنابراین دعوایی نیز نه،  اما آن وجه رو به آینده ، توسعه گرا ، و امنیت پرست طبقه‌ای که نمایندگی‌اش را میکنند بازتاب میدهند. این را باید کلی دید و فقط حزب کارگزاران را تجسم نکرد و دانست که مرزها ی فکری بازتاب دهندگان منافع طبقات جدید مانند لایه بندی خود طبقات در حال غلیان و جابجایی است و ابهامات و همپوشانی‌های موقت دارد.

گفتیم که این طبقه جدید توسعه گرا و بنابراین تحول طلب است و بنابراین  همپوشانی حداقلی مطالبات آن با مطالبات طبقات دیگر(طبقه کارگرو متوسط) قابل انتظار . همین امر باعث شد که در نیمه اول دهه هفتاد صدای تحول‌خواهی کمابیش واحدی در کشور شکل بگیرد و به تولد یک پیکره عظیم  و واحد اصلاح‌طلبی در سال ۷۶ و سالهای پس از آن بینجامد. و همین مجتمع بودن هم سبب وحشت حکمران و آن مانع‌تراشی و سنگ‌اندازی ها برسر راه اصلاحات شد . بقای وحدت اصلاح‌طلبان به مدت تقریبا دو دهه (تازمان شروع بازبینی وضع در میانه دولت روحانی در نیمه دهه نود)نیز حاصل سنگینی همین مشت و موضع سرسختانه حاکم بزرگ دربرابر اصلاحات بود. میتوانیم ادعا کنیم مشخص شدن خط جداساز و ترک‌برداشتن چیزی به نام جبهه اصلاحات از همان موقع آشکار شد. البته که برخلاف بسیاری آن را امر طبیعی مبارکی ارزیابی باید کرد.

فقط تعداد اندکی میدانستند با فرا رسیدن انتخابات اخیر آن وحدت حتی دیگر قابلیت تاکتیکی ندارد و افتراق پیش رو را نباید قضاوت ارزشی کرد. امری بود لاجرم در عمق(یک تعارض طبقاتی) که باید در سطح (تفاوت رویکرد سیاسی) نمود می یافت. از چند ماه پیش هشدارش به اعاظم جبهه اصلاحات داده شده  و پیشنهاد دوپاره شدن منطقی نیزداده شده بود که قبلا گفته‌ایم. در هم ریختگی فکری و ناتوانی از تحلیل عمیق، آن کشمکشهای پیش از انتخابات را پدید آورد و اشخاص ماجراجو را بازیگر صحنه کرد، و گذشت آنچه گذشت.

برای طبقه یاد شده مناسب هست نیروی سیاسی خود را باز آرایی و نوسازی کند و دیدگاه و گفتمانی را که به صورت ناقص در این انتخابات مطرح شد تدقیق کند: باید از این حکومت و جانشین بلافصلش انتظار دموکراسی پارلمانی، باز آرایی قانون اساسی، و آزادی های کامل اجتماعی نداشت، با فرصت طلبان، بی‌دانشان، و مجیزگویان رقابت کرد و در شمار کارگزار و مقنن این نظام درآمد، و تلاش کرد با بهبود عملکرد سیستم ، ثبات وعمر آن را افزایش داد. این میتواند استراتژی قابل دفاعی بین بخشی از نیروهای اجتماعی و سیاسی کشور باشد و ترس سیستم و به چاله دزدان و ناکارامدان افتادنش را کاهش دهد. کار ننگ‌آلودی نیست.

غالبا شنیده میشود که دیگر زمان این گونه تغییرات گذشته است و فرصتی باقی نیست.  این نادرست است: نظام  یک روحانی دیگر هم در راس خود خواهد دید و پس از آن هم ، احتمالا بحران فراگیر  نظامیانی را حاکم میکند که عمر کوتاهی نخواهند داشت و به کارگزارانی برای اداره کشور نیاز خواهند داشت. یک عضو حزب کارگزاران سازندگی عمر این خونتا را حداقل ده سال و به عنوان نیاز کشور مطرح کرده بود که برآورد الزاما نادرستی نیست.


>>Click here to continue<<

جامعه نو




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)


Fatal error: Uncaught TypeError: shuffle(): Argument #1 ($array) must be of type array, null given in /var/www/hottg/post.php:344 Stack trace: #0 /var/www/hottg/post.php(344): shuffle() #1 /var/www/hottg/route.php(63): include_once('...') #2 {main} thrown in /var/www/hottg/post.php on line 344