#الف
🏷️ خارپشت کجاست ؟
خواننده ارجمند پرسیده است:
من بیش از دو سال هست که مطالب کانال شما را دنبال میکنم و اکثر مطالب شما را قبول دارم اما لطفا به این سوال من جواب دهید :اگر اقدامات شخص سردار سلیمانی (بعنوان یک ایرانی باعث افتخارم هستند) نبود امروز پروژه داعش و وضعیت سوریه و عراق و نهایتا (حداقل) جنوب غربی و شرقی ایران در چه وضعیتی بسر میبرد و اینکه خارپشت شما کجای قصه بود ؟
پاسخ جامعهنو: موضوع حضور و خطر احتمالی داعش در مرزهای ایران که حدود هفت سال پیش مطرح شد، از مساله حضور نیروهای ایران در سوریه و سیاست اتکا به نیروی نیابتی کاملا متفاوت هست. ما وارد سوریه شدیم تا از سقوط خانواده اسد جلوگیری کنیم (سال ۲۰۱۱) و داعش حدود دوسال بعد در سوریه و عراق ظاهر شد. ایرانیان عمدتا با نیروهای ضد اسد جنگیدند تا داعش. علت اصلی مداخله مستقیم ایران برای حفظ اسد نیز از دست نرفتن مسیر سوریه برای دسترسی به شیعیان لبنان بود. ما نمیتوانیم میزان افتخار آمیز بودن آن عملیات را اندازه بگیریم چون در چارچوب حفظ خط ارتباطی و تدارکاتی حزبالله لبنان بود و در ارزیابی ما، اصل مسلح کردن شیعیان لبنان به هر دلیلی که باشد کار اشتباهی بود و هست.
توضیح اضافه بدهیم که اصل کار کردن با سوریها از جنبه استراتژیک درست است و حکومت سابق هم همین کار را میکرد زیرا عراق همواره با ایران در تضاد بوده و باید در آن دوران و دوره جنگ صدام با ایران، سوریه از پشت به آن فشار می آورد. آن سیاست برای حفظ خاندان اسد نبود، در چارچوب سیاسی پریفرال (محاصره خصم از طریق اتحاد با همسایگانش) بود و درست ، اما بعدا فقط در چارچوب ماجراجویی با اسرائیل قابل توضیح است که در جهت منافع ملی ما نیست.
درباره یورش داعش به عراق، تبلیغات میگوید اگر تحرکی نمیکردیم داعش به تهران می آمد که محتمل بود، اما دلیل نبود. واقعیت آن است که دولت عراق بعد از صدام دست ساز آمریکا با دستیاری ایران شد، آمریکاییها با سیاست استخوان لای زخم حکومت طراحی شده را لبنانیزه و فرقهای کردند، و با تقسیم قدرت در عراق آن را ضعیف و لاجرم به نفع ایران تضعیف کردند. آمریکا باید خودش از حکومت دست ساز دفاع میکرد و از جنبه سیاست ما، عراق ضعیفتر بهتر میبود. اما به پیاده نظام آمریکا تبدیل شدیم و بدون آنکه هزینه جانی بدهد ، از حکومت عراق دفع خطر شد. در مجموع سیاست ایران در این دو کشور منافع و زیان توامان داشت و تبلیغات خیلی و یا فقط مثبت درباره نتایج آن نادرست است. ما حدود ۵ سال پیش که کار داعش هم تمام شد، طی مقالات و مصاحبه های متعدد از حکومت خواستیم پیروزیها و برگهای برندهاش در پیروزی بر داعش را به آمریکاییها بفروشد و وارد یک معامله فیصله بخش با آن شود و از منطقه بیرون بیاید. اسیر توهم ایدئولوژیک بودند و گوش نکردند. درباره وضعیت کنونی ایران در سوریه و عراق چیزی نمی گوئیم چون خودتان دارید میبینید.
در باره شرق ایران، متاسفانه داعش با الهام از سیاست جزیرهای و هستههای مستقل (روش بن لادن) در حال شکل گیری است و پیروزی بر آن در عراق تاثیری در خنثی کردن یا جلوگیری از ظهورش در شرق ایران نداشتهاست و نخواهد داشت. به گمان ما ایالات متحده در یک حسابگری استراتژیک افغانستان را در سینی گذاشت و به طالبان داد (داستانش طولانی است. قبلا نوشتهایم.) تا هاب تروریسم منطقه و زیر کنترل آن باشد (منافع آمریکا را ضربه نزند) و رشد انواعی از گروهای تروریستی ضد ایران در آن ناگزیر خواهد بود.
جای استراتژی خارپشت که خواننده پرسیده، در همین بستر معامله با آمریکا در افغانستان (معامله در اثنای تهاجم سال ۲۰۰۰) بود و معامله در سوریه و عراق. اکنون فرصتش از بین رفته، اما درستی تاریخیاش نه. ما به دلایل تاریخی، فرهنگی، و ژئواستراتژیکی یک ملت درون گریز هستیم (گاهی به آن تنهایی استراتژیک میگویند) و باید در حوزه تمدنی و فرهنگی خودمان (عمدتا فلات ایران) سنگر بگیریم و قدرت اجتماعی و اقتصادی بیابیم. عمق استراتژیک واقعی ما نیز در شرق کشور قرار دارد که حوزه تمدنی ماست. سیاست بینالملل ما نیز با چنین الزاماتی، فقط بیطرفی مثبت (بازی با همه قدرتها) میتواند باشد. ما معتقدیم هم اکنون نیز با بیرون کشیدن ایران از معرکههای بینالمللی، فروش نیروهای نیابتی، اتکا به دادههای دفاعی کنونی و توسعه آنها، تحکیم مرزها، و بویژه اصلاحات اجتماعی و سیاسی میتوان کشور را در ابتدای راهی متفاوت با آیندهای بهتر انداخت. نام این استراتژی هنوز استراتژی خارپشت است زیرا خصلت خارپشتی (گوشهگیر، آماده دفاع) دارد.
شاید خوشتان نیاید، ولی ما میتوانیم این تز را حتی بدون بند آخر یعنی اصلاحات اجتماعی و سیاسی هم بپذیریم. علتش آن است که در شرایط کنونی حل درگیریهای ایران شکن و تجزیه آور خارجی از اینکه حاکم دموکراسی را رعایت کند یا نه مهمتر است!
🆔@jameeno
>>Click here to continue<<