▪️در تعارض باور کلامی با باور تاریخی باور تاریخی رجحان دارد
دکتر حسن حضرتی:
🔹وقتی از رابطه کلام و تاریخ صحبت میکنیم، از رابطه دو علم صحبت میکنیم و در گام نخست باید ببینیم تعریف این دو علم چیست. موضوع کلام دفاع از باورهای دینی است و از روشهای مختلفی استفاده میکند اما تاریخشناسی معرفت به رویدادهای مهم گذشته انسانی است. روشی که این علم دنبال میکند روش اسنادی است. تمام تلاشش این است شواهدی معتبر درباره رویدادهای مهم گذشته انسانی ارائه کند. اگر کلام دانشی معطوف به باور و اعتقاد است، تاریخ دانشی معطوف به حقیقتجویی است و میخواهد ببینید واقعا چه اتفاقی رخ داده است.
🔹این تاریخشناسی بر اساس روشی که دارد، دانشی است که همه چیز را در مورد رویدادهای انسانی طبیعی و قاعدهمند میبیند و این ویژگی مهمی برای این علم است چون شما غیر از این نمیتوانید ببینید و اسناد این اجازه را به شما نمیدهند چون باید این رویدادها را توصیف و تحلیل کنید. از سویی همانطور که اشاره کردم دانش کلام خودش را در حوزه روش به هیچ چیز مقید نمیکند.
🔹من اعتقادم بر این است مورخان بخش فراطبیعی ماجرا را باید به علوم دیگران واگذار کنند و نمیتوانند درباره آن صحبت کنند. مهم این است اگر یک تعارضی به وجود بیاید باید چه کار کرد. یک زمانی یک روایت تاریخی با یک باور کلامی تعارض پیدا میکند، اینجا باید چکار کرد؟ باور من این است که اینجا مبنا تاریخ است، کلام نیست چون زیربنای کلام، دانش تاریخ است و کلام بر دادههای تاریخی استوار شده است. در این ترجیح نزاع علمی شکل میگیرد.
🔹من چند دلیل برای این مطلب دارم یکی اینکه اگر ما درباره هر رویدادی مربوط به انسان در گذشته صحبت کنیم که دلالت بر باوری داشته باشد باید از تاریخ عبور کنیم و اگر از تاریخ عبور نکنیم، اصلاً به آن نمیرسیم. نکته دوم اینکه در زندگی شخصیتهای قدسی اصل بر شأن اثباتی آنها است نه شأن ثبوتی آنها یعنی اصل این است آنها بشری زندگی و قاعدهمند رفتار کنند. این باعث میشود اصل را در شناخت آنها بر رویکرد تاریخی بگذاریم.
🔹نکته بعد این است این رویکرد تاریخی که ما از آن دفاع میکنیم، ویژگی الگو گرفتن دارد. در شأن ثبوتی الگوگیری وجود ندارد. آنچه پیامبران از ما میخواهند، این است که ویژگیهای اثباتی آنها را الگو قرار دهیم. علت دیگر جهانشمول بودن رویکرد تاریخی است یعنی شما با این رویکرد میتوانید این شخصیتهای قدسی را به همه دنیا معرفی کنید و در یک سطح گستردهتری میتوانید این شخصیتها را معرفی کنید. نکته دیگر اینکه رویکرد تاریخ رویکرد منعطفی است و تحلیلی که از شخصیتهای قدسی ارائه میکند متنوع است اما در رویکرد کلامی یک ایستایی وجود دارد که قیام امام حسین(ع) و صلح امام حسین(ع) را اراده و خواست الهی میداند و پاسخها پاسخهای تکراری است.
🔹بحث این است وقتی مورخان با یک امر قدسی روبرو میشوند باید چه کار کنند. امر قدسی از امر دینی عامتر است یعنی بخشی از امور قدسی امور دینی هستند. ما امور غیر دینی هم داریم که وجه قدسی دارند، مثلاً نگاه به چنگیز برای مغولان نگاه قدسی است. بنابراین امر قدسی امر عامتری است و صرفاً محدود به امور دینی نیست. عرض من این است مورخان در اینجا دو جور عمل کردند یک دسته از مورخان امور قدسی را نادیده گرفتند و گفتند این در حوزه دانش ما نیست و دستهای از مورخان هستند که به امور ماورایی و فراتاریخی هم میپردازند مثل ابن اسحاق.
🔗 پوشۀ شنیداری نشست نقد کتاب «مورخان و امر قدسی» با حضور دکتر حسن حضرتی و دکتر محسن الویری.
لینک خرید از وبسایت نشر لوگوس
توزیع گسترده با #پخش_ققنوس
@chsiqs
@irlogos
>>Click here to continue<<