Channel: جامعهشناسی
.
اینجا ارومیه است...
مرکز استان آذربایجان غربی، یکی از استانهایی که اکثر سالها در شاخصهای فلاکت و هر چیز بدی در بالای جدول است. از کودک همسری، بیکاری و قاچاق کالا و سوخت و جرائم خشن بگیرید تا کمترین سرانه مطالعه... استانی داریم که به نسبت بیشتر استانهای کشور پر آب است ولی دریاچهاش خشکیده، به دلیل همسایگی با سه کشور پتانسیل اقتصادی بالایی دارد ولی اوضاعش چندان تعریفی نیست... استانی که میتوانست قطب گردشگری داخلی باشد ولی به هزار و یک دلیل کمترین مسافر نوروزی را پذیراست. در میان این معضلات، اختلافات قومی در شهرهای این استان نیز یکی از مشخصههای ثابت و همیشگی آن است. اختلافاتی که گاه و بیگاه در حد نفرتِ بسیار شدید نمود پیدا میکند.
ارومیه به سبب موقعیت جغرافیایی همواره در طول تاریخ میدان جنگ و کارزار بوده است. وقایعی مانند اشغال و تاراج این منطقه از کشور توسط نیروهای عثمانی، هجوم جیلوها و جنبشهای جدایی طلبانه در دوران فعالیتهای کمونیستیِ Pan Soviet، شورش افرادی نظیر اسماعیل سیمیتقو و تلاش قاضی محمد برای تشکیل جمهوری مهاباد و مهاجرت و ماندگاریِ تعدادی از پناهندگان جنگی کردستان عراق در دوران جنگ ایران و عراق در شهرهای این استان برخی از آبشخورهای اختلافات قومیتی در ارومیه و باقی شهرستانهای آذربایجان غربی هستند. این اختلافات باعث به وجود آمدن برخی ادعاهای افراطی در ارومیه شده که اتمسفر اجتماعی این شهر در فواصل مختلف زمانی از آنها متاثر میشود. ادعاهایی نظیر الحاق ارومیه به کردستان بزرگ در آیندهای موهوم و مجهول یا لزوم اخراج کردها از ارومیه و غالب بودنِ بلامنازع فرهنگ و تصمیمات مردم ترک در این شهر...
پایکوبیِ نوروزیِ مردم کرد در ارومیه و بلافاصه برگزاری مراسم مذهبی شاخسِی ( چوب به دست گرفتن که معمولا در عزاداری ماه محرم اتفاق میافتد ) توسط مردمِ ترک، نمونهای از گسل عمیق قومی و فرهنگی در این شهر است... به نظر من راه حل نهایی برای شهرهایی مانند ارومیه این است که به جای بلند بودن صدای افراطیون، صدای الیت و نخبگان فرهنگی اقوام مختلف رساتر شود و مردم در این استان به خیر جمعی، ارزشها و منافع مشترک بیشتر از تفاوتها ارج بنهند و بپردازند... در غیر این صورت نفرت، فاصله و لجبازی با دیگری در شهر زادگاه من در یک سیکل بیپایان و ابدی باقی خواهد ماند و نوادگان چند نسل بعد هم از داخل گهواره خواهند آموخت که باید از دیگری متنفر باشند... سیکل بیپایانی که البته مشابه آن را میشود در سیستان و بلوچستان، خوزستان و چند استان دیگر نیز مشاهده کرد...
✍ #رسول_اسدزاده
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
اینجا ارومیه است...
مرکز استان آذربایجان غربی، یکی از استانهایی که اکثر سالها در شاخصهای فلاکت و هر چیز بدی در بالای جدول است. از کودک همسری، بیکاری و قاچاق کالا و سوخت و جرائم خشن بگیرید تا کمترین سرانه مطالعه... استانی داریم که به نسبت بیشتر استانهای کشور پر آب است ولی دریاچهاش خشکیده، به دلیل همسایگی با سه کشور پتانسیل اقتصادی بالایی دارد ولی اوضاعش چندان تعریفی نیست... استانی که میتوانست قطب گردشگری داخلی باشد ولی به هزار و یک دلیل کمترین مسافر نوروزی را پذیراست. در میان این معضلات، اختلافات قومی در شهرهای این استان نیز یکی از مشخصههای ثابت و همیشگی آن است. اختلافاتی که گاه و بیگاه در حد نفرتِ بسیار شدید نمود پیدا میکند.
ارومیه به سبب موقعیت جغرافیایی همواره در طول تاریخ میدان جنگ و کارزار بوده است. وقایعی مانند اشغال و تاراج این منطقه از کشور توسط نیروهای عثمانی، هجوم جیلوها و جنبشهای جدایی طلبانه در دوران فعالیتهای کمونیستیِ Pan Soviet، شورش افرادی نظیر اسماعیل سیمیتقو و تلاش قاضی محمد برای تشکیل جمهوری مهاباد و مهاجرت و ماندگاریِ تعدادی از پناهندگان جنگی کردستان عراق در دوران جنگ ایران و عراق در شهرهای این استان برخی از آبشخورهای اختلافات قومیتی در ارومیه و باقی شهرستانهای آذربایجان غربی هستند. این اختلافات باعث به وجود آمدن برخی ادعاهای افراطی در ارومیه شده که اتمسفر اجتماعی این شهر در فواصل مختلف زمانی از آنها متاثر میشود. ادعاهایی نظیر الحاق ارومیه به کردستان بزرگ در آیندهای موهوم و مجهول یا لزوم اخراج کردها از ارومیه و غالب بودنِ بلامنازع فرهنگ و تصمیمات مردم ترک در این شهر...
پایکوبیِ نوروزیِ مردم کرد در ارومیه و بلافاصه برگزاری مراسم مذهبی شاخسِی ( چوب به دست گرفتن که معمولا در عزاداری ماه محرم اتفاق میافتد ) توسط مردمِ ترک، نمونهای از گسل عمیق قومی و فرهنگی در این شهر است... به نظر من راه حل نهایی برای شهرهایی مانند ارومیه این است که به جای بلند بودن صدای افراطیون، صدای الیت و نخبگان فرهنگی اقوام مختلف رساتر شود و مردم در این استان به خیر جمعی، ارزشها و منافع مشترک بیشتر از تفاوتها ارج بنهند و بپردازند... در غیر این صورت نفرت، فاصله و لجبازی با دیگری در شهر زادگاه من در یک سیکل بیپایان و ابدی باقی خواهد ماند و نوادگان چند نسل بعد هم از داخل گهواره خواهند آموخت که باید از دیگری متنفر باشند... سیکل بیپایانی که البته مشابه آن را میشود در سیستان و بلوچستان، خوزستان و چند استان دیگر نیز مشاهده کرد...
✍ #رسول_اسدزاده
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 نوروز را بدزدید، لطفا
✍ نعمتالله فاضلی
🔻 اردوغان در این چند روز تعطیلات نوروز دو کار پر هیاهو کرد. نخست با دستگیری و زندانی کردن شهردار استانبول و رقیب اصلیاش در انتخابات آینده ریاست جمهوری، بنیان دموکراسی نیم بند در ترکیه را بر باد داد و شاید تیشه بر ریشه خودش هم زده باشد؛ دوم نوروز را جشن "جهان ترک" اعلام کرد.
🔻کاری به کار اولیاش ندارم، اما دومیاش تحسین برانگیز بود. نه از این حیث که نشان داد سواد و بینش تاریخی درستی ندارد، نه،و (این که واضح است رهبران خاورمیانه حال و روزشان خراب و شیرین عقلاند)؛ بلکه از این جنبه که با این ادعایش موجی از آگاهی در میان ایرانیها برانگیخت و دریافتیم در کنج خانهمان گنجی قیمتی داریم و همسایه عثمانی ما چشم طمع به آن دوخته است.
🔻امپراتور عثمانی که این روزها فیلش یاد هندوستان کرده و هوس زنده کردن دوران امپراتوریگری کهن افتاده با اعلام نوروز به عنوان "نوروز ترک"، کاری کرد کارستان. همهی آنچه من و امثال من در ستایش نوروز و عظمت آن نوشتیم در مقایسه با آنچه جناب اردوغان کرد هیچ نیست!
🔻حتما حتما باید دزدی، دشمنی، رقیبی و مدعی پیدا می شد و ادعای مالکیت نوروز را میکرد تا دریابیم فقط طلا، نفت، سرزمین و نخبگان نیستند که به سرقت میروند، نوروز هم دزدیدنی است!
🔻اما اردوغان لابد این را نمیداند که دزدیدن نوروز ایرانی، اگر هم ممکن باشد، خیرش برای ایرانیان است. این دزدی، همان دزدی بوسه است که به قول صائب تبریزی:
دزدی بوسه عجب دزدی خوش عاقبتی است
که اگر باز ستانند دو چندان گردد
البته تاریخ نشان داده نوروز را هر کار کنید "صد چندان گردد".
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍ نعمتالله فاضلی
🔻 اردوغان در این چند روز تعطیلات نوروز دو کار پر هیاهو کرد. نخست با دستگیری و زندانی کردن شهردار استانبول و رقیب اصلیاش در انتخابات آینده ریاست جمهوری، بنیان دموکراسی نیم بند در ترکیه را بر باد داد و شاید تیشه بر ریشه خودش هم زده باشد؛ دوم نوروز را جشن "جهان ترک" اعلام کرد.
🔻کاری به کار اولیاش ندارم، اما دومیاش تحسین برانگیز بود. نه از این حیث که نشان داد سواد و بینش تاریخی درستی ندارد، نه،و (این که واضح است رهبران خاورمیانه حال و روزشان خراب و شیرین عقلاند)؛ بلکه از این جنبه که با این ادعایش موجی از آگاهی در میان ایرانیها برانگیخت و دریافتیم در کنج خانهمان گنجی قیمتی داریم و همسایه عثمانی ما چشم طمع به آن دوخته است.
🔻امپراتور عثمانی که این روزها فیلش یاد هندوستان کرده و هوس زنده کردن دوران امپراتوریگری کهن افتاده با اعلام نوروز به عنوان "نوروز ترک"، کاری کرد کارستان. همهی آنچه من و امثال من در ستایش نوروز و عظمت آن نوشتیم در مقایسه با آنچه جناب اردوغان کرد هیچ نیست!
🔻حتما حتما باید دزدی، دشمنی، رقیبی و مدعی پیدا می شد و ادعای مالکیت نوروز را میکرد تا دریابیم فقط طلا، نفت، سرزمین و نخبگان نیستند که به سرقت میروند، نوروز هم دزدیدنی است!
🔻اما اردوغان لابد این را نمیداند که دزدیدن نوروز ایرانی، اگر هم ممکن باشد، خیرش برای ایرانیان است. این دزدی، همان دزدی بوسه است که به قول صائب تبریزی:
دزدی بوسه عجب دزدی خوش عاقبتی است
که اگر باز ستانند دو چندان گردد
البته تاریخ نشان داده نوروز را هر کار کنید "صد چندان گردد".
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
کشورهای غربی روند به خاک سپردن اندیشهی کمونیسم را آغاز کرده بودند و این روند سی سال به طول انجامید. جمعیت عظیمی به این کار مشغول بودند و شماری از آنها نیز اشک ریختند. نسلهای جوانتر نیز در تشییع جسد کمونیسم شرکت کردند و بعضاً در مواردی سعی میکردند آن را احیا کنند.
گذشتهی یک توهم؛ جستاری درباب اندیشهی کمونیسم در قرن بیستم
فرانسوا فوره
تصویر: یک روز پس از پایان کمونیسم - سطل زباله مدرسه در هلرزدورف - برلن شرقی- ژوئن ۱۹۹۱ میلادی
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
گذشتهی یک توهم؛ جستاری درباب اندیشهی کمونیسم در قرن بیستم
فرانسوا فوره
تصویر: یک روز پس از پایان کمونیسم - سطل زباله مدرسه در هلرزدورف - برلن شرقی- ژوئن ۱۹۹۱ میلادی
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 ترور و حمله به تاسیسات هستهای
✍️ سیدمهدی دزفولی
📌تعطیلات عید امسال مشغول دو کتاب هستم:
۱/ماموریت الهی اسراییل علیه ایران و ۲/هدف تهران.
هر دو تقریبا جدید هستند و به نکات جالب و ویژه ای درباره ایران اشاره کرده اند.
کتاب ماموریت الهی اسراییل علیه ایران که در دوران پس از ۷ اکتبر نوشته شده صریحا از اقدامات خصمانه علیه ایران گفته
🔻در بخشی از کتاب صریحا آمده است که اسراییل به دنبال ترور و حذف آیت الله خامنه ای است قبل از آنکه به تاسیسات هسته ای ایران حمله بشود. به چند دلیل:
۱/ حذف رهبر ایران تاثیر مستقیمی بر روی تصمیمات و آشفتگی داخلی نظام سیاسی ایران و روحیه نیروهای نظام دارد.
۲/حواسها از دفاع را پرت میکند و فرصت خوبی برای ضربه زدن به صنعت هسته ای ایران پیدا میشود و نظام ایران به سرعت نمیتواند جایگزینی برای رهبری دوم خود پیدا کند.
۳/ قدرت اسراییل به رخ مخالفینش کشیده میشود که تا چه حد میتواند ضربه وارد کنند.
اما اگر این ترور به بعد از بمباران صنعت هسته ای هم موکول شود نکاتی دارد:
۱/ پس از موج حملات ویرانگر مساله فروپاشی نظام به این بستگی دارد که آیا شوک دوگانه حملات سنگین و ترور رهبر ایران بر ساز و کارهای انطباقی نظام چیره خواهد شد یا خیر.
در حالی که جمهوری اسلامی درگیر اعتراضات گسترده مردمی میشود حذف همزمان رهبری از طریق ترور و زیر ساختهای هستهای کنترل کشور را برای رهبری آن سخت می کند و دچار فروپاشی می شود.
۲/ اعتراضات مردمی می تواند گسترش پیدا کند و بلافاصله بعد از بمباران تاسیسات هسته ای باعث شکل گیری اعتراضات گسترده و سقوط نظام شود.
اینها یعنی اسراییل طرحهای خود را برای سناریوهای مختلف قبل و بعد از بمباران آماده کرده است. این درحالی است که مقامات جمهوری اسلامی از 7 اکتبر 2023 تا به امروز هیچ ابتکار عملی ندارند و مدام در موقعیتهای انجام شده قرار گرفتهاند.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ سیدمهدی دزفولی
📌تعطیلات عید امسال مشغول دو کتاب هستم:
۱/ماموریت الهی اسراییل علیه ایران و ۲/هدف تهران.
هر دو تقریبا جدید هستند و به نکات جالب و ویژه ای درباره ایران اشاره کرده اند.
کتاب ماموریت الهی اسراییل علیه ایران که در دوران پس از ۷ اکتبر نوشته شده صریحا از اقدامات خصمانه علیه ایران گفته
🔻در بخشی از کتاب صریحا آمده است که اسراییل به دنبال ترور و حذف آیت الله خامنه ای است قبل از آنکه به تاسیسات هسته ای ایران حمله بشود. به چند دلیل:
۱/ حذف رهبر ایران تاثیر مستقیمی بر روی تصمیمات و آشفتگی داخلی نظام سیاسی ایران و روحیه نیروهای نظام دارد.
۲/حواسها از دفاع را پرت میکند و فرصت خوبی برای ضربه زدن به صنعت هسته ای ایران پیدا میشود و نظام ایران به سرعت نمیتواند جایگزینی برای رهبری دوم خود پیدا کند.
۳/ قدرت اسراییل به رخ مخالفینش کشیده میشود که تا چه حد میتواند ضربه وارد کنند.
اما اگر این ترور به بعد از بمباران صنعت هسته ای هم موکول شود نکاتی دارد:
۱/ پس از موج حملات ویرانگر مساله فروپاشی نظام به این بستگی دارد که آیا شوک دوگانه حملات سنگین و ترور رهبر ایران بر ساز و کارهای انطباقی نظام چیره خواهد شد یا خیر.
در حالی که جمهوری اسلامی درگیر اعتراضات گسترده مردمی میشود حذف همزمان رهبری از طریق ترور و زیر ساختهای هستهای کنترل کشور را برای رهبری آن سخت می کند و دچار فروپاشی می شود.
۲/ اعتراضات مردمی می تواند گسترش پیدا کند و بلافاصله بعد از بمباران تاسیسات هسته ای باعث شکل گیری اعتراضات گسترده و سقوط نظام شود.
اینها یعنی اسراییل طرحهای خود را برای سناریوهای مختلف قبل و بعد از بمباران آماده کرده است. این درحالی است که مقامات جمهوری اسلامی از 7 اکتبر 2023 تا به امروز هیچ ابتکار عملی ندارند و مدام در موقعیتهای انجام شده قرار گرفتهاند.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
مجله CEOWorld هر ساله كيفيت سيستم بهداشتى كشورهاى دنيا را از همه لحاظ مورد بررسى قرار میدهد و براى سال ٢٠٢٤ كشور تايوان را با ميانگين ٨٠ دررتبه اول اين فهرست قرار دادهاست.
🔹 معيارهاى انتخاب كشور اين مجله شامل موارد زیر میباشد:
زيرساختهاى مراقبتهاى بهداشتى شايستگىهاى متخصصان مراقبتهاى بهداشتى (شامل پزشكان, كاركنان پرستارى و ساير كاركنان بهداشتى)
هزينه سرانه سالانه خدمات بهداشتى و درمانى به دلار
در دسترس بودن داروى باكيفيت
آمادگى دولت
🔹ايران نیز با پشت سر گذاشتن كشورهايى مثل پاكستان، ليبى، تركمنستان، سودان و ... از بين ١١٠ كشور دنيا در جايگاه ٩۲قرارگرفتهاست و بعد ازايران كشورهايى مانند عراق، آفريقاى جنوبى، آذربايجان، تركيه،عربستان و هند پيشرو در خدمات بهداشتى هستند.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🔹 معيارهاى انتخاب كشور اين مجله شامل موارد زیر میباشد:
زيرساختهاى مراقبتهاى بهداشتى شايستگىهاى متخصصان مراقبتهاى بهداشتى (شامل پزشكان, كاركنان پرستارى و ساير كاركنان بهداشتى)
هزينه سرانه سالانه خدمات بهداشتى و درمانى به دلار
در دسترس بودن داروى باكيفيت
آمادگى دولت
🔹ايران نیز با پشت سر گذاشتن كشورهايى مثل پاكستان، ليبى، تركمنستان، سودان و ... از بين ١١٠ كشور دنيا در جايگاه ٩۲قرارگرفتهاست و بعد ازايران كشورهايى مانند عراق، آفريقاى جنوبى، آذربايجان، تركيه،عربستان و هند پيشرو در خدمات بهداشتى هستند.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 چشمانداز مذاکره در سایهی جنگ و اعتراضات
✍️ #محمد_مختارپور
جمهوری اسلامی در روزهای سرنوشتسازی به سر میبرد که ظاهراً باید بین مذاکره و حملهی نظامی یکی را برگزیند؛ اما واقعیت ماجرا این است که باید بین مرگ تدریجی و مرگ آنی انتخاب کند (تازه اگر با خوشبینی و در واقعیت هنوز چنین حق انتخابی نیز داشته باشد). مسئلهی حملهی نظامی روشن است و دیگر نمیتوان تردید کرد که اگر طی هفتههای آینده تصمیمی برای ورود به مذاکرات جدی و مستقیم با ایالات متحده گرفته نشود، همهی ما شبی یا روزی با خبرها و تصاویر شوکه کنندهای مواجه خواهیم شد.
اما مسئلهی اصلی این است که آنچه تحت عنوان مذاکره و توافق از آن یاد میشود دقیقاً به چه معناست؟! چه چشماندازی برای توافق و فردای توافق در ایران میتوان در نظر گرفت؟!
اولین نکته این است که چنین توافقی در وهله اول نظام را دچار بحران هویتی خواهد کرد. بدین معنا که از صدر تا ذیل نظام باید بخش مهم و بزرگی از هویت خود را کنار بگذارند و 46 سال شعارها و سیاستهای ضدامریکایی و ضدغربی خود را انکار کنند. کاری که عملاً نیروهای ایدئولوژیک و هستههای قدرت نظام را دچار بحران و تردید خواهد کرد. در نظامی که از بدو تولد میراث کمونیستی ضد امریکایی و ضد غربی را به ارث برده است، در نظام سیاسی که تمامیت و موجودیت خود را پیش از هرچیز در تقابل با «دشمن» تعریف میکند، اکنون چگونه دست دوستی دادن به دشمن توجیه میشود؟!
از یک سو امریکای ترامپ نیز خواهان چنان توافقی است که در نتایج آن حتی سفارت امریکا در ایران نیز بازگشایی شود تا شرکتها و سرمایهگذاران امریکایی نیز در ایران حضور پیدا کنند. تصور همین یک مورد که «لانهی جاسوسی» را بازگشایی کنند و دو دستی تقدیم امریکاییها کنند، برای اینکه متوجه باشیم چه ضربهی ایدئولوژیکی بر پیکرهی نظام وارد میشود کفایت میکند.
دوم آنکه در صورت انجام چنین توافقی، اساساً سیاست داخلی و خارجی نظام تغییر مسیر خواهد داد، چه در حوزهی نظامی و امنیتی، چه در حوزهی اقتصادی و سیاسی. چنین تغییری بیتردید در راستای مطالبات مردم ایران مبنی بر خواست یک «زندگی معمولی» است و حتی در کوتاهمدت نیز موجب تقویت جامعهی مدنی و طبقهی متوسط ایران خواهد شد، یعنی همان دشمن داخلی نظام که بخصوص از سال 88 تاکنون در پی تضعیف و سرکوب آن بوده است.مطالعات جامعهشناختی نشان دادهاند که با برآورده شدن انتظارات و مطالبات عموم جامعه، انتظارات فزاینده تداوم خواهند داشت. در نهایت میتوان متصور شد که گشایش اقتصادی، دستیابی به انتظارات و مطالبات فزایندهی دیگر مانند آزادیهای اجتماعی و مدنی، مسئلهی حجاب اجباری و دیگر مطالبات را هموار میکند.
سوم، از بعد سیاست خارجی نیز نظام باید به تمامی همپیمانان و دوستان خود پشت کند، به حراج نفت به چین پایان دهد، ارسال تسلیحات به روسیه را پایان دهد و بیشتر پیمانهای همکاری و سیاستهای یکجانبه با روسیه و چین را ملغی کند. این درحالی است که موجودیت نظام دستکم طی یک دهه اخیر به فروش نفت و انواع باجهای اقتصادی و سیاسی به چین و روسیه وابسته بوده است و چنین توافقی تضمینهای نیمبند این متحدان را منتفی میکند. آنهم در شرایطی که بیاعتمادی حداکثری نسبت به امریکا و متحدانش وجود دارد.
چهارم، مسئلهی جانشینی ولی فقیه است که باتوجه به موج گستردهی نارضایتیهای داخلی به هر صورت در شرایطی که ساختار دچار بحران ایدئولوژیک شده است، کار را چندان دشوارتر میکند. نارضایتیهای اجتماعی در سال 1404 به طبع چندینبرابر اعتراضات گستردهی سال 1401 خواهد بود و چشمانداز توافق را در نهایت نمیتوان بدون در نظر گرفتن بحرانهای پیش رو برای حاکمیت در نظر گرفت. بحرانهایی که حتی بدون مداخله نظامی و با فرض تداوم شرایط موجود، خیلی زود گریبان کسانی که نزدیک به نیمقرن مملکتی به وسعت و بزرگی ایران را در اختیار داشتند خواهد گرفت.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ #محمد_مختارپور
جمهوری اسلامی در روزهای سرنوشتسازی به سر میبرد که ظاهراً باید بین مذاکره و حملهی نظامی یکی را برگزیند؛ اما واقعیت ماجرا این است که باید بین مرگ تدریجی و مرگ آنی انتخاب کند (تازه اگر با خوشبینی و در واقعیت هنوز چنین حق انتخابی نیز داشته باشد). مسئلهی حملهی نظامی روشن است و دیگر نمیتوان تردید کرد که اگر طی هفتههای آینده تصمیمی برای ورود به مذاکرات جدی و مستقیم با ایالات متحده گرفته نشود، همهی ما شبی یا روزی با خبرها و تصاویر شوکه کنندهای مواجه خواهیم شد.
اما مسئلهی اصلی این است که آنچه تحت عنوان مذاکره و توافق از آن یاد میشود دقیقاً به چه معناست؟! چه چشماندازی برای توافق و فردای توافق در ایران میتوان در نظر گرفت؟!
اولین نکته این است که چنین توافقی در وهله اول نظام را دچار بحران هویتی خواهد کرد. بدین معنا که از صدر تا ذیل نظام باید بخش مهم و بزرگی از هویت خود را کنار بگذارند و 46 سال شعارها و سیاستهای ضدامریکایی و ضدغربی خود را انکار کنند. کاری که عملاً نیروهای ایدئولوژیک و هستههای قدرت نظام را دچار بحران و تردید خواهد کرد. در نظامی که از بدو تولد میراث کمونیستی ضد امریکایی و ضد غربی را به ارث برده است، در نظام سیاسی که تمامیت و موجودیت خود را پیش از هرچیز در تقابل با «دشمن» تعریف میکند، اکنون چگونه دست دوستی دادن به دشمن توجیه میشود؟!
از یک سو امریکای ترامپ نیز خواهان چنان توافقی است که در نتایج آن حتی سفارت امریکا در ایران نیز بازگشایی شود تا شرکتها و سرمایهگذاران امریکایی نیز در ایران حضور پیدا کنند. تصور همین یک مورد که «لانهی جاسوسی» را بازگشایی کنند و دو دستی تقدیم امریکاییها کنند، برای اینکه متوجه باشیم چه ضربهی ایدئولوژیکی بر پیکرهی نظام وارد میشود کفایت میکند.
دوم آنکه در صورت انجام چنین توافقی، اساساً سیاست داخلی و خارجی نظام تغییر مسیر خواهد داد، چه در حوزهی نظامی و امنیتی، چه در حوزهی اقتصادی و سیاسی. چنین تغییری بیتردید در راستای مطالبات مردم ایران مبنی بر خواست یک «زندگی معمولی» است و حتی در کوتاهمدت نیز موجب تقویت جامعهی مدنی و طبقهی متوسط ایران خواهد شد، یعنی همان دشمن داخلی نظام که بخصوص از سال 88 تاکنون در پی تضعیف و سرکوب آن بوده است.مطالعات جامعهشناختی نشان دادهاند که با برآورده شدن انتظارات و مطالبات عموم جامعه، انتظارات فزاینده تداوم خواهند داشت. در نهایت میتوان متصور شد که گشایش اقتصادی، دستیابی به انتظارات و مطالبات فزایندهی دیگر مانند آزادیهای اجتماعی و مدنی، مسئلهی حجاب اجباری و دیگر مطالبات را هموار میکند.
سوم، از بعد سیاست خارجی نیز نظام باید به تمامی همپیمانان و دوستان خود پشت کند، به حراج نفت به چین پایان دهد، ارسال تسلیحات به روسیه را پایان دهد و بیشتر پیمانهای همکاری و سیاستهای یکجانبه با روسیه و چین را ملغی کند. این درحالی است که موجودیت نظام دستکم طی یک دهه اخیر به فروش نفت و انواع باجهای اقتصادی و سیاسی به چین و روسیه وابسته بوده است و چنین توافقی تضمینهای نیمبند این متحدان را منتفی میکند. آنهم در شرایطی که بیاعتمادی حداکثری نسبت به امریکا و متحدانش وجود دارد.
چهارم، مسئلهی جانشینی ولی فقیه است که باتوجه به موج گستردهی نارضایتیهای داخلی به هر صورت در شرایطی که ساختار دچار بحران ایدئولوژیک شده است، کار را چندان دشوارتر میکند. نارضایتیهای اجتماعی در سال 1404 به طبع چندینبرابر اعتراضات گستردهی سال 1401 خواهد بود و چشمانداز توافق را در نهایت نمیتوان بدون در نظر گرفتن بحرانهای پیش رو برای حاکمیت در نظر گرفت. بحرانهایی که حتی بدون مداخله نظامی و با فرض تداوم شرایط موجود، خیلی زود گریبان کسانی که نزدیک به نیمقرن مملکتی به وسعت و بزرگی ایران را در اختیار داشتند خواهد گرفت.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
پوتین:
ما بعد چین، آمریکا و هند اقتصاد چهارم دنیا هستیم. بقیه پایین تر هستند!
تصویر: بزرگترین اقتصادهای جهان از سال 1992 تا 2024
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
ما بعد چین، آمریکا و هند اقتصاد چهارم دنیا هستیم. بقیه پایین تر هستند!
تصویر: بزرگترین اقتصادهای جهان از سال 1992 تا 2024
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥استاد بازنشسته علوم سیاسی دانشگاه تهران: فروپاشی جمهوری اسلامی مانند شوروی خواهد بود
مسئله ایران و غرب، مطلقا از مسیر روسیه حل نخواهد شد، مسکو هر کاری خواهد کرد که چنین اتفاقی رخ ندهد
گفتوگوی کامل خبرنگار یورونیوز با احمد نقیبزاده را اینجا بخوانید
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
مسئله ایران و غرب، مطلقا از مسیر روسیه حل نخواهد شد، مسکو هر کاری خواهد کرد که چنین اتفاقی رخ ندهد
گفتوگوی کامل خبرنگار یورونیوز با احمد نقیبزاده را اینجا بخوانید
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
آقاى اوکروما گوساکى، سفیر ژاپن براى خداحافظى آمد. گفت، مردم ژاپن که مورد بمباران اتمى آمریکا قرار گرفتهاند، بهتر از همه آمریکا را مىشناسند و ایران نباید خود را در معرض خطر آمریکا قرار دهد. ایران در فضاى آرام، مىتواند تبدیل به یک قدرت داخلى منطقهاى و جهانى شود و شما نباید این فرصت را از دست بدهید.
#هاشمی_رفسنجانی
*خاطرات و خطرات
۷ فروردین ۱۳۸۱
تصویر: نامهی اول ترامپ در سال 98 که توسط شینزو آبه نخستوزیر وقت ژاپن ارسال شد اما از دریافت آن اجتناب شد، زمانی که قیمت دلار 12 هزارتومان بود.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
#هاشمی_رفسنجانی
*خاطرات و خطرات
۷ فروردین ۱۳۸۱
تصویر: نامهی اول ترامپ در سال 98 که توسط شینزو آبه نخستوزیر وقت ژاپن ارسال شد اما از دریافت آن اجتناب شد، زمانی که قیمت دلار 12 هزارتومان بود.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
جامعهشناسی
📃پرسش از تاریخ (بخش دوم)
✍️ احسان عزیزی
بخش نخست را اینجا بخوانید
دستکم چهار دهه پیش از طرح نظریهی «پایان تاریخ» توسط فوکویاما(1992) با تمام تعمیمهای نابجا و نقدهایی که بر آن وارد است، نخستینبار آرون (1955) بود که با طرح مفهوم «پایان ایدئولوژیها» چشماندازهای نظری و مفهومی این ایده را گشود، ایدهای که از دل تجربهی تاریخی دو جنگ جهانی و در ساعت ناخوش جنگ سرد از قلم یکی از مهمترین اندیشمندان تاریخ قرن بیستم جاری شد و اکنون در سال 2024 (یعنی حدود هفتاد سال بعد"زمان نگارش این نوشتار") همچنان برای ما ایرانیان ناشناخته است. آرون «افیون روشنفکران» را نخستینبار در 1955 منتشر کرد و این کتاب نخستینبار در ایران در سال 1397 منتشر شده و طبق نسخهی چاپ چهارم (1401) با تیراژ 200 جلدی، تا آن زمان، تنها 800 نسخه به فروش رفته بود... برای مثال انتشار بیش از ۲۵ جلد کتاب از ژیژک (و امثالهم) و تیراژ آنها را مقایسه کنید با همین یک مورد. بهنظر میرسد گرایش فکری و سیاسی عموم روشنفکران و نویسندگان و افرادی که بههرنحوی دستی بر خواندن و نوشتن دارند، هنوز تحت تأثیر مارکسیسم و کمونیسم و سوسیالیسم است.
بهاستناد شواهد بسیاری میتوان گفت جریان روشنفکری ایرانِ پساانقلابی، چیزی نیست جز استحالهای از جنبش و گفتمان چپِ پیشاانقلابی. بهرغم فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و از بین رفتن حزب مادر از یکسو، و وقایع ۵۷ و تحولات و سرکوبهای دهه شصت از سوی دیگر، جنبش چپ در ایران با اقتدا به جریان موج نوی چپ در اروپا و جریان نئومارکسیستی پنج دههی اخیر اروپا، حضور خود را بهشیوههای مختلف در عرصهها و ارکان مختلف فرهنگی تداوم بخشید. این استحاله از عرصهی مبارزهی سیاسی و چریکی دههی ۶۰ (و پیش از آن) به عرصهی فرهنگی، شاید با انتشار نشریهی ارغنون در طول یک دهه (۱۳۷۳-۱۳۸۳) و ترجمهی نخستین آثار چپنوی اروپایی در آن آغاز شد: آثار و معرفی مکتب فرانکفورت، مارکسیسم هگلی و شخصیتهایی چون لوکاچ، گرامشی، آلتوسر و امثالهم درحالی به ایران وارد شدند که در کشور خودشان منتقدان بسیاری داشتند و چپ تجربههای ناکامی برای مردم اروپا رقم زده بود؛ و روشنفکر ایرانی هیچگاه نکوشید آنسوی ماجرا را ببیند و واقعیتهای تاریخی و نقدهایی که به رفقایش در اروپا میشد را بشنود و لحاظ کند.
کانون نویسندگان ایران همچنان یکی از نهادهای فرهنگی جنبش چپ باقی ماند و نویسندگان و مترجمین بسیاری همچنان سنگر مبارزهی فرهنگی را در این نهاد کاملاً مستقل و مدنی حفظ کردند. (دربارهی کانون نویسندگان حرف بسیار است و در بخشهای بعدی به آن خواهم پرداخت). اما نویسندگان و اعضای این نهاد فرهنگی که پیش از انقلاب یکی از کانونهای تولید احساسات و شورها و هیجانات سیاسی بود و شاعران و نویسندگان بسیاری را شامل میشد، اکنون با تجربهی شکست و طرد چپ در ایران باید به سراغ شخصیتها و آثاری میرفت که همین شکستها و طردها را در اروپای بعد از جنگ (خصوصا اروپای شرقی) تجربه کرده بودند و میکوشیدند برای ادامهی مسیر انقلاب جهانی یا اتوپیای سوسیالیستی، توجیهاتی را صورتبندی کنند. حالا وقت آن رسیده بود که....
متن کامل را اینجا بخوانید
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ احسان عزیزی
بخش نخست را اینجا بخوانید
دستکم چهار دهه پیش از طرح نظریهی «پایان تاریخ» توسط فوکویاما(1992) با تمام تعمیمهای نابجا و نقدهایی که بر آن وارد است، نخستینبار آرون (1955) بود که با طرح مفهوم «پایان ایدئولوژیها» چشماندازهای نظری و مفهومی این ایده را گشود، ایدهای که از دل تجربهی تاریخی دو جنگ جهانی و در ساعت ناخوش جنگ سرد از قلم یکی از مهمترین اندیشمندان تاریخ قرن بیستم جاری شد و اکنون در سال 2024 (یعنی حدود هفتاد سال بعد"زمان نگارش این نوشتار") همچنان برای ما ایرانیان ناشناخته است. آرون «افیون روشنفکران» را نخستینبار در 1955 منتشر کرد و این کتاب نخستینبار در ایران در سال 1397 منتشر شده و طبق نسخهی چاپ چهارم (1401) با تیراژ 200 جلدی، تا آن زمان، تنها 800 نسخه به فروش رفته بود... برای مثال انتشار بیش از ۲۵ جلد کتاب از ژیژک (و امثالهم) و تیراژ آنها را مقایسه کنید با همین یک مورد. بهنظر میرسد گرایش فکری و سیاسی عموم روشنفکران و نویسندگان و افرادی که بههرنحوی دستی بر خواندن و نوشتن دارند، هنوز تحت تأثیر مارکسیسم و کمونیسم و سوسیالیسم است.
بهاستناد شواهد بسیاری میتوان گفت جریان روشنفکری ایرانِ پساانقلابی، چیزی نیست جز استحالهای از جنبش و گفتمان چپِ پیشاانقلابی. بهرغم فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و از بین رفتن حزب مادر از یکسو، و وقایع ۵۷ و تحولات و سرکوبهای دهه شصت از سوی دیگر، جنبش چپ در ایران با اقتدا به جریان موج نوی چپ در اروپا و جریان نئومارکسیستی پنج دههی اخیر اروپا، حضور خود را بهشیوههای مختلف در عرصهها و ارکان مختلف فرهنگی تداوم بخشید. این استحاله از عرصهی مبارزهی سیاسی و چریکی دههی ۶۰ (و پیش از آن) به عرصهی فرهنگی، شاید با انتشار نشریهی ارغنون در طول یک دهه (۱۳۷۳-۱۳۸۳) و ترجمهی نخستین آثار چپنوی اروپایی در آن آغاز شد: آثار و معرفی مکتب فرانکفورت، مارکسیسم هگلی و شخصیتهایی چون لوکاچ، گرامشی، آلتوسر و امثالهم درحالی به ایران وارد شدند که در کشور خودشان منتقدان بسیاری داشتند و چپ تجربههای ناکامی برای مردم اروپا رقم زده بود؛ و روشنفکر ایرانی هیچگاه نکوشید آنسوی ماجرا را ببیند و واقعیتهای تاریخی و نقدهایی که به رفقایش در اروپا میشد را بشنود و لحاظ کند.
کانون نویسندگان ایران همچنان یکی از نهادهای فرهنگی جنبش چپ باقی ماند و نویسندگان و مترجمین بسیاری همچنان سنگر مبارزهی فرهنگی را در این نهاد کاملاً مستقل و مدنی حفظ کردند. (دربارهی کانون نویسندگان حرف بسیار است و در بخشهای بعدی به آن خواهم پرداخت). اما نویسندگان و اعضای این نهاد فرهنگی که پیش از انقلاب یکی از کانونهای تولید احساسات و شورها و هیجانات سیاسی بود و شاعران و نویسندگان بسیاری را شامل میشد، اکنون با تجربهی شکست و طرد چپ در ایران باید به سراغ شخصیتها و آثاری میرفت که همین شکستها و طردها را در اروپای بعد از جنگ (خصوصا اروپای شرقی) تجربه کرده بودند و میکوشیدند برای ادامهی مسیر انقلاب جهانی یا اتوپیای سوسیالیستی، توجیهاتی را صورتبندی کنند. حالا وقت آن رسیده بود که....
متن کامل را اینجا بخوانید
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
Telegraph
پرسش از تاریخ (بخش دوم)
دستکم چهار دهه پیش از طرح نظریهی «پایان تاریخ» توسط فوکویاما(1992) با تمام تعمیمهای نابجا و نقدهایی که بر آن وارد است، نخستینبار آرون (1955) بود که با طرح مفهوم «پایان ایدئولوژیها» چشماندازهای نظری و مفهومی این ایده را گشود، ایدهای که از دل تجربهی…
♦️ سند چشمانداز ۲۰ساله؛ خیالات بربادرفته خامنهای و زندگی تباهشده ایرانیان
✍️ آرزو کریمی
🔻«کشوری توسعهیافته با جایگاه نخست اقتصادی در منطقه» مشخصات ایرانی بود که رهبر جمهوری اسلامی در سال ۱۳۸۲ در فرمانی با عنوان «سند چشم انداز ۲۰ ساله جمهوری اسلامی ایران در افق ۱۴۰۴» به ابتکار «اکبر هاشمی رفسنجانی» برای امروز ایران ترسیم کرده بود.
🔻ارزش پول ملی کشور ما با فاصله بالا در مقام بیارزشترین پول کشورهای منطقه جای گرفته است تا جایی که حتی ارزش پول کشورهای جنگزدهای مانند افغانستان و سوریه و عراق در جایگاههای بالاتری قرار گرفتهاند.
🔻در سال ۱۳۸۴ حداقل دستمزد ماهانه کارگران ۱۲۲ هزار و ۹۲۰ تومان تعیین شد. در سال ۱۴۰۴ این رقم به ۱۰میلیون و ۳۹۹هزار تومان رسیده است. و این یعنی رشد ۸۰ برابری که حتی از نصف افزایش قیمت بسیاری از کالاهای سرمایهای و مصرفی هم پایینتر بوده و از ریزش ارزش پول ملی کشور هم ۴۲درصد عقبتر است. هر کیلو گوشت گوسفندی که در سال ۱۳۸۴ حدود ۵/۶۰۰ قیمت داشت حالا ۱۸۰ برابر شده و بالای ۱میلیون تومان فروخته میشود.
📎منبع و متن کامل
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ آرزو کریمی
🔻«کشوری توسعهیافته با جایگاه نخست اقتصادی در منطقه» مشخصات ایرانی بود که رهبر جمهوری اسلامی در سال ۱۳۸۲ در فرمانی با عنوان «سند چشم انداز ۲۰ ساله جمهوری اسلامی ایران در افق ۱۴۰۴» به ابتکار «اکبر هاشمی رفسنجانی» برای امروز ایران ترسیم کرده بود.
🔻ارزش پول ملی کشور ما با فاصله بالا در مقام بیارزشترین پول کشورهای منطقه جای گرفته است تا جایی که حتی ارزش پول کشورهای جنگزدهای مانند افغانستان و سوریه و عراق در جایگاههای بالاتری قرار گرفتهاند.
🔻در سال ۱۳۸۴ حداقل دستمزد ماهانه کارگران ۱۲۲ هزار و ۹۲۰ تومان تعیین شد. در سال ۱۴۰۴ این رقم به ۱۰میلیون و ۳۹۹هزار تومان رسیده است. و این یعنی رشد ۸۰ برابری که حتی از نصف افزایش قیمت بسیاری از کالاهای سرمایهای و مصرفی هم پایینتر بوده و از ریزش ارزش پول ملی کشور هم ۴۲درصد عقبتر است. هر کیلو گوشت گوسفندی که در سال ۱۳۸۴ حدود ۵/۶۰۰ قیمت داشت حالا ۱۸۰ برابر شده و بالای ۱میلیون تومان فروخته میشود.
📎منبع و متن کامل
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
همه فرقهها در سوریه نسبت به آینده خوش بین هستند
نظرسنجی اکونومیست:
🔸حدود 80 درصد مردم سوریه نسبت به دوران اسد احساس آزادی بیشتری می کنند.
🔸نزدیک به 80 درصد مردم سوریه دیدگاه مثبتی نسبت به رئیس جمهور احمد الشراع دارند
🔸دو سوم مردم سوریه می گویند که امنیت علیرغم درگیری ها بهبود یافته است.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
نظرسنجی اکونومیست:
🔸حدود 80 درصد مردم سوریه نسبت به دوران اسد احساس آزادی بیشتری می کنند.
🔸نزدیک به 80 درصد مردم سوریه دیدگاه مثبتی نسبت به رئیس جمهور احمد الشراع دارند
🔸دو سوم مردم سوریه می گویند که امنیت علیرغم درگیری ها بهبود یافته است.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📊 کشورهای رکورددار زلزلههای بزرگ در ۳۵ سال گذشته: ایران در رتبه سوم
🔷 وبسایت جهانی NOAA در یک بررسی آماری لیستی از کشورهایی که بیشترین زلزلههای بزرگ را بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۵ داشتند منتشر کرده است.
🔷 آنطور که در تصویر میبینید، چین با ۱۸۷ زلزله در صدر قرار گرفته و اندونزی ۱۷۳ زلزله ازجمله زمینلرزه سوماترا را پشت سر گذاشته است. زلزلهای که در سال ۲۰۰۴ با شدت ۹.۱ ریشتر، جزو مهیبترین زلزلههای تاریخ بود و جان بیش از ۲۳۰,۰۰۰ نفر را گرفت.
🔷 در این جدول ایران هم با ۱۱۲ زلزله رتبه سوم را دارد و به دلیل نزدیکی مرز صفحات اوراسیا و عربستان همواره کانون زمینلرزههای خطرناک است.
🔷 ژاپن هم بهدلیل حضور در در حلقه آتش اقیانوس آرام یکی از زلزلهخیرترین کشورهای جهان است و از سال ۱۹۹۰ تاکنون بیش از ۱۰۳ زلزله بزرگ را تجربه کرده است.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🔷 وبسایت جهانی NOAA در یک بررسی آماری لیستی از کشورهایی که بیشترین زلزلههای بزرگ را بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۵ داشتند منتشر کرده است.
🔷 آنطور که در تصویر میبینید، چین با ۱۸۷ زلزله در صدر قرار گرفته و اندونزی ۱۷۳ زلزله ازجمله زمینلرزه سوماترا را پشت سر گذاشته است. زلزلهای که در سال ۲۰۰۴ با شدت ۹.۱ ریشتر، جزو مهیبترین زلزلههای تاریخ بود و جان بیش از ۲۳۰,۰۰۰ نفر را گرفت.
🔷 در این جدول ایران هم با ۱۱۲ زلزله رتبه سوم را دارد و به دلیل نزدیکی مرز صفحات اوراسیا و عربستان همواره کانون زمینلرزههای خطرناک است.
🔷 ژاپن هم بهدلیل حضور در در حلقه آتش اقیانوس آرام یکی از زلزلهخیرترین کشورهای جهان است و از سال ۱۹۹۰ تاکنون بیش از ۱۰۳ زلزله بزرگ را تجربه کرده است.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃یرواند آبراهامیان؛ روایت تاریخ با چرخش چپ
✍️ #زهرا_عبدی
«یرواند آبراهامیان» با آن نام پر طمطراقش یکی از روشنفکرانی بود که از نظر برخی از جمله من، در سوقدادن ایران به قعر جهنم نقش داشت.
و بعد از فاجعه۵٧، در تمام دانشگاهها کتاب او مرجع آموزش بود. زمانی در بحثهای اجتماعی جوانان، هر که آبراهامیان را نخوانده بود، انگار عقبمانده بود و اظهار نظرش ارزشی نداشت.
در مصاحبه یک فرد بیگانهی آمریکایی( رابرت مکنیل خبرنگار PBS) از یرواند آبراهامیان ایرانی میپرسد: آمریکا باید (در برابر ۵۷) چه موضعی بگیرد؟
یرواند پاسخ میدهد: شاه باید برود و آمریکا باید با استفاده از نفوذش ارتش را راضی کند که پشت شاه را خالی کند.
هر جا صحبت از تاریخ بود، کتاب آبراهامیان به عنوان منبع و رفرنس در میان بود.
یرواند آبراهامیان سالها مرجع تاریخنگاری در ایران بود، اما روششناسی او بهشدت تحت تأثیر نگاه مارکسیستی و مبارزه طبقاتی قرار داشت. او تحولات پیچیده سیاسی را سادهسازی کرد
او بسیاری از رویدادها را از منظر مبارزه طبقاتی و تضادهای اقتصادی تحلیل میکند. نتیجهی این نگاه باعث سادهسازی بیش از حد تحولات همواره پیچیده سیاسی و از قضا حذف مردم ایران شده است.
این روایتها، چتر امنیتی برای تندروهای مذهبی فراهم کرد و باعث شد جامعه ایران، برای سالها، درکی ناقص از تحولات تاریخی خود داشته باشد.
با توجه به نفوذ ایدئولوژیهای چپ در میان روشنفکران ایرانی، روایتهای تاریخنگاری مارکسیستی آن زمان جذابیت زیادی داشت و در نتیجه بزرگترین غصهی روشنفکر! شدهبود: زیاد بودن مهمانی در مملکت!
او در آثارش تمام تمرکزش را بر روایات ضدغربی مینهد و این کار را چنان ماهرانه در کتاب کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، انجام میدهد که تا سالهای سال، ملت کودتا را فقط نتیجهی سیاستهای آمریکا و بریتانیا میدانستند و نقش عوامل داخلی، از جمله اختلافات درون جبهه ملی و سیاستهای ویرانگرانه خود مصدق، را کمتر مورد بررسی قرار میدهد.
خوشبختانه جامعهشناسان و تاریخدانان معاصر امروزه به نقش مصدق در کودتا بیشتر پرداختند.
و اما به نظر من بزرگترین خیانت در کتابهای او نادیده گرفتن نیروهای ملیگرا و ملیگرایی ایراندوستانه در ایران بود. نیرویی که هزاران هزار سال است که اصلیترین جریان هویتی این ملت است و دیرینگی تمدن ایرانزمین آن را نشان داده است
امروز، با توجه به پژوهشهای جدید، وقت آن است که نگاه انتقادیتری به روششناسی او داشته باشیم و منابع متنوعتری برای آموزش تاریخ معرفی شوند.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ #زهرا_عبدی
«یرواند آبراهامیان» با آن نام پر طمطراقش یکی از روشنفکرانی بود که از نظر برخی از جمله من، در سوقدادن ایران به قعر جهنم نقش داشت.
و بعد از فاجعه۵٧، در تمام دانشگاهها کتاب او مرجع آموزش بود. زمانی در بحثهای اجتماعی جوانان، هر که آبراهامیان را نخوانده بود، انگار عقبمانده بود و اظهار نظرش ارزشی نداشت.
در مصاحبه یک فرد بیگانهی آمریکایی( رابرت مکنیل خبرنگار PBS) از یرواند آبراهامیان ایرانی میپرسد: آمریکا باید (در برابر ۵۷) چه موضعی بگیرد؟
یرواند پاسخ میدهد: شاه باید برود و آمریکا باید با استفاده از نفوذش ارتش را راضی کند که پشت شاه را خالی کند.
هر جا صحبت از تاریخ بود، کتاب آبراهامیان به عنوان منبع و رفرنس در میان بود.
یرواند آبراهامیان سالها مرجع تاریخنگاری در ایران بود، اما روششناسی او بهشدت تحت تأثیر نگاه مارکسیستی و مبارزه طبقاتی قرار داشت. او تحولات پیچیده سیاسی را سادهسازی کرد
او بسیاری از رویدادها را از منظر مبارزه طبقاتی و تضادهای اقتصادی تحلیل میکند. نتیجهی این نگاه باعث سادهسازی بیش از حد تحولات همواره پیچیده سیاسی و از قضا حذف مردم ایران شده است.
این روایتها، چتر امنیتی برای تندروهای مذهبی فراهم کرد و باعث شد جامعه ایران، برای سالها، درکی ناقص از تحولات تاریخی خود داشته باشد.
با توجه به نفوذ ایدئولوژیهای چپ در میان روشنفکران ایرانی، روایتهای تاریخنگاری مارکسیستی آن زمان جذابیت زیادی داشت و در نتیجه بزرگترین غصهی روشنفکر! شدهبود: زیاد بودن مهمانی در مملکت!
او در آثارش تمام تمرکزش را بر روایات ضدغربی مینهد و این کار را چنان ماهرانه در کتاب کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، انجام میدهد که تا سالهای سال، ملت کودتا را فقط نتیجهی سیاستهای آمریکا و بریتانیا میدانستند و نقش عوامل داخلی، از جمله اختلافات درون جبهه ملی و سیاستهای ویرانگرانه خود مصدق، را کمتر مورد بررسی قرار میدهد.
خوشبختانه جامعهشناسان و تاریخدانان معاصر امروزه به نقش مصدق در کودتا بیشتر پرداختند.
و اما به نظر من بزرگترین خیانت در کتابهای او نادیده گرفتن نیروهای ملیگرا و ملیگرایی ایراندوستانه در ایران بود. نیرویی که هزاران هزار سال است که اصلیترین جریان هویتی این ملت است و دیرینگی تمدن ایرانزمین آن را نشان داده است
امروز، با توجه به پژوهشهای جدید، وقت آن است که نگاه انتقادیتری به روششناسی او داشته باشیم و منابع متنوعتری برای آموزش تاریخ معرفی شوند.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📊گزارش ریسکهای جهانی ۲۰۲۵ | مجمع جهانی اقتصاد (WEF)
✍️ مسعود جمالی
جهان در آستانهی یک دههی بحرانی
🔹مجمع جهانی اقتصاد در بیستمین نسخه از گزارش سالانهی خود، چشمانداز نگرانکنندهای از آیندهی نزدیک و دور جهان ارائه داده است. این گزارش بر اساس نظرسنجی از بیش از ۹۰۰ کارشناس در حوزههای سیاست، اقتصاد، فناوری، محیطزیست و جامعه تدوین شده و نشاندهندهی شدت گرفتن چالشهای جهانی و کاهش چشمانداز خوشبینانه در هر سه بازهی زمانی کوتاهمدت (۲ سال)، میانمدت (۵ سال) و بلندمدت (۱۰ سال) است.
مهمترین یافتهها:
۱. اطلاعات نادرست و جعل گسترده محتوا با استفاده از هوش مصنوعی
برای دومین سال پیاپی، «اطلاعات نادرست و گمراهکننده» بهعنوان پرریسکترین عامل در افق کوتاهمدت انتخاب شده است. گسترش محتوای جعلی توسط ابزارهای هوش مصنوعی مانند ویدیوهای دیپفیک، اخبار ساختگی، و دستکاری افکار عمومی، تهدیدی جدی برای امنیت سیاسی، انتخابات، اعتماد عمومی و ثبات جهانی ایجاد کرده است.
۲. بحرانهای محیطزیستی؛ از تهدید بلندمدت به واقعیت امروز
“رویدادهای شدید اقلیمی” مانند سیل، آتشسوزی، طوفان و خشکسالی، هماکنون در حال رخ دادناند و رتبهی دوم ریسکهای فعلی و رتبهی اول ریسکهای بلندمدت را به خود اختصاص دادهاند. همچنین خطراتی چون «فروپاشی اکوسیستمها»، «آلودگی»، و «کاهش منابع طبیعی» نیز بهشدت در حال افزایش هستند.
۳. درگیریهای مسلحانه و فروپاشی نظم چندجانبه
درگیریهای نظامی مانند جنگ اوکراین، بحرانهای خاورمیانه و سودان، موجب شدهاند که «درگیریهای مسلحانه بین کشورها» بهعنوان ریسک شماره یک سال ۲۰۲۵ معرفی شود. این مسئله همراه با «تقابل ژئواقتصادی» و «افزایش بودجههای نظامی» چشمانداز صلح جهانی را تهدید میکند.
۴. شکافهای اجتماعی عمیقتر شدهاند
نابرابری اقتصادی، قطبی شدن جامعه، مهاجرت اجباری، و کاهش آزادیهای مدنی، در میان ریسکهای جدی اجتماعی قرار دارند. نابرابری، در مرکز نقشهی ریسکهای جهانی بهعنوان عامل محرک بسیاری از بحرانهای دیگر قرار دارد.
۵. نوآوریهای تکنولوژیک؛ فرصت یا تهدید؟
هرچند ریسکهای فناوری در کوتاهمدت کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند، اما در افق ۱۰ ساله، «پیامدهای منفی هوش مصنوعی»، «فناوریهای زیستی»، و «کنترل ناپذیری فناوریهای مرزی» (Frontier Tech) در میان ۱۰ ریسک برتر قرار گرفتهاند.
۶. کاهش همکاری جهانی و خطر چندقطبی شدن جهان
۶۴٪ از پاسخدهندگان معتقدند که جهان طی ۱۰ سال آینده وارد نظم چندقطبی یا چندپاره خواهد شد؛ جایی که قدرتهای منطقهای، قواعد و هنجارهای خود را تعیین میکنند و احتمال شکلگیری یک اجماع جهانی برای حل بحرانها کمتر میشود.
جمعبندی:
گزارش ریسکهای جهانی ۲۰۲۵ زنگ خطری جدی برای رهبران دولتی، بخش خصوصی و جامعه مدنی است. تنها راه عبور از این طوفان جهانی، همکاری چندجانبه، تصمیمگیری بر پایهی علم، تقویت نهادهای بینالمللی و تقویت اعتماد عمومی است.
مطالعهی کامل گزارش:
https://www.weforum.org/publications/global-risks-report-2025
#گزارش_ریسک_جهانی
#مجمع_جهانی_اقتصاد
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ مسعود جمالی
جهان در آستانهی یک دههی بحرانی
🔹مجمع جهانی اقتصاد در بیستمین نسخه از گزارش سالانهی خود، چشمانداز نگرانکنندهای از آیندهی نزدیک و دور جهان ارائه داده است. این گزارش بر اساس نظرسنجی از بیش از ۹۰۰ کارشناس در حوزههای سیاست، اقتصاد، فناوری، محیطزیست و جامعه تدوین شده و نشاندهندهی شدت گرفتن چالشهای جهانی و کاهش چشمانداز خوشبینانه در هر سه بازهی زمانی کوتاهمدت (۲ سال)، میانمدت (۵ سال) و بلندمدت (۱۰ سال) است.
مهمترین یافتهها:
۱. اطلاعات نادرست و جعل گسترده محتوا با استفاده از هوش مصنوعی
برای دومین سال پیاپی، «اطلاعات نادرست و گمراهکننده» بهعنوان پرریسکترین عامل در افق کوتاهمدت انتخاب شده است. گسترش محتوای جعلی توسط ابزارهای هوش مصنوعی مانند ویدیوهای دیپفیک، اخبار ساختگی، و دستکاری افکار عمومی، تهدیدی جدی برای امنیت سیاسی، انتخابات، اعتماد عمومی و ثبات جهانی ایجاد کرده است.
۲. بحرانهای محیطزیستی؛ از تهدید بلندمدت به واقعیت امروز
“رویدادهای شدید اقلیمی” مانند سیل، آتشسوزی، طوفان و خشکسالی، هماکنون در حال رخ دادناند و رتبهی دوم ریسکهای فعلی و رتبهی اول ریسکهای بلندمدت را به خود اختصاص دادهاند. همچنین خطراتی چون «فروپاشی اکوسیستمها»، «آلودگی»، و «کاهش منابع طبیعی» نیز بهشدت در حال افزایش هستند.
۳. درگیریهای مسلحانه و فروپاشی نظم چندجانبه
درگیریهای نظامی مانند جنگ اوکراین، بحرانهای خاورمیانه و سودان، موجب شدهاند که «درگیریهای مسلحانه بین کشورها» بهعنوان ریسک شماره یک سال ۲۰۲۵ معرفی شود. این مسئله همراه با «تقابل ژئواقتصادی» و «افزایش بودجههای نظامی» چشمانداز صلح جهانی را تهدید میکند.
۴. شکافهای اجتماعی عمیقتر شدهاند
نابرابری اقتصادی، قطبی شدن جامعه، مهاجرت اجباری، و کاهش آزادیهای مدنی، در میان ریسکهای جدی اجتماعی قرار دارند. نابرابری، در مرکز نقشهی ریسکهای جهانی بهعنوان عامل محرک بسیاری از بحرانهای دیگر قرار دارد.
۵. نوآوریهای تکنولوژیک؛ فرصت یا تهدید؟
هرچند ریسکهای فناوری در کوتاهمدت کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند، اما در افق ۱۰ ساله، «پیامدهای منفی هوش مصنوعی»، «فناوریهای زیستی»، و «کنترل ناپذیری فناوریهای مرزی» (Frontier Tech) در میان ۱۰ ریسک برتر قرار گرفتهاند.
۶. کاهش همکاری جهانی و خطر چندقطبی شدن جهان
۶۴٪ از پاسخدهندگان معتقدند که جهان طی ۱۰ سال آینده وارد نظم چندقطبی یا چندپاره خواهد شد؛ جایی که قدرتهای منطقهای، قواعد و هنجارهای خود را تعیین میکنند و احتمال شکلگیری یک اجماع جهانی برای حل بحرانها کمتر میشود.
جمعبندی:
گزارش ریسکهای جهانی ۲۰۲۵ زنگ خطری جدی برای رهبران دولتی، بخش خصوصی و جامعه مدنی است. تنها راه عبور از این طوفان جهانی، همکاری چندجانبه، تصمیمگیری بر پایهی علم، تقویت نهادهای بینالمللی و تقویت اعتماد عمومی است.
مطالعهی کامل گزارش:
https://www.weforum.org/publications/global-risks-report-2025
#گزارش_ریسک_جهانی
#مجمع_جهانی_اقتصاد
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
World Economic Forum
Global Risks Report 2025
The Global Risks Report 2025 analyses global risks to support decision-makers in balancing current crises and longer-term priorities.
روزنامه جوان، ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۱: هرگونه مذاکره به نفع آمریکاست.
روزنامه همشهری، ۱۶ فروردین ۱۴۰۴: مذاکره یعنی خودکشی از ترس مرگ | فقط ترسوها حرف از مذاکره میزنند.
این تباهی یک ملت است. تباهی عمر گرانقدر و غیرقابل بازگشت نسلهایی که در تصمیمات جاهلان و خودکامگان و بیلیاغتهایی گذشت که هیچ نسبتی با تمدن و فرهنگ و ایران و ایرانی نداشتند. عمری که رفت و هرگز بازنگشت. غارت و نابودی تمامی منابع یک سرزمین به وسعت ایران، برای اهداف ایدئولوژیک و مستبدانه و آرمانشهری که جز جنگ و ویرانی و مرگ در آن چیزی نبود....
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
روزنامه همشهری، ۱۶ فروردین ۱۴۰۴: مذاکره یعنی خودکشی از ترس مرگ | فقط ترسوها حرف از مذاکره میزنند.
این تباهی یک ملت است. تباهی عمر گرانقدر و غیرقابل بازگشت نسلهایی که در تصمیمات جاهلان و خودکامگان و بیلیاغتهایی گذشت که هیچ نسبتی با تمدن و فرهنگ و ایران و ایرانی نداشتند. عمری که رفت و هرگز بازنگشت. غارت و نابودی تمامی منابع یک سرزمین به وسعت ایران، برای اهداف ایدئولوژیک و مستبدانه و آرمانشهری که جز جنگ و ویرانی و مرگ در آن چیزی نبود....
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📖از جامعه و حکومت آن، چه میخواهیم؟ باید در این باب توافق کنیم. آیا معتقدید روح انسان باید در پی علو باشد و به امور این جهان با نگاهی از بالا بنگرد؟ و مسائل مادی در میان انسانها جایگاهی حقیر پیدا کند؟ و اعتقادات عمیقی در دل داشته باشد و آمادهی فداکاریهای بزرگ باشد؟ و اخلاقی ستودنی، آداب صیقل خورده و هنرهای درخشان داشته باشد؟ شاعرانگی بداند و در پی کسب شکوه باشد؟ چنان سازمانیافته باشند که بتوانند بر دیگران تأثیر داشته باشند؟ آیا میخواهید دست به کارهای بزرگ بزنند و در نتیجه تلاشهای خود ردی عظیم از خود در تاریخ بر جای بگذارند؟
اگر معتقدید هدف اصلی انسانها در جامعه باید این چیزها باشد، هیچوقت در پی حکومت دموکراسی نباشید چون مطمئناً به این هدفها دست پیدا نمیکنند. اما اگر معتقدید فعالیت فکری و اخلاقی انسان باید عاطف به ضروریات زندگی مادی باشد و در راستای ایجاد رفاه تلاش کند، اگر معتقدید عقل برای انسانها سودمندتر از نبوغ است و در پی کسب فضایل قهرمانانه نیستید و عادات صلحآمیز را ترجیح میدهید، اگر ترجیح این است که به جای جنایت با جرم مواجه باشید و انسانها کمتر دست به کارهای بزرگ بزنند و کفارهی کمتری نیز بپردازند، اگر ترجیح میدهید انسان به جای جامعهی درخشان، در جامعهای مرفه زندگی کند و از همه مهمتر اگر معتقدید هدف اصلی حکومت نه ایجاد قدرت و شکوه برای بدنهی ملت، بلکه اعطای رفاه به تک تک اعضای تشکیل دهندهی جامعه و پرهیز از افلاس است، پس همه را باهم برابر کنید و حکومت دموکراسی شکل بدهید.
آلکسی دوتوکویل
دموکراسی در آمریکا (جلد یکم)
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
اگر معتقدید هدف اصلی انسانها در جامعه باید این چیزها باشد، هیچوقت در پی حکومت دموکراسی نباشید چون مطمئناً به این هدفها دست پیدا نمیکنند. اما اگر معتقدید فعالیت فکری و اخلاقی انسان باید عاطف به ضروریات زندگی مادی باشد و در راستای ایجاد رفاه تلاش کند، اگر معتقدید عقل برای انسانها سودمندتر از نبوغ است و در پی کسب فضایل قهرمانانه نیستید و عادات صلحآمیز را ترجیح میدهید، اگر ترجیح این است که به جای جنایت با جرم مواجه باشید و انسانها کمتر دست به کارهای بزرگ بزنند و کفارهی کمتری نیز بپردازند، اگر ترجیح میدهید انسان به جای جامعهی درخشان، در جامعهای مرفه زندگی کند و از همه مهمتر اگر معتقدید هدف اصلی حکومت نه ایجاد قدرت و شکوه برای بدنهی ملت، بلکه اعطای رفاه به تک تک اعضای تشکیل دهندهی جامعه و پرهیز از افلاس است، پس همه را باهم برابر کنید و حکومت دموکراسی شکل بدهید.
آلکسی دوتوکویل
دموکراسی در آمریکا (جلد یکم)
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
هیتلر هرگز قصد دفاع از "غرب" در برابر بلشویسم را نداشت، اما همیشه آماده پیوستن به ارتش سرخ، برای نابودی غرب بود؛ حتی در میانه مبارزه با شوروی....
هانا آرنت
ریشههای توتالیتاریسم
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
هانا آرنت
ریشههای توتالیتاریسم
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
HTML Embed Code: