Channel: ایران فردا
🔴جنگ غزه؛ مواجههی ایران و اسرائیل و افزایش ابهام قطعیت واکنشها
🔷رحمان قهرمانپور
@iranfardamag
▪️علی رغم اینکه در روزهای اخیربرخی ها می گفتند شاید ایران به دنبال حمله مستقیم به اسرائیل نباشد و بخواهد به مرور تنش را کاهش دهد اما روز شنبه ایران حمله موشکی و پهپادی به اسرائیل را آغاز کرد. آقای امیر عبداللهیان گفت ایران از قبل به کشورهای منطقه اطلاع داده بود که حمله خواهد کرد. از این نظر می شود گفت این حمله به نوعی شبیه حمله به پایگاه نظامی آمریکایی ها در عراق یعنی عین الاسد بود. با این اقدام در حد فاصل دو سناریوی انصراف از واکنش و آغاز درگیری گستره حرکت کرد و ضمن ارسال پیام خود از وقوع درگیری بزرگ جلوگیری کرد .
🔸بعد از عملیات طوفان الاقصی و جنگ غزه عدم قطعیت در وضعیت منطقه بیشتر شده است. اقدامات اخیر اسرائیل علیه ایران و اکنش متقابل ایران هم در این بستر افزایش عدم قطعیت قابل درک است . بعد از اقدام متقابل ایران علیه اسرائیل نمی دانیم اسرائیل واکنشی نشان می دهد یا نه؟ اگر واکنش نشان ندهد طبعا یک تبعاتی دارد و ایران برنده این تقابل می شود. اگر واکنش زودهنگام یا با تاخیر نشان دهد تبعات دیگری دارد. نوع واکنش هم مهم است اینکه بخواهد دوباره فرماندهان نظامی ایران را ترور کند یا خاک ایران را هدف قرار دهد سوال مهمی است. آیا اسرائیل اقدامی متفاوت از آنچه تا الان داشته نشان خواهد داد؟ همه این ابهامات به نوعی منطقه را به سوی عدم قطعیت می برد. این در حالی است که در سه سال اخیر در منطقه و مخصوصا بعد از عادی سازی روابط ایران و عربستان برخی از کاهش تنش ها صحبت می کردند و معتقد بودند کشورهای منطقه به سمت عادی سازی روابط و کاهش تنش پیش می روند.
▪️کاهش تنش میان ایران و عربستان و سایر کشورهای عربی و سوریه، میان اسرائیل و امارات و بحرین پیش رفت و حتی بحث از عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل جدی شد اما جنگ غزه و عملیات طوفان الاقصی روند تحولات را تغییر داد و قابل پیش بینی بود که اگر این جنگ خاتمه نیابد تبعاتش برای منطقه عمیق و بلند مدت خواهد بود . تنش در روابط ایران و اسرائیل بواسطه جنگ غزه تشدید شد .
🔸پیش از این جنگ اسرائیل به خط قرمز ایران که ترور فرماندهان نظامی اش بود نزدیک نمی شد و عمده حملاتش معطوف به پایگاه های نظامی ایران در سوریه یا کاروان های نظامی ایران بود ولی ترور هدفمند فرماندهان نظامی در دستور کار اسرائیل نبود چون بیم داشت این مساله موجب جنگ بین دو طرف شود .اما بعد از آغاز جنگ اسرائیل وارد فضای دیگری شد و این ترس دیگر وجود نداشت و لذا حمله مستقیم به فرماندهان نظامی ایران در سوریه و ترور هدفمند آنها را آغاز کرد. این مساله بازتاب زیادی در داخل ایران داشت و از سوی دیگر عبور از خط قرمز ایران بود.
▪️در ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران که دارای مصونیت دیپلماتیک بود حمله کرد و فضای جدیدی را ایجاد کرد . طبعا تصمیم گیران تحت فشار بودند تا اقدام متقابلی را انجام دهند آنها نهایتا تصمیم گرفتند که اقدامی مثل سناریوی عین الاسد را در دستور کار قرار دهند که هم پیامی به جامعه بین المللی و کشورهای غربی و آمریکا درباره قدرت پهپادی و موشکی ایران باشد وهم بتواند فضای افکار عمومی داخلی و فشارها وارده را به نوعی مهار کند.
🔸تنش های فعلی در بلند مدت فضای منطقه را به سوی تنش بیشتر می برد و هرچه میزان تنش ها بیشتر شود امکان بروز شگفتی یا اتفاقات پیش بینی نشده یا درگیری های پیش بینی نشده بیشتر می شود. هر چند آمریکا همه تلاش خودش را به کار گرفته که با فشار بر اسرائیل شرایط منطقه را کنترل کند اما واقعیت این است که در صورت تداوم تنش ها و افزایش درگیری ها این کار بسیار دشوار است. پس حتی اگر در کوتاه مدت شاهد کاهش تنش ها باشیم که بخشی از آن به دلیل انتخابات آمریکاست ولی در بلند مدت شاهد تشدید تنش ها در منطقه خاورمیانه خواهیم بود که یک منطقه شکننده از نظر امنیتی است. به این معنا که متاسفانه در خاورمیانه نهادهای منطقه ای و چارچوب های منطقه ای قدرتمندی که بتوانند بحران را حل کنند یا مانع تشدید بحران شوند وجود ندارند. بنابراین این منطقه از این لحاظ آسیب پذیر است و این آسیب پذیری در ماه ها و سال های پیش رو بیشتر می شود......
متن کامل:
https://cutt.ly/1w7ZDmgY
#جنگ_غزه
#ایران_فردا
#رحمان_قهرمانپور
#مناقشهی_ایران_و_اسرائیل
https://hottg.com/iranfardamag
🔷رحمان قهرمانپور
@iranfardamag
▪️علی رغم اینکه در روزهای اخیربرخی ها می گفتند شاید ایران به دنبال حمله مستقیم به اسرائیل نباشد و بخواهد به مرور تنش را کاهش دهد اما روز شنبه ایران حمله موشکی و پهپادی به اسرائیل را آغاز کرد. آقای امیر عبداللهیان گفت ایران از قبل به کشورهای منطقه اطلاع داده بود که حمله خواهد کرد. از این نظر می شود گفت این حمله به نوعی شبیه حمله به پایگاه نظامی آمریکایی ها در عراق یعنی عین الاسد بود. با این اقدام در حد فاصل دو سناریوی انصراف از واکنش و آغاز درگیری گستره حرکت کرد و ضمن ارسال پیام خود از وقوع درگیری بزرگ جلوگیری کرد .
🔸بعد از عملیات طوفان الاقصی و جنگ غزه عدم قطعیت در وضعیت منطقه بیشتر شده است. اقدامات اخیر اسرائیل علیه ایران و اکنش متقابل ایران هم در این بستر افزایش عدم قطعیت قابل درک است . بعد از اقدام متقابل ایران علیه اسرائیل نمی دانیم اسرائیل واکنشی نشان می دهد یا نه؟ اگر واکنش نشان ندهد طبعا یک تبعاتی دارد و ایران برنده این تقابل می شود. اگر واکنش زودهنگام یا با تاخیر نشان دهد تبعات دیگری دارد. نوع واکنش هم مهم است اینکه بخواهد دوباره فرماندهان نظامی ایران را ترور کند یا خاک ایران را هدف قرار دهد سوال مهمی است. آیا اسرائیل اقدامی متفاوت از آنچه تا الان داشته نشان خواهد داد؟ همه این ابهامات به نوعی منطقه را به سوی عدم قطعیت می برد. این در حالی است که در سه سال اخیر در منطقه و مخصوصا بعد از عادی سازی روابط ایران و عربستان برخی از کاهش تنش ها صحبت می کردند و معتقد بودند کشورهای منطقه به سمت عادی سازی روابط و کاهش تنش پیش می روند.
▪️کاهش تنش میان ایران و عربستان و سایر کشورهای عربی و سوریه، میان اسرائیل و امارات و بحرین پیش رفت و حتی بحث از عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل جدی شد اما جنگ غزه و عملیات طوفان الاقصی روند تحولات را تغییر داد و قابل پیش بینی بود که اگر این جنگ خاتمه نیابد تبعاتش برای منطقه عمیق و بلند مدت خواهد بود . تنش در روابط ایران و اسرائیل بواسطه جنگ غزه تشدید شد .
🔸پیش از این جنگ اسرائیل به خط قرمز ایران که ترور فرماندهان نظامی اش بود نزدیک نمی شد و عمده حملاتش معطوف به پایگاه های نظامی ایران در سوریه یا کاروان های نظامی ایران بود ولی ترور هدفمند فرماندهان نظامی در دستور کار اسرائیل نبود چون بیم داشت این مساله موجب جنگ بین دو طرف شود .اما بعد از آغاز جنگ اسرائیل وارد فضای دیگری شد و این ترس دیگر وجود نداشت و لذا حمله مستقیم به فرماندهان نظامی ایران در سوریه و ترور هدفمند آنها را آغاز کرد. این مساله بازتاب زیادی در داخل ایران داشت و از سوی دیگر عبور از خط قرمز ایران بود.
▪️در ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران که دارای مصونیت دیپلماتیک بود حمله کرد و فضای جدیدی را ایجاد کرد . طبعا تصمیم گیران تحت فشار بودند تا اقدام متقابلی را انجام دهند آنها نهایتا تصمیم گرفتند که اقدامی مثل سناریوی عین الاسد را در دستور کار قرار دهند که هم پیامی به جامعه بین المللی و کشورهای غربی و آمریکا درباره قدرت پهپادی و موشکی ایران باشد وهم بتواند فضای افکار عمومی داخلی و فشارها وارده را به نوعی مهار کند.
🔸تنش های فعلی در بلند مدت فضای منطقه را به سوی تنش بیشتر می برد و هرچه میزان تنش ها بیشتر شود امکان بروز شگفتی یا اتفاقات پیش بینی نشده یا درگیری های پیش بینی نشده بیشتر می شود. هر چند آمریکا همه تلاش خودش را به کار گرفته که با فشار بر اسرائیل شرایط منطقه را کنترل کند اما واقعیت این است که در صورت تداوم تنش ها و افزایش درگیری ها این کار بسیار دشوار است. پس حتی اگر در کوتاه مدت شاهد کاهش تنش ها باشیم که بخشی از آن به دلیل انتخابات آمریکاست ولی در بلند مدت شاهد تشدید تنش ها در منطقه خاورمیانه خواهیم بود که یک منطقه شکننده از نظر امنیتی است. به این معنا که متاسفانه در خاورمیانه نهادهای منطقه ای و چارچوب های منطقه ای قدرتمندی که بتوانند بحران را حل کنند یا مانع تشدید بحران شوند وجود ندارند. بنابراین این منطقه از این لحاظ آسیب پذیر است و این آسیب پذیری در ماه ها و سال های پیش رو بیشتر می شود......
متن کامل:
https://cutt.ly/1w7ZDmgY
#جنگ_غزه
#ایران_فردا
#رحمان_قهرمانپور
#مناقشهی_ایران_و_اسرائیل
https://hottg.com/iranfardamag
Telegraph
🔴جنگ غزه؛ مواجههی ایران و اسرائیل و افزایش ابهام قطعیت واکنشها
🔷رحمان قهرمانپور @iranfardamag ▪️علی رغم اینکه در روزهای اخیربرخی ها می گفتند شاید ایران به دنبال حمله مستقیم به اسرائیل نباشد و بخواهد به مرور تنش را کاهش دهد اما روز شنبه ایران حمله موشکی و پهپادی به اسرائیل را آغاز کرد. آقای امیر عبداللهیان گفت ایران…
🔴بیانیهای برای جنگ
🔷امین بزرگیان
@iranfardamag
▪️از ماه اکتبر تا به امروز و بر اساس آمار رسمی نزدیک به چهل هزار نفر در غزه توسط دولت اسراییل کشته شدهاند. کشتار غیر نظامیان از طریق بمبارانهای بیوقفه، گرسنگی دادن و محاصره غذایی، بیجا سازی گسترده، حملات مداوم به بیمارستانها و مدارس و کمپهای مهاجران در پیش چشم دنیا دقیق و منظم اجرا شده است. نظم جهانی با خونسردی این قتل عام را مشاهده کرده و تا توانسته سعی کرده آن را وضعیت طبیعی و «حق پاسخگویی» اسراییل معرفی کند؛ و به همین دلیل از هیچ کمکی به اسراییل دریغ نکرده است. در این میان به جانآمدگان از این وضعیت هیچ ابزاری جز ابراز مخالفتهایشان در خیابانهای شهرهای دنیا نداشتهاند، که البته همین ابراز انزجار از فاشیسم نوین نیز تحمل نشده و دولتها با استفاده از ابزارهای مختلف در رسانهها و دانشگاهها سعی کردهاند صداهای معترض را تحت عناوینی چون «یهود ستیزی» خفه کنند. حیات متأخر سرمایهداری به حد اعلای قدرت خویش رسیده و توانسته مدرنیسم و باقیماندههای اخلاقی روشنگری را بروبد و به زبالهدان تاریخ بیندازد.
🔸در این وضعیت آخرالزمانی شرایط جبهه دولتی مخالف اسراییل در جهان اسلام چه بسا شرمآورتر است. کشورهای عرب منطقه در سودای «توسعه» و «به حساب آمدن در نظم جهانی» تحت عناوینی چون خردگرایی، لقای فلسطینیان را به عطای اسراییل بخشیدهاند و جز «کمک مالی» رابطهشان را با آنچه آرمان فلسطین نامیده میشد به کل قطع کردهاند؛ و در واقع موقعیت تازهی «عقلانیت» را که به حد اعلا انسانیتزدایی شده نشان دادهاند. دولت ایران هم در این میان فرصتی عالی یافته که با به عاریه گرفتن شرایط، کشتار حاضر در منطقه را به امکانی برای تحکیم پایههای لرزان خود در داخل کشور تبدیل کند.
▪️میدانیم که پس از جنبش زن، زندگی و آزادی نظم موجود مجبور شد فضاهایی را به جامعه واگذارد. قدرت هژمونیک جنبش تا حدی بود که سرکوب و حذف و ترساندن مخالفان برای کنترل آن کافی نبود. ناگهان موضوع غزه فرا رسید و کشتار اسرائیل همچون هدیه، دولت ایران را وا داشت که از فرصت بهره گیرد و با جا یابی در نزاع گفتمانی فلسطین-اسرائیل شرایط را برای بهرهبرداری از منافع «بحران» مهیا کند. روشن است که چگونه اسراییل این امکان را برای ایران فراهم ساخته که فضاهای از دستداده در این سالها را دوباره به دست آورد. شهامت حملهی جدید به زنان در ایران امکانی است که کشتار زنان و کودکان در غزه فراهم آورده است، همانگونه که حمله عراق این امکان را به دولت اولیه داد که از دست زنان و روشنفکران و مخالفان برای مدتی راحت شود.
🔸بر خلاف آنچه همه جا از قطببندیهای سیاسی میشنویم، میبینیم که چگونه عناصر گوناگونِ نظمِ مستقر جهانی به وظایف خود عمل کرده، به هم یاری رسانده و با ایجاد بحرانهای گوناگون، نظم حاکم را در سطح ملی و بینالمللی تداوم دادهاند. اینجاست که مخالفان جنگ -یعنی همه آنهایی که به انواع گوناگون، پاسدار زندگی و حق حیات برای همگاناند- به مرور توان خود را از دست داده و در حاشیه قرار گرفتهاند.
▪️مخالفت با جنگ کاری به غایت سخت و پیچیده شده است؛ زیرا کمتر فضایی را میتوان یافت که توانسته باشد خود را از جلوههای گوناگون آن رها ساخته باشد. اپوزیسیون و پوزیسیون راستگرای جمهوری اسلامی میتواند مثال خوبی برای این موقعیت باشد؛ اپوزیسیونی که هرچند خواهان تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران است اما همزمان یا دست از حمایت دولت اسراییل بر نمیدارد یا در بهترین حالت در برابر کشتار غزه ساکت بوده است؛ یا پوزیسیونی که هر چند اسم غزه و فلسطین از دهنش نمیافتد اما نسبت به آنچه در خیابانهای سال گذشته در ایران رخ داده یا همین امروز رخ میدهد یا بیتفاوت است یا از آزادی و عدالت در ایران عمیقاً احساس خطر میکند. این ناتوانی رایج در پشت کردن به تمامی نهادهای کشتار و خشونت نشان از سازوکاری است که همواره سوژه را در آغوش یکی از جلوههای تولید و تحکیم جنگ -به مثابه نهادی برای تخریب زندگی- نگه میدارد تا «خود بنیادی» انسان ناممکن شود.
🔸مخالفت راستین با جنگ و همه تسهیلگران آن کاری سخت و پرمشقت شده است؛ و به همین سبب است که میتواند اقدامی به واقع سیاسی تلقی شود و وعدهی جهانی دیگر بدهد. ما مخالف جنگیم و آن را بیان میکنیم تا یادآوری کنیم هیچ سیاست رهاییبخشی با ایستادن کنار مخالفان زندگی ممکن نیست.
#ایران_فردا
#امین_بزرگیان
#زن_زندگی_آزادی
#سیاست_ملی #نه_به_جنگ
#غزه #جنگ_ایران_و_اسرائیل
https://cutt.ly/fw76kacg
https://hottg.com/iranfardamag
🔷امین بزرگیان
@iranfardamag
▪️از ماه اکتبر تا به امروز و بر اساس آمار رسمی نزدیک به چهل هزار نفر در غزه توسط دولت اسراییل کشته شدهاند. کشتار غیر نظامیان از طریق بمبارانهای بیوقفه، گرسنگی دادن و محاصره غذایی، بیجا سازی گسترده، حملات مداوم به بیمارستانها و مدارس و کمپهای مهاجران در پیش چشم دنیا دقیق و منظم اجرا شده است. نظم جهانی با خونسردی این قتل عام را مشاهده کرده و تا توانسته سعی کرده آن را وضعیت طبیعی و «حق پاسخگویی» اسراییل معرفی کند؛ و به همین دلیل از هیچ کمکی به اسراییل دریغ نکرده است. در این میان به جانآمدگان از این وضعیت هیچ ابزاری جز ابراز مخالفتهایشان در خیابانهای شهرهای دنیا نداشتهاند، که البته همین ابراز انزجار از فاشیسم نوین نیز تحمل نشده و دولتها با استفاده از ابزارهای مختلف در رسانهها و دانشگاهها سعی کردهاند صداهای معترض را تحت عناوینی چون «یهود ستیزی» خفه کنند. حیات متأخر سرمایهداری به حد اعلای قدرت خویش رسیده و توانسته مدرنیسم و باقیماندههای اخلاقی روشنگری را بروبد و به زبالهدان تاریخ بیندازد.
🔸در این وضعیت آخرالزمانی شرایط جبهه دولتی مخالف اسراییل در جهان اسلام چه بسا شرمآورتر است. کشورهای عرب منطقه در سودای «توسعه» و «به حساب آمدن در نظم جهانی» تحت عناوینی چون خردگرایی، لقای فلسطینیان را به عطای اسراییل بخشیدهاند و جز «کمک مالی» رابطهشان را با آنچه آرمان فلسطین نامیده میشد به کل قطع کردهاند؛ و در واقع موقعیت تازهی «عقلانیت» را که به حد اعلا انسانیتزدایی شده نشان دادهاند. دولت ایران هم در این میان فرصتی عالی یافته که با به عاریه گرفتن شرایط، کشتار حاضر در منطقه را به امکانی برای تحکیم پایههای لرزان خود در داخل کشور تبدیل کند.
▪️میدانیم که پس از جنبش زن، زندگی و آزادی نظم موجود مجبور شد فضاهایی را به جامعه واگذارد. قدرت هژمونیک جنبش تا حدی بود که سرکوب و حذف و ترساندن مخالفان برای کنترل آن کافی نبود. ناگهان موضوع غزه فرا رسید و کشتار اسرائیل همچون هدیه، دولت ایران را وا داشت که از فرصت بهره گیرد و با جا یابی در نزاع گفتمانی فلسطین-اسرائیل شرایط را برای بهرهبرداری از منافع «بحران» مهیا کند. روشن است که چگونه اسراییل این امکان را برای ایران فراهم ساخته که فضاهای از دستداده در این سالها را دوباره به دست آورد. شهامت حملهی جدید به زنان در ایران امکانی است که کشتار زنان و کودکان در غزه فراهم آورده است، همانگونه که حمله عراق این امکان را به دولت اولیه داد که از دست زنان و روشنفکران و مخالفان برای مدتی راحت شود.
🔸بر خلاف آنچه همه جا از قطببندیهای سیاسی میشنویم، میبینیم که چگونه عناصر گوناگونِ نظمِ مستقر جهانی به وظایف خود عمل کرده، به هم یاری رسانده و با ایجاد بحرانهای گوناگون، نظم حاکم را در سطح ملی و بینالمللی تداوم دادهاند. اینجاست که مخالفان جنگ -یعنی همه آنهایی که به انواع گوناگون، پاسدار زندگی و حق حیات برای همگاناند- به مرور توان خود را از دست داده و در حاشیه قرار گرفتهاند.
▪️مخالفت با جنگ کاری به غایت سخت و پیچیده شده است؛ زیرا کمتر فضایی را میتوان یافت که توانسته باشد خود را از جلوههای گوناگون آن رها ساخته باشد. اپوزیسیون و پوزیسیون راستگرای جمهوری اسلامی میتواند مثال خوبی برای این موقعیت باشد؛ اپوزیسیونی که هرچند خواهان تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران است اما همزمان یا دست از حمایت دولت اسراییل بر نمیدارد یا در بهترین حالت در برابر کشتار غزه ساکت بوده است؛ یا پوزیسیونی که هر چند اسم غزه و فلسطین از دهنش نمیافتد اما نسبت به آنچه در خیابانهای سال گذشته در ایران رخ داده یا همین امروز رخ میدهد یا بیتفاوت است یا از آزادی و عدالت در ایران عمیقاً احساس خطر میکند. این ناتوانی رایج در پشت کردن به تمامی نهادهای کشتار و خشونت نشان از سازوکاری است که همواره سوژه را در آغوش یکی از جلوههای تولید و تحکیم جنگ -به مثابه نهادی برای تخریب زندگی- نگه میدارد تا «خود بنیادی» انسان ناممکن شود.
🔸مخالفت راستین با جنگ و همه تسهیلگران آن کاری سخت و پرمشقت شده است؛ و به همین سبب است که میتواند اقدامی به واقع سیاسی تلقی شود و وعدهی جهانی دیگر بدهد. ما مخالف جنگیم و آن را بیان میکنیم تا یادآوری کنیم هیچ سیاست رهاییبخشی با ایستادن کنار مخالفان زندگی ممکن نیست.
#ایران_فردا
#امین_بزرگیان
#زن_زندگی_آزادی
#سیاست_ملی #نه_به_جنگ
#غزه #جنگ_ایران_و_اسرائیل
https://cutt.ly/fw76kacg
https://hottg.com/iranfardamag
Telegraph
🔴بیانیهای برای جنگ
🔷امین بزرگیان @iranfardamag ▪️از ماه اکتبر تا به امروز و بر اساس آمار رسمی نزدیک به چهل هزار نفر در غزه توسط دولت اسراییل کشته شدهاند. کشتار غیر نظامیان از طریق بمبارانهای بیوقفه، گرسنگی دادن و محاصره غذایی، بیجا سازی گسترده، حملات مداوم به بیمارستانها…
🔴نامه سعید مدنی از زندان دماوند به رئیس قوه قضائیه:
🔶تبعید غیرقانونی است؛ هیچ چیز مانع از وفاداریم به مقاومت مدنی مردم نخواهد شد
@iranfardamag
🔻ریاست محترم قوه قضایی
◾️به اطلاع میرسانم در تاریخ ۱۴۰۳/۱/۱۴ و در حالی که از تاریخ ۱۴۰۱/۲/۲۷ مشغول گذراندن ۸ سال محکومیت قطعی در زندان اوین بودم، اطلاع یافتم که بنابر نظر دادستان تهران از زندان اوین به زندان دماوند تبعید شدهام. لذا بدون طی هرگونه مراحل قضایی شفاف و روشن و صرفاً بنا برخواست و اراده غیرقانونی مقام نامبرده، به زندان دماوند منتقل شدم و فعلاً دوران محکومیتم را در این زندان میگذرانم. اگرچه برای همه زندانیان سیاسی تحمیل هزینههای ظالمانه و غیر قانونی به خاطر دفاع از حقوق مردم و منافع ملّی ایران عزیز گوارا و شیرین است، امّا بیتردید اقدامات خودسرانه و غیرقانونی مقامات قضایی بویژه دادستان تهران، از دید و نظر ملت ایران پنهان نخواهد ماند و دیر یا زود همچون اسلاف خویش -دادستانهای پیشین تهران، مرتضوی و جعفریدولتآبادی- تاوان این تصمیمات و اقدامات را خواهند داد. البته به خوبی میدانید این بار اولی نیست که زندانیان سیاسی به دلیل بیان مطالبات و خواست مردم و اعتراض به وضعیت نابسامان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و تنگناهای شدید معیشتی جامعه که حاصل بحرانهای ساختاری و دامنهدار است، ناچار به تحمّل مجازاتهای ظالمانه، غیرقانونی و غیرمتعارف شدهاند. پیش از این نیز بسیاری از همبندان اینجانب و خانوادههایشان طعم تلخ احکام غیرقانونی مسئولان قضایی بویژه تبعید از زندانِ واقع در محل زندگی خانوادهشان به محل دیگر را چشیدهاند.
🔻 آقای محسنی اژهای!
🔹کدام منطق حقوقی و قضایی، مدعیالعموم تهران را واداشته تا پس از صدور رای قطعی قضات –اگرچه ناعادلانه- حکم صادره را تغییر و تبعید را بر محکومیت دوران حبس اضافه کند تا به این وسیله خانواده مرا برای چند دقیقه ملاقات هفتگی ناچار به سفری چند ساعته کند؟ در کدام مرجع قضاییِ صلاحیتدار حکم بر تبعید اینجانب از زندان اوین به زندان دماوند داده شده است که از آن بی اطلاع هستم؟ چرا مدعیالعموم تهران بدون نگرانی از عواقب نقض ماده ۵۱۳ آیین دادرسی کیفری چنین کرده است؟ چرا حتی بدون ابلاغ رسمی قضایی، حکم غیرقانونی اجرا شدهاست؟ میدانم و میدانید نظام قضایی کنونی اساساً پاسخگو نیست تا به این سوالات و دهها سوال دیگر پاسخ دهد یا با اعتراف به خطا، حکم صادره از سوی دادستان تهران را ملغی کند، لذا پر واضح است اینجانب به هر نحو مقتضی به اعتراض نسبت به وضع نابسامان اقتصادی، اجتماعی و سیاسیِ کنونی به مثابه یک وظیفه ملی، دینی، اخلاقی و انسانی ادامه خواهم داد و نیز پیگیر مطالبات قانونیام نیز خواهم شد و فشارهای غیر انسانی و غیرقانونی بر خود و خانوادهام مانع از وفاداریم به منافع ملی و پشتیبانی و حمایت از مقاومت مدنی مردم برای تامین حق تعیین سرنوشت و زندگی در جامعهای عاری از تبعیض، بی عدالتی، استبداد و قانونگریزی نخواهد شد.
سعید مدنی
۳۰فروردین ۱۴۰۳
زندان دماوند
#ایران_فردا
#سعید_مدنی
#تبعید_به_دماوند
https://cutt.ly/Zw5gSMlg
https://hottg.com/iranfardamag
🔶تبعید غیرقانونی است؛ هیچ چیز مانع از وفاداریم به مقاومت مدنی مردم نخواهد شد
@iranfardamag
🔻ریاست محترم قوه قضایی
◾️به اطلاع میرسانم در تاریخ ۱۴۰۳/۱/۱۴ و در حالی که از تاریخ ۱۴۰۱/۲/۲۷ مشغول گذراندن ۸ سال محکومیت قطعی در زندان اوین بودم، اطلاع یافتم که بنابر نظر دادستان تهران از زندان اوین به زندان دماوند تبعید شدهام. لذا بدون طی هرگونه مراحل قضایی شفاف و روشن و صرفاً بنا برخواست و اراده غیرقانونی مقام نامبرده، به زندان دماوند منتقل شدم و فعلاً دوران محکومیتم را در این زندان میگذرانم. اگرچه برای همه زندانیان سیاسی تحمیل هزینههای ظالمانه و غیر قانونی به خاطر دفاع از حقوق مردم و منافع ملّی ایران عزیز گوارا و شیرین است، امّا بیتردید اقدامات خودسرانه و غیرقانونی مقامات قضایی بویژه دادستان تهران، از دید و نظر ملت ایران پنهان نخواهد ماند و دیر یا زود همچون اسلاف خویش -دادستانهای پیشین تهران، مرتضوی و جعفریدولتآبادی- تاوان این تصمیمات و اقدامات را خواهند داد. البته به خوبی میدانید این بار اولی نیست که زندانیان سیاسی به دلیل بیان مطالبات و خواست مردم و اعتراض به وضعیت نابسامان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و تنگناهای شدید معیشتی جامعه که حاصل بحرانهای ساختاری و دامنهدار است، ناچار به تحمّل مجازاتهای ظالمانه، غیرقانونی و غیرمتعارف شدهاند. پیش از این نیز بسیاری از همبندان اینجانب و خانوادههایشان طعم تلخ احکام غیرقانونی مسئولان قضایی بویژه تبعید از زندانِ واقع در محل زندگی خانوادهشان به محل دیگر را چشیدهاند.
🔻 آقای محسنی اژهای!
🔹کدام منطق حقوقی و قضایی، مدعیالعموم تهران را واداشته تا پس از صدور رای قطعی قضات –اگرچه ناعادلانه- حکم صادره را تغییر و تبعید را بر محکومیت دوران حبس اضافه کند تا به این وسیله خانواده مرا برای چند دقیقه ملاقات هفتگی ناچار به سفری چند ساعته کند؟ در کدام مرجع قضاییِ صلاحیتدار حکم بر تبعید اینجانب از زندان اوین به زندان دماوند داده شده است که از آن بی اطلاع هستم؟ چرا مدعیالعموم تهران بدون نگرانی از عواقب نقض ماده ۵۱۳ آیین دادرسی کیفری چنین کرده است؟ چرا حتی بدون ابلاغ رسمی قضایی، حکم غیرقانونی اجرا شدهاست؟ میدانم و میدانید نظام قضایی کنونی اساساً پاسخگو نیست تا به این سوالات و دهها سوال دیگر پاسخ دهد یا با اعتراف به خطا، حکم صادره از سوی دادستان تهران را ملغی کند، لذا پر واضح است اینجانب به هر نحو مقتضی به اعتراض نسبت به وضع نابسامان اقتصادی، اجتماعی و سیاسیِ کنونی به مثابه یک وظیفه ملی، دینی، اخلاقی و انسانی ادامه خواهم داد و نیز پیگیر مطالبات قانونیام نیز خواهم شد و فشارهای غیر انسانی و غیرقانونی بر خود و خانوادهام مانع از وفاداریم به منافع ملی و پشتیبانی و حمایت از مقاومت مدنی مردم برای تامین حق تعیین سرنوشت و زندگی در جامعهای عاری از تبعیض، بی عدالتی، استبداد و قانونگریزی نخواهد شد.
سعید مدنی
۳۰فروردین ۱۴۰۳
زندان دماوند
#ایران_فردا
#سعید_مدنی
#تبعید_به_دماوند
https://cutt.ly/Zw5gSMlg
https://hottg.com/iranfardamag
Telegraph
🔴نامه سعید مدنی از زندان دماوند به رئیس قوه قضائیه:
🔶تبعید غیرقانونی است؛ هیچ چیز مانع از وفاداریم به مقاومت مدنی مردم نخواهد شد @iranfardamag 🔻ریاست محترم قوه قضایی ◾️به اطلاع میرسانم در تاریخ ۱۴۰۳/۱/۱۴ و در حالی که از تاریخ ۱۴۰۱/۲/۲۷ مشغول گذراندن ۸ سال محکومیت قطعی در زندان اوین بودم، اطلاع یافتم که بنابر…
🔴نامهی خانوادهی سعید مدنی در خصوص وضعیت او در زندان دماوند
@iranfardamag
🔹ما خانواده سعید مدنی قهفرخی، جامعهشناس و زندانی سیاسی از روز ۱۴ فروردین ۱۴۰۳ که از انتقال او به زندان دماوند مطلع شدیم، مکرر پیگیر وضعیت او بودهایم و با مراجعه به دادستانی کل و دادستانی استان تهران در تلاش بودیم از علت جابهجایی اطلاع پیدا کنیم و نیز درخواستمان برای بازگرداندن او به زندان اوین را به گوش مسئولان قوهقضاییه برسانیم.
🔸 بهرغم ثبت چند درخواست و تعیین وقت قبلی ملاقات برای ملاقات با دادستان تهران، تا به امروز آقای صالحی با ما ملاقات نکردهاست، حتی در روزهای ملاقات مردمی. در نتیجه، صرفا توانستهایم در گفتوگو با تعدادی از معاونان اعتراضمان به طی نشدن روند قضایی برای این جابهجایی و نیز مشکلات حاصل از دوری زندان دماوند از محل سکونت خانواده و همچنین عدم ابلاغ رسمی این دستور چه به سعید مدنی و چه به وکلای او را اعلام کردیم. پاسخهای معاونان شامل این قبیل بوده است: «در حکم محل گذراندن زندان قید نمیشود و بنا به تصمیم و صلاح دید ما، ادامه حکم باید در زندان دماوند گذرانده شود؛ این محکومیت تا انتهای زمان حکم ایشان در زندان دماوند باید باشد.»
🔹در پاسخ به اینکه تشخیص مذکور بر چه اساس بوده، گفتهشد اساس تصمیم گزارشی ۵ صفحهای راجع به سلوک او در زندان اوین بوده است که البته نمیتوانند محتوای آن را به ما اعلام کنند.
🔸 در پاسخ به اینکه چرا هیچ دادگاهی تشکیل نشده تا قاضیای حکم دهد گفتند خودشان قاضی هستند و اینطور حکم کردهاند.
🔹در پاسخ به مشکلات تأمین امنیت سعید مدنی در زندان دماوند گفتند که مسئولیت این جابهجایی را میپذیرند و از دید آنها مشکلی در تأمین امنیت وجود ندارد.
🔸و در نهایت در پاسخ به دور بودن محل سکونت خانواده به زندان گفتند خیلی از مردم برای تفریح به دماوند می روند و دور نیست.
🔹بهرغم پاسخهای عمدتا بیمنطق، در این گفتوگوها مطلع شدیم که تصمیم حاصل جلسۀ شورای مشورتی قوهقضاییه با حضور رئیس قوه، آقای اژهای بوده است.
🔸سعید مدنی از ۱۴ فرودین در یکی از سلولهای قرنطینهی زندان دماوند نگهداری میشود و اجازه تردد به بند و آشپزخانه زندان را برا حفظ امنیت ایشان ندادهاند. با وجود ناراحتی معده و همچنین سابقهی جراحی برداشتن کیسه صفرا که مربوط به دوره زندان پیشین است، غذای ناسالم زندان در مدت دو هفته مشکلات گوارش او را تشدید و او را متحمل دردهای شدید کردهاست.
🔹بهسبب همین مسائل، ما علاوه بر رنج دوری او از خانه، حالا دائم نگران سلامت و امنیتش هستیم.
#ایران_فردا
#سعید_مدنی
#تبعید_به_دماوند
https://cutt.ly/tw5gB7yC
https://hottg.com/iranfardamag
@iranfardamag
🔹ما خانواده سعید مدنی قهفرخی، جامعهشناس و زندانی سیاسی از روز ۱۴ فروردین ۱۴۰۳ که از انتقال او به زندان دماوند مطلع شدیم، مکرر پیگیر وضعیت او بودهایم و با مراجعه به دادستانی کل و دادستانی استان تهران در تلاش بودیم از علت جابهجایی اطلاع پیدا کنیم و نیز درخواستمان برای بازگرداندن او به زندان اوین را به گوش مسئولان قوهقضاییه برسانیم.
🔸 بهرغم ثبت چند درخواست و تعیین وقت قبلی ملاقات برای ملاقات با دادستان تهران، تا به امروز آقای صالحی با ما ملاقات نکردهاست، حتی در روزهای ملاقات مردمی. در نتیجه، صرفا توانستهایم در گفتوگو با تعدادی از معاونان اعتراضمان به طی نشدن روند قضایی برای این جابهجایی و نیز مشکلات حاصل از دوری زندان دماوند از محل سکونت خانواده و همچنین عدم ابلاغ رسمی این دستور چه به سعید مدنی و چه به وکلای او را اعلام کردیم. پاسخهای معاونان شامل این قبیل بوده است: «در حکم محل گذراندن زندان قید نمیشود و بنا به تصمیم و صلاح دید ما، ادامه حکم باید در زندان دماوند گذرانده شود؛ این محکومیت تا انتهای زمان حکم ایشان در زندان دماوند باید باشد.»
🔹در پاسخ به اینکه تشخیص مذکور بر چه اساس بوده، گفتهشد اساس تصمیم گزارشی ۵ صفحهای راجع به سلوک او در زندان اوین بوده است که البته نمیتوانند محتوای آن را به ما اعلام کنند.
🔸 در پاسخ به اینکه چرا هیچ دادگاهی تشکیل نشده تا قاضیای حکم دهد گفتند خودشان قاضی هستند و اینطور حکم کردهاند.
🔹در پاسخ به مشکلات تأمین امنیت سعید مدنی در زندان دماوند گفتند که مسئولیت این جابهجایی را میپذیرند و از دید آنها مشکلی در تأمین امنیت وجود ندارد.
🔸و در نهایت در پاسخ به دور بودن محل سکونت خانواده به زندان گفتند خیلی از مردم برای تفریح به دماوند می روند و دور نیست.
🔹بهرغم پاسخهای عمدتا بیمنطق، در این گفتوگوها مطلع شدیم که تصمیم حاصل جلسۀ شورای مشورتی قوهقضاییه با حضور رئیس قوه، آقای اژهای بوده است.
🔸سعید مدنی از ۱۴ فرودین در یکی از سلولهای قرنطینهی زندان دماوند نگهداری میشود و اجازه تردد به بند و آشپزخانه زندان را برا حفظ امنیت ایشان ندادهاند. با وجود ناراحتی معده و همچنین سابقهی جراحی برداشتن کیسه صفرا که مربوط به دوره زندان پیشین است، غذای ناسالم زندان در مدت دو هفته مشکلات گوارش او را تشدید و او را متحمل دردهای شدید کردهاست.
🔹بهسبب همین مسائل، ما علاوه بر رنج دوری او از خانه، حالا دائم نگران سلامت و امنیتش هستیم.
#ایران_فردا
#سعید_مدنی
#تبعید_به_دماوند
https://cutt.ly/tw5gB7yC
https://hottg.com/iranfardamag
Telegraph
🔴نامهی خانوادهی سعید مدنی در خصوص وضعیت او در زندان دماوند
@iranfardamag 🔹ما خانواده سعید مدنی قهفرخی، جامعهشناس و زندانی سیاسی از روز ۱۴ فروردین ۱۴۰۳ که از انتقال او به زندان دماوند مطلع شدیم، مکرر پیگیر وضعیت او بودهایم و با مراجعه به دادستانی کل و دادستانی استان تهران در تلاش بودیم از علت جابهجایی اطلاع پیدا…
🔴 خوانشی مدنی از متن!
✅ بازنشر از ایران فردا*
▪️ به مناسبت ۳۱ فروردین ۳۷ امین سالیاد استاد محمدتقی شریعتی
( زادهی ۱۲۸۶ مزینان – درگذشتهی ۳۱ فروردین ۱۳۶۶ )
🔸 مسعود میری
@iranfardamag
🔺 محمدتقی شریعتی به نسلی تعلق داشت که ناچار بود یا از پندار تمامیت خواه سنت و دین فاصله گیرد و به زندگیی نو و الزامات آن تن در دهد یا به انکار تجدد روی آورد و از سنت ، ایدئولوژی و ایمانی سیاسی استحصال کند. آن نسل اکنون که به پایان قرن آن رسیدهایم نیک فرجام و خرسند از تلاش خود نیست.
🔹در میانهی آن دو رویکرد که حالا دو وجه تأمل روزمره ی ما را شکل داده ، اطراف دیگری هم برخاست و به ظهور رسید که هر کدام همچون مینور در میانهی آن دو سنگ آسیابِ ماژورِ این عصر، در کیفیت زندگیی مردم وارد نشد. شاید در یک تحلیل کوچک و غیر حرفهای بتوانیم نگاه از دریچهی سنت به جهان ، بی در آمیختن با سیاست ، آنگونه که کسانی چون سید حسین نصر یا شایگان و طباطبایی در آن توغل و تفکر کردهاند را برجسته و بارز دید. به ویژه شکست سنتِ سیاستورز در روند پروردگیی مدنیتِ غنیی تجدد ، و بار کج نهادن دینورزی در میدان بنیاد گرایی ، موجب شده تا از میراث برجای مانده از آن طیف سنتگرایی (با فهم تمام تفاوتهای شان) پرده برداری شود . این نحله که از طریق تخلی از پرابلمهای سیاست ، حکمرانی و اجتماعیات، در تولای خلوتِ جان افکندن به عوالمِ اندیشیدن ، نیرویی پنهان گرفته ، در ربع دوم نیمهی اول قرن به میدان آمد. گر چه اکنون صحنه چنان آشفته است که نسل نو میان لایههای مختلف الالحان و رنگ به رنگ سنتگرایی هیچ مرزی قائل نیست و همه را به یک چوب میتاراند، اما برای کسی که به اجمال ضرب چوب روزگاران را بر تن اندیشیدن آزموده ، هنوز طنین برخی الحانِ سنت، خوشایند گمان میشود.
🔺 پندار دیگری هم در آن عصرها در میان حلقهای از متدینها و دوستداران معنویت جریان داشت که نه به سنت متداول حوزه ملزم میبود (با وجود آنکه از مَدرَس همان سنت برآمدهبود) نه در سیاست دستی قوی داشت (هر چند نیرویی استبداد ستیز و سیاسی تلقی میشد) و نه داو تجدد وسنت را به سود هر کدام میپسندید (گر چه گاه مناسک سنت را به طریق متجددانه اجرا مینمود).
🔹محمد تقی شریعتی در پرتو این باورهای چند پهلو به گسترهی دشت خراسان درخشید. باید نبض آن دوره را در دست بگیرید تا دریابید که ناممکن است در شهر اهل تفکیک که فارغ از فلسفه و دانش عقلی میزید، مفری جست که بتوان تعقل را زیور دینی بخشید، یا ، در سایهی سنگین حوزهی پر هیمنهی سنت دینی که هیبت مرجعیت آن فرصت نواندیشی را ممنوع کرده بود ، با آهنگ روزگار خود ، نو زیست. محمدتقی شریعتی درنگی در این تأمل ناممکنها بود. او با نگاهی که نه از سیوطی و مغنی و اصول برمیآمد ، از لابلای سطور غبارگرفتهی درس طلبگی جان بدر برد و تنها میدان در دسترس را برای زندگیی نو برگزید : خوانشی مدنی از کلان _متن !
🔺 شریعتی قرآن را برگزید، و در این مهلت با کسانی چون زنجانی ، طالقانی و طباطبایی به نحوی همسفر شد. در پنداشت محمدتقی شریعتی قرآن قابلیت و استعداد آن را داشت که متنی «واسطه» باشد میان «انسانِ در سنت» با «جهان در حال پیشرفت». جنس این واسطه گری چنان نبود که قرآن را چون متنی خود بنیاد تلقی کند ، چنان که خود از نو از ابداع چرخ چاه بیاغازد تا به تمدن موهوم اسلامی برسد . بلکه قرآن در منظر و مرآی او همانند طالقانی ، پیوندگاه ورود انسان معاصرِ مسلمان به قرن تجدد بود.
🔹داوری در باب اینکه آیا باوری اینگونه حقیقتاً به اهداف خود رسیده یا خواهد رسید ، جای بررسی دارد ، ولی ارزش آن تلقی برای سرزمینهای ما که میان قرائت صلب ایدیولوژیک از دین از یک سو و خوانش انکار و طرد مطلق دین از سوی دیگر دست و پا میزند ، درسی از دمکراسی و رواداری در نهفت خود پنهان دارد.
🔺 این نوع بیان از متن ، همچنان به سود مدنیت و آزادی ست ، که متن در مصب رودخانه زندگیی نو گرهگشایی کند و نه بند و مانع باشد. شاید برای نسل جدید آن باورها به چشم پسند دیده نشود ، ولی جوانهی رجوع معناگرایانه به متون که در هجمهی فقدان گستردهی معنازدایی و هویتستیزی بار دیگر از خاک ایمان سربرون کرده ، میتواند تجربهی گران محمدتقی شریعتی و طالقانی را قابل استفاده کند.....
متن کامل :
https://bit.ly/3EBoyIp
#ایران_فردا
#مسعود_میری
#محمدتقی_شریعتی
#خوانش_مدنی_از_متن
*لینک مطلب
https://hottg.com/iranfardamag/3277
https://hottg.com/iranfardamag
✅ بازنشر از ایران فردا*
▪️ به مناسبت ۳۱ فروردین ۳۷ امین سالیاد استاد محمدتقی شریعتی
( زادهی ۱۲۸۶ مزینان – درگذشتهی ۳۱ فروردین ۱۳۶۶ )
🔸 مسعود میری
@iranfardamag
🔺 محمدتقی شریعتی به نسلی تعلق داشت که ناچار بود یا از پندار تمامیت خواه سنت و دین فاصله گیرد و به زندگیی نو و الزامات آن تن در دهد یا به انکار تجدد روی آورد و از سنت ، ایدئولوژی و ایمانی سیاسی استحصال کند. آن نسل اکنون که به پایان قرن آن رسیدهایم نیک فرجام و خرسند از تلاش خود نیست.
🔹در میانهی آن دو رویکرد که حالا دو وجه تأمل روزمره ی ما را شکل داده ، اطراف دیگری هم برخاست و به ظهور رسید که هر کدام همچون مینور در میانهی آن دو سنگ آسیابِ ماژورِ این عصر، در کیفیت زندگیی مردم وارد نشد. شاید در یک تحلیل کوچک و غیر حرفهای بتوانیم نگاه از دریچهی سنت به جهان ، بی در آمیختن با سیاست ، آنگونه که کسانی چون سید حسین نصر یا شایگان و طباطبایی در آن توغل و تفکر کردهاند را برجسته و بارز دید. به ویژه شکست سنتِ سیاستورز در روند پروردگیی مدنیتِ غنیی تجدد ، و بار کج نهادن دینورزی در میدان بنیاد گرایی ، موجب شده تا از میراث برجای مانده از آن طیف سنتگرایی (با فهم تمام تفاوتهای شان) پرده برداری شود . این نحله که از طریق تخلی از پرابلمهای سیاست ، حکمرانی و اجتماعیات، در تولای خلوتِ جان افکندن به عوالمِ اندیشیدن ، نیرویی پنهان گرفته ، در ربع دوم نیمهی اول قرن به میدان آمد. گر چه اکنون صحنه چنان آشفته است که نسل نو میان لایههای مختلف الالحان و رنگ به رنگ سنتگرایی هیچ مرزی قائل نیست و همه را به یک چوب میتاراند، اما برای کسی که به اجمال ضرب چوب روزگاران را بر تن اندیشیدن آزموده ، هنوز طنین برخی الحانِ سنت، خوشایند گمان میشود.
🔺 پندار دیگری هم در آن عصرها در میان حلقهای از متدینها و دوستداران معنویت جریان داشت که نه به سنت متداول حوزه ملزم میبود (با وجود آنکه از مَدرَس همان سنت برآمدهبود) نه در سیاست دستی قوی داشت (هر چند نیرویی استبداد ستیز و سیاسی تلقی میشد) و نه داو تجدد وسنت را به سود هر کدام میپسندید (گر چه گاه مناسک سنت را به طریق متجددانه اجرا مینمود).
🔹محمد تقی شریعتی در پرتو این باورهای چند پهلو به گسترهی دشت خراسان درخشید. باید نبض آن دوره را در دست بگیرید تا دریابید که ناممکن است در شهر اهل تفکیک که فارغ از فلسفه و دانش عقلی میزید، مفری جست که بتوان تعقل را زیور دینی بخشید، یا ، در سایهی سنگین حوزهی پر هیمنهی سنت دینی که هیبت مرجعیت آن فرصت نواندیشی را ممنوع کرده بود ، با آهنگ روزگار خود ، نو زیست. محمدتقی شریعتی درنگی در این تأمل ناممکنها بود. او با نگاهی که نه از سیوطی و مغنی و اصول برمیآمد ، از لابلای سطور غبارگرفتهی درس طلبگی جان بدر برد و تنها میدان در دسترس را برای زندگیی نو برگزید : خوانشی مدنی از کلان _متن !
🔺 شریعتی قرآن را برگزید، و در این مهلت با کسانی چون زنجانی ، طالقانی و طباطبایی به نحوی همسفر شد. در پنداشت محمدتقی شریعتی قرآن قابلیت و استعداد آن را داشت که متنی «واسطه» باشد میان «انسانِ در سنت» با «جهان در حال پیشرفت». جنس این واسطه گری چنان نبود که قرآن را چون متنی خود بنیاد تلقی کند ، چنان که خود از نو از ابداع چرخ چاه بیاغازد تا به تمدن موهوم اسلامی برسد . بلکه قرآن در منظر و مرآی او همانند طالقانی ، پیوندگاه ورود انسان معاصرِ مسلمان به قرن تجدد بود.
🔹داوری در باب اینکه آیا باوری اینگونه حقیقتاً به اهداف خود رسیده یا خواهد رسید ، جای بررسی دارد ، ولی ارزش آن تلقی برای سرزمینهای ما که میان قرائت صلب ایدیولوژیک از دین از یک سو و خوانش انکار و طرد مطلق دین از سوی دیگر دست و پا میزند ، درسی از دمکراسی و رواداری در نهفت خود پنهان دارد.
🔺 این نوع بیان از متن ، همچنان به سود مدنیت و آزادی ست ، که متن در مصب رودخانه زندگیی نو گرهگشایی کند و نه بند و مانع باشد. شاید برای نسل جدید آن باورها به چشم پسند دیده نشود ، ولی جوانهی رجوع معناگرایانه به متون که در هجمهی فقدان گستردهی معنازدایی و هویتستیزی بار دیگر از خاک ایمان سربرون کرده ، میتواند تجربهی گران محمدتقی شریعتی و طالقانی را قابل استفاده کند.....
متن کامل :
https://bit.ly/3EBoyIp
#ایران_فردا
#مسعود_میری
#محمدتقی_شریعتی
#خوانش_مدنی_از_متن
*لینک مطلب
https://hottg.com/iranfardamag/3277
https://hottg.com/iranfardamag
Telegraph
🔴 خوانشی مدنی از متن!
سی و پنجمین سالیاد استاد محمدتقی شریعتی ( زادهی 1286 مزینان – درگذشتهی 3۱ فروردین ۱۳۶۶) 🔸 مسعود میری @iranfardamag 🔺 محمدتقی شریعتی به نسلی تعلق داشت که ناچار بود یا از پندار تمامیت خواه سنت و دین فاصله گیرد و به زندگیی نو و الزامات آن…
🔴 سعدی و سیاستنامهنویسیهای او
▪️به مناسبت اول اردیبهشت روز گرامیداشت سعدی
🔷مسعود میری
@iranfardamag
🔸گوئیا سیاست نویسی در تبار خود برای ایرانیان هیچگاه نتوانسته است از مرزهای وعظ ، تحذیر و زینهار بگذرد و به همین سبب گفتهاند و گفتهایم ، این نهج از کار فکری همواره در محاط قصهواری و ادب ورزی محصور مانده است . داعیههایی چنین را خود نیز پیشتر گفتهام ، اما اگر نیک مینگریستیم و می اندیشیدیم در مییافتیم که آنچه پیشتر در باب سیاست و فکرتِ وابسته بدان کوده و توده شده ، هر آینه برای جستن و گفتن نسلهای بعد کفایت میکند. آن ذخیره که در متنهای یک فرهنگ پرورده چون زبان فارسی یا دری در پیش و متون دینیی مزدیسنایی در پس مستقر و مستتر است ، برای آنکه درست فهمیده شود و طبیعت متن به طینت روزگار درآید ، لازم است و « اهمیت دارد دیرینه شناس "به سوی اکنون عقبنشینی کند" در نتیجه هدف نه چندان به ماهیت یک زمان گذشته بلکه به آشکار شدن اکنون مربوط است»(جورجو آگامبن ، الکس ماری/۵۵). آنچه فیلسوف میورزد تفکر است ، همانطور که در متنهای ما ادیب میورزد ، و مگر فیلسوف در ورزهی تفکر همان متن را برای جستن فکرت بکار نبسته است ؟
▪️از آلتوسر میآموزم که برای تفکر در یک جملهی مثلاً : زانو بزن و لب به دعا بگشایِ ادبی و دینیی پاسکال ، مادیت ایدئولوژی ،انضباطهای ناظر بر بدن را در مییابد و بدان فهمی نو میبخشد: « آنچه انجام میدهم مرهون پاسکال نیست!و خصوصاً [با توجه به آن] جمله شگفت انگیز[ وی ]در باب تاریخ علم ، که طبق آن مدرنها تنها بدین علت بزرگتر از قدما هستند که بر شانههای ایشان ایستادهاند» (بازیابی مکرر،التوسر /۸۴ و ۸۵) متن چیزی جلوتر یا عقبتر شهروند خود نیست ، زیراک شهروند متن است که آن را در طول یک کلان روایت خورده خورده بر زبان جریان میبخشد و چنانکه در جایی دیگر نوشته ام ، زبان اندوختنی را قابل وحی در خود میسازد. وحیی زبان ، خورده روایت ها را در یک زبان کلان در آغوش یک روایت بسیط بسط میبخشد و از اینرو از یک ادبیات طولانی مدت یک نهج و نحو از تفکر پدید میاورد. باز به اشارات آگامبن برمیگردم که آلکس ماری یادآوری میکند «در سرتاسر مجموعه ی آثار آگامبن تکرار شده ، اینکه" شعر" و فلسفه ذاتا به هم متصلند . در اینجا اتصال بدین معناست که هر یک غیاب دیگری را پر میکند »(آلکس ماری /۱۷۰)
🔸از این بابت است که برای ایرانیان آن کار که فلسفه میکند برای یونان ، ادبیات و شعر سپهری گشوده برای تفکر دارد.«نحو تفکر» در سیاست و هر چیزی دیگر ,سامانی ست که در بطن و بذر آن تفکر میزاید و میزید و آن همانا نحو پرسشی مستمر از زبان از دین از اسطوره و مانند اینها ست. متون ما چنانکه آن پرسشگر اندیشه جو گفته چندان هم «امتناع تفکر» ندارد بلکه «از امتناع از تفکر ما»، مفرد و بیگانه افتاده است. چنین اگر باشد پس متن مادام که در معرض هبوط و بشارت وجدان جمعی و فردی قرار نگیرد ، وحی نهفته در آن و بشارت و زینهار مستورش را به کمند نبوت جمعی یا فردی نمیسپارد. باید قابل شد تا قول متن اظهار کند و سخن گوید. اگر بدین نحوه از نوشتن در باب سیاست و حکومت گری غور شود، ریشه های آن شاید در متون دیرین خاصه متنهای نگارش یافته در عهد آل ساسان یافت گردد، آنجا که حکمت های بزرگمهر ، مینوی خرد ، جاودان خرد، نامه تنستر به پادشاه طبرستان و کارنامه اردشیر بابکان به نگارش در آمده است. اما ایرانیان پس از هجمه تازیان بر سرزمین خود هماره برای نائل آمدن به یک نظام اداری و سیاسی ، کشتیی سیاست نامه نویسی را در ورطهی هولناک قصه نویسی و وعظ و تنذیر پیش رانده و بیان آرمان بزرگ « شهریاریی ایرانی» را تباری ادبی و قصوی بخشیده اند. البته حتی همین شیوه از سیاست نامه نویسی هم در بارگاه خلفای عرب موجب عذاب شده است و چه بسا در نوشته های ابن مقفع از این نوع نوشته ها بوده که بعد به بدترین عذاب ها دچار گشت و در آتش یا مذاب سوزانده شد.
▪️اگر کلیله و دمنهی او نوعی سیاست نامه نویسی نباشد، پس چه میتواند بود؟ انتظام و در رشته کشیدن حکایه ها در سبک ایرانی - هندی ، تنها آغوش پر مهری بود که اندیشه آرمان خواهی ایرانی که نوع شهریاری خاص خود را می طلبید، می توانست حکایات زاد و رود خود را در آیندهی آن بنمایاند و داستانهای پادشاهان این دیار را به نقل بنشیند. حکایات بی شماری می توان یافت که نشانهی مجلس کردن ها و نقل آوردن روزگاران از کف رفته و به طوفان بلا دچار آمده را در خود مخفی کرده اند.....
متن کامل:
https://cutt.ly/Kw5Hkj2M
#سعدی
#ایران_فردا
#مسعود_میری
#سعدی_و_سیاستنامهنویسی
https://hottg.com/iranfardamag
▪️به مناسبت اول اردیبهشت روز گرامیداشت سعدی
🔷مسعود میری
@iranfardamag
🔸گوئیا سیاست نویسی در تبار خود برای ایرانیان هیچگاه نتوانسته است از مرزهای وعظ ، تحذیر و زینهار بگذرد و به همین سبب گفتهاند و گفتهایم ، این نهج از کار فکری همواره در محاط قصهواری و ادب ورزی محصور مانده است . داعیههایی چنین را خود نیز پیشتر گفتهام ، اما اگر نیک مینگریستیم و می اندیشیدیم در مییافتیم که آنچه پیشتر در باب سیاست و فکرتِ وابسته بدان کوده و توده شده ، هر آینه برای جستن و گفتن نسلهای بعد کفایت میکند. آن ذخیره که در متنهای یک فرهنگ پرورده چون زبان فارسی یا دری در پیش و متون دینیی مزدیسنایی در پس مستقر و مستتر است ، برای آنکه درست فهمیده شود و طبیعت متن به طینت روزگار درآید ، لازم است و « اهمیت دارد دیرینه شناس "به سوی اکنون عقبنشینی کند" در نتیجه هدف نه چندان به ماهیت یک زمان گذشته بلکه به آشکار شدن اکنون مربوط است»(جورجو آگامبن ، الکس ماری/۵۵). آنچه فیلسوف میورزد تفکر است ، همانطور که در متنهای ما ادیب میورزد ، و مگر فیلسوف در ورزهی تفکر همان متن را برای جستن فکرت بکار نبسته است ؟
▪️از آلتوسر میآموزم که برای تفکر در یک جملهی مثلاً : زانو بزن و لب به دعا بگشایِ ادبی و دینیی پاسکال ، مادیت ایدئولوژی ،انضباطهای ناظر بر بدن را در مییابد و بدان فهمی نو میبخشد: « آنچه انجام میدهم مرهون پاسکال نیست!و خصوصاً [با توجه به آن] جمله شگفت انگیز[ وی ]در باب تاریخ علم ، که طبق آن مدرنها تنها بدین علت بزرگتر از قدما هستند که بر شانههای ایشان ایستادهاند» (بازیابی مکرر،التوسر /۸۴ و ۸۵) متن چیزی جلوتر یا عقبتر شهروند خود نیست ، زیراک شهروند متن است که آن را در طول یک کلان روایت خورده خورده بر زبان جریان میبخشد و چنانکه در جایی دیگر نوشته ام ، زبان اندوختنی را قابل وحی در خود میسازد. وحیی زبان ، خورده روایت ها را در یک زبان کلان در آغوش یک روایت بسیط بسط میبخشد و از اینرو از یک ادبیات طولانی مدت یک نهج و نحو از تفکر پدید میاورد. باز به اشارات آگامبن برمیگردم که آلکس ماری یادآوری میکند «در سرتاسر مجموعه ی آثار آگامبن تکرار شده ، اینکه" شعر" و فلسفه ذاتا به هم متصلند . در اینجا اتصال بدین معناست که هر یک غیاب دیگری را پر میکند »(آلکس ماری /۱۷۰)
🔸از این بابت است که برای ایرانیان آن کار که فلسفه میکند برای یونان ، ادبیات و شعر سپهری گشوده برای تفکر دارد.«نحو تفکر» در سیاست و هر چیزی دیگر ,سامانی ست که در بطن و بذر آن تفکر میزاید و میزید و آن همانا نحو پرسشی مستمر از زبان از دین از اسطوره و مانند اینها ست. متون ما چنانکه آن پرسشگر اندیشه جو گفته چندان هم «امتناع تفکر» ندارد بلکه «از امتناع از تفکر ما»، مفرد و بیگانه افتاده است. چنین اگر باشد پس متن مادام که در معرض هبوط و بشارت وجدان جمعی و فردی قرار نگیرد ، وحی نهفته در آن و بشارت و زینهار مستورش را به کمند نبوت جمعی یا فردی نمیسپارد. باید قابل شد تا قول متن اظهار کند و سخن گوید. اگر بدین نحوه از نوشتن در باب سیاست و حکومت گری غور شود، ریشه های آن شاید در متون دیرین خاصه متنهای نگارش یافته در عهد آل ساسان یافت گردد، آنجا که حکمت های بزرگمهر ، مینوی خرد ، جاودان خرد، نامه تنستر به پادشاه طبرستان و کارنامه اردشیر بابکان به نگارش در آمده است. اما ایرانیان پس از هجمه تازیان بر سرزمین خود هماره برای نائل آمدن به یک نظام اداری و سیاسی ، کشتیی سیاست نامه نویسی را در ورطهی هولناک قصه نویسی و وعظ و تنذیر پیش رانده و بیان آرمان بزرگ « شهریاریی ایرانی» را تباری ادبی و قصوی بخشیده اند. البته حتی همین شیوه از سیاست نامه نویسی هم در بارگاه خلفای عرب موجب عذاب شده است و چه بسا در نوشته های ابن مقفع از این نوع نوشته ها بوده که بعد به بدترین عذاب ها دچار گشت و در آتش یا مذاب سوزانده شد.
▪️اگر کلیله و دمنهی او نوعی سیاست نامه نویسی نباشد، پس چه میتواند بود؟ انتظام و در رشته کشیدن حکایه ها در سبک ایرانی - هندی ، تنها آغوش پر مهری بود که اندیشه آرمان خواهی ایرانی که نوع شهریاری خاص خود را می طلبید، می توانست حکایات زاد و رود خود را در آیندهی آن بنمایاند و داستانهای پادشاهان این دیار را به نقل بنشیند. حکایات بی شماری می توان یافت که نشانهی مجلس کردن ها و نقل آوردن روزگاران از کف رفته و به طوفان بلا دچار آمده را در خود مخفی کرده اند.....
متن کامل:
https://cutt.ly/Kw5Hkj2M
#سعدی
#ایران_فردا
#مسعود_میری
#سعدی_و_سیاستنامهنویسی
https://hottg.com/iranfardamag
Telegraph
🔴 سعدی و سیاستنامهنویسیهای او
▪️به مناسبت اول اردیبهشت روز گرامیداشت سعدی 🔷مسعود میری @iranfardamag گوئیا سیاست نویسی در تبار خود برای ایرانیان هیچگاه نتوانسته است از مرزهای وعظ ، تحذیر و زینهار بگذرد و به همین سبب گفتهاند و گفتهایم ، این نهج از کار فکری همواره در محاط قصهواری…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹 ناشکیبا : ساز و آواز شور
🔸 سنتور: اردوان کامکار
🔹 خواننده : همایون شجریان
🔸 شعر: سعدی
@iranfardamag
ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا
به وصل خود دوایی کن دل دیوانهی ما را
علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد
مگر لیلی کند درمان غم مجنون شیدا را
گرت پروای غمگینان نخواهد بود و مسکینان
نبایستی نمود اول به ما آن روی زیبا را
چو بنمودی و بربودی ثبات از عقل و صبر از دل
بباید چارهای کردن کنون آن ناشکیبا را
چنان مشتاقم ای دلبر به دیدارت که ‘گر روزی
برآید از دلم آهی بسوزد هفت دریا را
مراد ما وصال تست از دنیا و از عقبی
وگرنه بیشما قدری ندارد دین و دنیا را
بیا تا یک زمان امروز خوش باشیم در خلوت
که در عالم نمیداند کسی احوال فردا را…
#سعدی
#ایران_فردا
#همایون_شجریان
https://hottg.com/iranfardamag
🔸 سنتور: اردوان کامکار
🔹 خواننده : همایون شجریان
🔸 شعر: سعدی
@iranfardamag
ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا
به وصل خود دوایی کن دل دیوانهی ما را
علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد
مگر لیلی کند درمان غم مجنون شیدا را
گرت پروای غمگینان نخواهد بود و مسکینان
نبایستی نمود اول به ما آن روی زیبا را
چو بنمودی و بربودی ثبات از عقل و صبر از دل
بباید چارهای کردن کنون آن ناشکیبا را
چنان مشتاقم ای دلبر به دیدارت که ‘گر روزی
برآید از دلم آهی بسوزد هفت دریا را
مراد ما وصال تست از دنیا و از عقبی
وگرنه بیشما قدری ندارد دین و دنیا را
بیا تا یک زمان امروز خوش باشیم در خلوت
که در عالم نمیداند کسی احوال فردا را…
#سعدی
#ایران_فردا
#همایون_شجریان
https://hottg.com/iranfardamag
گفتگوهای_زندان_سعید_مدنی_دی_۱۴۰۲.pdf
1.9 MB
🔴 گفتگوهای زندان
◾️ سعید مدنی
@iranfardamag
🔸گفتگوهای زندان محصول تلاش حسین رزاق در گفتگو با سعید مدنی در بعد از جنبش "زن ،زندگی ،آزادی "است و همانطور که خودش در مقدمه ان می گوید به نوعی حاصل جمعبندی و نگاه مدنی به برهههای حساس سیاسی ــ اجتماعی چند دهه اخیر ایران است.
🔹در این گفتگو سعید مدنی با تحلیل جنبش "زن زندگی ازادی" و آنچه "پساز مهسا" در جامعه ایران میگذرد، تلاش می کند با مدد از جنبشهای اجتماعی ایی که در دو دهه اخیر در سپهر سیاسی ایران رخ داده ، استراتژی "گذار " را به مثابه یک استراتژی بدیل در برابر استراتژیهای اصلاحی وانقلابی، به همراه دو شاهبال " ضرورت "خشونتپرهیزی" و "مقاومت مدنی"، مطرح نماید.
🔸به بهانه تبعید سعید مدنی به زندان دماوند، ایران فردا برآن شد تا مجموعه این گفتگو را در اختیار علاقه مندان قرار دهد . باشد تا به شناخت بیشتر برای دریافتن میزان توانائیهای جامعه و مردم ایران برای چگونگی حرکت جهت خیر عمومی همانگونه که مدنی بدان باور داشته و بدان عمل میکند ، کمک نماید .
#ایران_فردا
#سعید_مدنی
#حسین_رزاق
#گفتگوهای_زندان
#تبعید_به_زندان_دماوند
http://hottg.com/iranfardamag
◾️ سعید مدنی
@iranfardamag
🔸گفتگوهای زندان محصول تلاش حسین رزاق در گفتگو با سعید مدنی در بعد از جنبش "زن ،زندگی ،آزادی "است و همانطور که خودش در مقدمه ان می گوید به نوعی حاصل جمعبندی و نگاه مدنی به برهههای حساس سیاسی ــ اجتماعی چند دهه اخیر ایران است.
🔹در این گفتگو سعید مدنی با تحلیل جنبش "زن زندگی ازادی" و آنچه "پساز مهسا" در جامعه ایران میگذرد، تلاش می کند با مدد از جنبشهای اجتماعی ایی که در دو دهه اخیر در سپهر سیاسی ایران رخ داده ، استراتژی "گذار " را به مثابه یک استراتژی بدیل در برابر استراتژیهای اصلاحی وانقلابی، به همراه دو شاهبال " ضرورت "خشونتپرهیزی" و "مقاومت مدنی"، مطرح نماید.
🔸به بهانه تبعید سعید مدنی به زندان دماوند، ایران فردا برآن شد تا مجموعه این گفتگو را در اختیار علاقه مندان قرار دهد . باشد تا به شناخت بیشتر برای دریافتن میزان توانائیهای جامعه و مردم ایران برای چگونگی حرکت جهت خیر عمومی همانگونه که مدنی بدان باور داشته و بدان عمل میکند ، کمک نماید .
#ایران_فردا
#سعید_مدنی
#حسین_رزاق
#گفتگوهای_زندان
#تبعید_به_زندان_دماوند
http://hottg.com/iranfardamag
🔴سکوتم پر از هیاهوست
▪️یادداشت های کوتاه یک بازنشسته- ۲
🔶صحرا میر
@iranfardamag
🔹با تب و سردرد شدید خبرها را دنبال می کنم و به تجمع خانمهایی می رسم که علیه سبک زندگی و انتخاب زنانی همچون خودشان شعار می دهند و چه آزادانه و بدون ترس خیابانها را بند آورده اند. با خودم می گویم چه خوب میشد که به دیگر زنان هم این فرصت داده می شد تا مطالبات خود را در خیابان، به زبان آورده و اینطور کفه ترازوی عدالت، موزون می شد، اما دریغ از اندکی عقلانیت. یاد "بحران انعکاسی" ژیژک می افتم که حکایت از ناآگاهی از عمق بحران های اجتماعی توسط مدیران ارشد و سیاستمداران دارد، آنها چون ژرفا و ابعاد بحرانها را نمی شناسند و هم از دانش نظری و هم تجربه زیسته موًثر تهی هستند، با عملکردشان بر دامنه و عمق بحران ها اضافه می کنند. با خودم زمزمه می کنم در این شرایط بحرانی که جنگ در یک قدمی ما قرار گرفته است و ما نیازمند هم کنشی و هم نفسی بیشتر هستیم، به چه دلایلی برخی، بر دامنه بحران های داخلی می افزایند و مردم را در صفوف مقابل هم قرار می دهند و چه زمانی خواهند آموخت که انسان اگر حق انتخاب نداشته باشد به قول بدیو "انسان نیست و حیات برهنه است". دنیای امروز دنیای بازاندیشی است و دیگر چیزی تحت عنوان گفتمان مسلط، معنادار نیست. به خودمان رحم و شفقت روا داریم که جامعه ما بیشتر از این از پا در نیاید و حیات امروزش برهنه تر و مایوس کننده تر از دیروزش نباشد.
🔸اخبار نگران کننده، تب و سر درد امانم را برید و مجبور به مراجعه به پزشک می شوم. به نزدیک ترین درمانگاه مراجعه می کنم. تشخیص پزشک کروناست. کلی دارو تجویز می کند. داروخانه درمانگاه بسته است، با همان تب و سر درد وحشتناک، چند داروخانه می روم تا دارویم را تهیه کنم. پاسخ همگی منفی است و داروها را ندارند. شانس می آورم که ششمین داروخانه، نسخه ام را کامل دارد. کد رهگیری می دهم و در مقابل، کد ملی را می پرسد و من که تبم شدید است، هرچه فکر می کنم به خاطر نمی آورم. ناگزیر کارت ملی را پیدا می کنم و به متصدی داروخانه می دهم، نگاهی به عکس روی کارت ملی و نگاهی به من و نیشخندی معنی دار می زند، می پرسم چیز جالبی به نظرتون اومده، با همان لبخند که بدتر از نیشتر است می گوید" تمام خانمهای ایرانی در کارت ملی یک شکلید و چقدر متفاوت با چهره اصلی" و منِ تب دار انگار هذیان می گویم:
" شما مردان قبیله به همه ما کرباسی کهنه دادید که بوی سدر و کافور می داد
ما را در یک گور دسته جمعی رها کردید
چشمهایمان را دوختید، دستهایمان را بستید و افق پیش روی مان را اندوه و اضطراب و ترس پاشیدید
و تنمان سنگسار توهم شما شد
اما نمی دانستید، آن کس که کتاب می خواند و شعر زمزمه می کند ودنیا را عاشقانه می فهمد، سکوتش پر از هیاهوست. او از خودش زاده می شود.
با لبخند می گوید: شاعرید
می گویم: نه بازنشسته ام
سوم اردیبهشت ۱۴۰۳
https://cutt.ly/Gw6dFKgX
http://hottg.com/iranfardamag
▪️یادداشت های کوتاه یک بازنشسته- ۲
🔶صحرا میر
@iranfardamag
🔹با تب و سردرد شدید خبرها را دنبال می کنم و به تجمع خانمهایی می رسم که علیه سبک زندگی و انتخاب زنانی همچون خودشان شعار می دهند و چه آزادانه و بدون ترس خیابانها را بند آورده اند. با خودم می گویم چه خوب میشد که به دیگر زنان هم این فرصت داده می شد تا مطالبات خود را در خیابان، به زبان آورده و اینطور کفه ترازوی عدالت، موزون می شد، اما دریغ از اندکی عقلانیت. یاد "بحران انعکاسی" ژیژک می افتم که حکایت از ناآگاهی از عمق بحران های اجتماعی توسط مدیران ارشد و سیاستمداران دارد، آنها چون ژرفا و ابعاد بحرانها را نمی شناسند و هم از دانش نظری و هم تجربه زیسته موًثر تهی هستند، با عملکردشان بر دامنه و عمق بحران ها اضافه می کنند. با خودم زمزمه می کنم در این شرایط بحرانی که جنگ در یک قدمی ما قرار گرفته است و ما نیازمند هم کنشی و هم نفسی بیشتر هستیم، به چه دلایلی برخی، بر دامنه بحران های داخلی می افزایند و مردم را در صفوف مقابل هم قرار می دهند و چه زمانی خواهند آموخت که انسان اگر حق انتخاب نداشته باشد به قول بدیو "انسان نیست و حیات برهنه است". دنیای امروز دنیای بازاندیشی است و دیگر چیزی تحت عنوان گفتمان مسلط، معنادار نیست. به خودمان رحم و شفقت روا داریم که جامعه ما بیشتر از این از پا در نیاید و حیات امروزش برهنه تر و مایوس کننده تر از دیروزش نباشد.
🔸اخبار نگران کننده، تب و سر درد امانم را برید و مجبور به مراجعه به پزشک می شوم. به نزدیک ترین درمانگاه مراجعه می کنم. تشخیص پزشک کروناست. کلی دارو تجویز می کند. داروخانه درمانگاه بسته است، با همان تب و سر درد وحشتناک، چند داروخانه می روم تا دارویم را تهیه کنم. پاسخ همگی منفی است و داروها را ندارند. شانس می آورم که ششمین داروخانه، نسخه ام را کامل دارد. کد رهگیری می دهم و در مقابل، کد ملی را می پرسد و من که تبم شدید است، هرچه فکر می کنم به خاطر نمی آورم. ناگزیر کارت ملی را پیدا می کنم و به متصدی داروخانه می دهم، نگاهی به عکس روی کارت ملی و نگاهی به من و نیشخندی معنی دار می زند، می پرسم چیز جالبی به نظرتون اومده، با همان لبخند که بدتر از نیشتر است می گوید" تمام خانمهای ایرانی در کارت ملی یک شکلید و چقدر متفاوت با چهره اصلی" و منِ تب دار انگار هذیان می گویم:
" شما مردان قبیله به همه ما کرباسی کهنه دادید که بوی سدر و کافور می داد
ما را در یک گور دسته جمعی رها کردید
چشمهایمان را دوختید، دستهایمان را بستید و افق پیش روی مان را اندوه و اضطراب و ترس پاشیدید
و تنمان سنگسار توهم شما شد
اما نمی دانستید، آن کس که کتاب می خواند و شعر زمزمه می کند ودنیا را عاشقانه می فهمد، سکوتش پر از هیاهوست. او از خودش زاده می شود.
با لبخند می گوید: شاعرید
می گویم: نه بازنشسته ام
سوم اردیبهشت ۱۴۰۳
https://cutt.ly/Gw6dFKgX
http://hottg.com/iranfardamag
Telegraph
🔴سکوتم پر از هیاهوست
▪️یادداشت های کوتاه یک بازنشسته- ۲ 🔶صحرا میر @iranfardamag 🔹با تب و سردرد شدید خبرها را دنبال می کنم و به تجمع خانمهایی می رسم که علیه سبک زندگی و انتخاب زنانی همچون خودشان شعار می دهند و چه آزادانه و بدون ترس خیابانها را بند آورده اند. با خودم می گویم…
🔴توماج ؛ صدایی از ایران و امید به آینده
🔷علی طهماسبی
@iranfardamag
▪️اولین بار که تصویر و صدای توماج صالحی را دیدم و شنیدم، برای دوستی نوشتم:
🔸صدای ما که به جایی نرسید اما این نسل جوان که توماج نمونهاش باشد انگار صدای ایران و امید آینده است. و نوشتم که: با آمدن اینان، رفتن ما را غمی نیست.
▪️دیروز شنیدم که حکم اعدام برای او صادر کردهاند.
🔸گویی عزمی جدی در کار است تا هیچ صدای امیدی در این سرزمین باقی نگذارند.
▪️اما به گمان من توماج تنها نیست، در قلب بسیاری از مردم این سرزمین جای دارد و صداهای دیگری را هم به صحنه میخواند، میدان رزم بزرگیست یاران...
#ایران_فردا
#توماج_صالحی
#علی_طهماسبی
http://hottg.com/iranfardamag
🔷علی طهماسبی
@iranfardamag
▪️اولین بار که تصویر و صدای توماج صالحی را دیدم و شنیدم، برای دوستی نوشتم:
🔸صدای ما که به جایی نرسید اما این نسل جوان که توماج نمونهاش باشد انگار صدای ایران و امید آینده است. و نوشتم که: با آمدن اینان، رفتن ما را غمی نیست.
▪️دیروز شنیدم که حکم اعدام برای او صادر کردهاند.
🔸گویی عزمی جدی در کار است تا هیچ صدای امیدی در این سرزمین باقی نگذارند.
▪️اما به گمان من توماج تنها نیست، در قلب بسیاری از مردم این سرزمین جای دارد و صداهای دیگری را هم به صحنه میخواند، میدان رزم بزرگیست یاران...
#ایران_فردا
#توماج_صالحی
#علی_طهماسبی
http://hottg.com/iranfardamag
🔴"طرح نور" یا سفیران تاریکی ، نفرت و کینه
🔶 فاطمه گوارایی
@iranfardamag
▪️ آغاز سال جدید با اعلام محدودیت شرعی و قانونی “داشتن حجاب” و حرام شرعی و سیاسی خواندن “کشف حجاب “همراه شد و این ادامه همان استراتژی چند لایه ، چند وجهی و چند ابزاری " بازدارندگی " جمهوری اسلامی در بعد از سرکوب جنبش مهسا در مواجهه با مطالبات و خواستههای طیفهای بیشماری از مردم ایران و به طور مشخص زنان به شمار میرود.
🔸حکومت با اطلاق موضوع زنان در استراتژی دشمنانش تاکید کرد که در این باره "عقبنشینی " نخواهد کرد . پلمپ مکانهایی که پذیرای زنان دارای پوشش اختیاری بودند ،ارسال اساماسهای هشداردهنده ، جریمه و توقیف وسیع وسایط نقلیه که در آن زنان از پوشش اختیاری استفاده میکردند ، دستگیری و تشکیل صدها هزار پرونده در سراسر کشور در این رابطه و جریمه های سنگین برای تحت فشار قرار دادن خانواده ها و نیز تلاش برای تهیه و تصویب قانون "حجاب و عفاف" به عنوان بخش هایی از این استراتژی چند لایه تاکنون مورد بهره برداری قرار گرفته است .
▪️ حکومت با بهرهگیری از فضای ناشی ازحملات و درگیریهای ایران و اسرائیل و قرار گرفتن ایران و منطقه در یک فضای امنیتی و نظامی با تاکید بر مقابله با هنجارشکنی دینی با قوای تازه به میدان آمده و عملیات موسوم به عفاف و حجاب را از ۲۵ فروردین برای الزام زنان جامعه به رعایت حجاب حکومتی و تهدید به برخورد با کسانی که از آن سرپیچی نمایند را به اجراء گذاشته است . پیرو آن نیروهای "آتش به اختیار "را در نقش" آمران به معروف "راهی کوچه و خیابانهای شهرها کرده تا همان گونه که سلطان محمود "قرمطی" در جهان می جست، با ورودی جهادی به صحنه ، بگردند تا زنانی را که حجابشان با مترومیزانهای جمهوری اسلامی ناهمخوانی دارد جستجو کرده و «با هنجارشکنی دینی برخورد کنند.» حال در میان این نزاع چند آرمیتا و مهسای دیگر باید جان خود را از دست دهند، مهم نیست. مهم آن است که خیمه حکومت و ایدئولوژی کذایی مورد ادعای حضرات پابرجا بماند.
🔸 واقعیت غیرقابلانکار آن است که آزادی پوشش خواست بخش قابلتوجهی از لایههای مختلف جامعه جوان ایران است و به همین دلیل نیز حکومت با هیچ ترفندی قادر نیست به مهار آن بپردازد بویژه که پدران و مادران نسلهای جوان نیز خود بعضاً اعتقاد و التزام به حجاب اجباری ندارند و ازاینروی فرزندان خود را در این مورد حمایت میکنند و در نهایت این فرآیند عملاً به ابزاری برای ابراز مخالفت با حکومت نیز تبدیل شده است. حکومتی که با انواع بحرانهای بزرگ چون ناکارآمدی و فساد سیستماتیک درهم آمیخته شده و به جای ارائه راه حل برای مسائل بنیادین چون فقر و فساد به مسئله حجاب زنان به عنوان اولویت اول حاکمیت میپردازد .
▪️ حکومت با طرح وابسته بودن مخالفان حجاب اجباری به جریانهای وابسته به خارج جرقه جنگی دیگر را با نام "طرح نور" و " سفیران مهر" که جز تاریکی و نفرت و کینه چیزی را با زنان این سرزمین به همراه نداشته و دستاوردی به همراه نخواهند داشت کلید زده است. طرحی که به گزارش رسانه ها و بنابر اعتراف دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر یک طرح امنیتی است .
🔸 تشدید سیاستهای گشت ارشادی در دانشگاهها و تنگ کردن فضای دانشگاه با استناد به قانونی که به گفته نماینده مهاباد هنوز به صورت شکلی مورد تصویب شورای نگهبان قرار نگرفته است ، مسدودسازی صفحات پرمخاطب اینستاگرام ، هوشمندسازی طرح نور برای شناسایی زنان فاقد حجاب و بازداشت نزدیک به ۵۰۰ زن و دختر تنها در روز اول اجرای طرح درتهران فقط بخش کوچکی از اقدامات بخش افراطی حکومت برای برگردانده اوضاع به قبل از مهسا از 15 فروردین بدینسو به شمار میرود.
▪️ هنوز جامعه از شوک لشکرکشی جدید حکومت علیه زنان خارج نشده که محکومیت توماج صالحی به اعدام نیز رقم میخورد. براستی هدف و پیام حاکمیت از دست یازیدن به این اقدامات چیست؟
🔸 فقدان راه حل برای تبدیل یک حکومت ناکارآمد به حکومتی توانمند و کارآمد ، فقدان توان مقابله با فساد سیستماتیک که چون سرطان تمامی تاروپود حکومت را در خود گرفته است ، فقدان توان ارائه برون رفت برای حل معضلات و بحرانهای جامعه و خروج آن از سیاهچاله فلاکت و بدبختی و از همه مهمتر بحران عدم مشروعیت و .... حکومت را بر آن داشته تا در شرایطی که نگرانی برای گسترش دامنه درگیریها و احتمال وقوع جنگ در فضا سایه گسترده از سرکوب زنان به عنوان ابزاری برای ایجاد جو رعب و وحشت، نمایش اقتدار، سرکوب و حفظ و بازسازی روحیه نیروهای سرخورده و پیشگیری از موج اعتراضات بعدی بهره بگیرد......
متن کامل:
https://cutt.ly/Kw6VeJoG
#ایران_فردا
#فاطمه_گوارایی
#نه_به_حجاب_اجباری
http://hottg.com/iranfardamag
🔶 فاطمه گوارایی
@iranfardamag
▪️ آغاز سال جدید با اعلام محدودیت شرعی و قانونی “داشتن حجاب” و حرام شرعی و سیاسی خواندن “کشف حجاب “همراه شد و این ادامه همان استراتژی چند لایه ، چند وجهی و چند ابزاری " بازدارندگی " جمهوری اسلامی در بعد از سرکوب جنبش مهسا در مواجهه با مطالبات و خواستههای طیفهای بیشماری از مردم ایران و به طور مشخص زنان به شمار میرود.
🔸حکومت با اطلاق موضوع زنان در استراتژی دشمنانش تاکید کرد که در این باره "عقبنشینی " نخواهد کرد . پلمپ مکانهایی که پذیرای زنان دارای پوشش اختیاری بودند ،ارسال اساماسهای هشداردهنده ، جریمه و توقیف وسیع وسایط نقلیه که در آن زنان از پوشش اختیاری استفاده میکردند ، دستگیری و تشکیل صدها هزار پرونده در سراسر کشور در این رابطه و جریمه های سنگین برای تحت فشار قرار دادن خانواده ها و نیز تلاش برای تهیه و تصویب قانون "حجاب و عفاف" به عنوان بخش هایی از این استراتژی چند لایه تاکنون مورد بهره برداری قرار گرفته است .
▪️ حکومت با بهرهگیری از فضای ناشی ازحملات و درگیریهای ایران و اسرائیل و قرار گرفتن ایران و منطقه در یک فضای امنیتی و نظامی با تاکید بر مقابله با هنجارشکنی دینی با قوای تازه به میدان آمده و عملیات موسوم به عفاف و حجاب را از ۲۵ فروردین برای الزام زنان جامعه به رعایت حجاب حکومتی و تهدید به برخورد با کسانی که از آن سرپیچی نمایند را به اجراء گذاشته است . پیرو آن نیروهای "آتش به اختیار "را در نقش" آمران به معروف "راهی کوچه و خیابانهای شهرها کرده تا همان گونه که سلطان محمود "قرمطی" در جهان می جست، با ورودی جهادی به صحنه ، بگردند تا زنانی را که حجابشان با مترومیزانهای جمهوری اسلامی ناهمخوانی دارد جستجو کرده و «با هنجارشکنی دینی برخورد کنند.» حال در میان این نزاع چند آرمیتا و مهسای دیگر باید جان خود را از دست دهند، مهم نیست. مهم آن است که خیمه حکومت و ایدئولوژی کذایی مورد ادعای حضرات پابرجا بماند.
🔸 واقعیت غیرقابلانکار آن است که آزادی پوشش خواست بخش قابلتوجهی از لایههای مختلف جامعه جوان ایران است و به همین دلیل نیز حکومت با هیچ ترفندی قادر نیست به مهار آن بپردازد بویژه که پدران و مادران نسلهای جوان نیز خود بعضاً اعتقاد و التزام به حجاب اجباری ندارند و ازاینروی فرزندان خود را در این مورد حمایت میکنند و در نهایت این فرآیند عملاً به ابزاری برای ابراز مخالفت با حکومت نیز تبدیل شده است. حکومتی که با انواع بحرانهای بزرگ چون ناکارآمدی و فساد سیستماتیک درهم آمیخته شده و به جای ارائه راه حل برای مسائل بنیادین چون فقر و فساد به مسئله حجاب زنان به عنوان اولویت اول حاکمیت میپردازد .
▪️ حکومت با طرح وابسته بودن مخالفان حجاب اجباری به جریانهای وابسته به خارج جرقه جنگی دیگر را با نام "طرح نور" و " سفیران مهر" که جز تاریکی و نفرت و کینه چیزی را با زنان این سرزمین به همراه نداشته و دستاوردی به همراه نخواهند داشت کلید زده است. طرحی که به گزارش رسانه ها و بنابر اعتراف دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر یک طرح امنیتی است .
🔸 تشدید سیاستهای گشت ارشادی در دانشگاهها و تنگ کردن فضای دانشگاه با استناد به قانونی که به گفته نماینده مهاباد هنوز به صورت شکلی مورد تصویب شورای نگهبان قرار نگرفته است ، مسدودسازی صفحات پرمخاطب اینستاگرام ، هوشمندسازی طرح نور برای شناسایی زنان فاقد حجاب و بازداشت نزدیک به ۵۰۰ زن و دختر تنها در روز اول اجرای طرح درتهران فقط بخش کوچکی از اقدامات بخش افراطی حکومت برای برگردانده اوضاع به قبل از مهسا از 15 فروردین بدینسو به شمار میرود.
▪️ هنوز جامعه از شوک لشکرکشی جدید حکومت علیه زنان خارج نشده که محکومیت توماج صالحی به اعدام نیز رقم میخورد. براستی هدف و پیام حاکمیت از دست یازیدن به این اقدامات چیست؟
🔸 فقدان راه حل برای تبدیل یک حکومت ناکارآمد به حکومتی توانمند و کارآمد ، فقدان توان مقابله با فساد سیستماتیک که چون سرطان تمامی تاروپود حکومت را در خود گرفته است ، فقدان توان ارائه برون رفت برای حل معضلات و بحرانهای جامعه و خروج آن از سیاهچاله فلاکت و بدبختی و از همه مهمتر بحران عدم مشروعیت و .... حکومت را بر آن داشته تا در شرایطی که نگرانی برای گسترش دامنه درگیریها و احتمال وقوع جنگ در فضا سایه گسترده از سرکوب زنان به عنوان ابزاری برای ایجاد جو رعب و وحشت، نمایش اقتدار، سرکوب و حفظ و بازسازی روحیه نیروهای سرخورده و پیشگیری از موج اعتراضات بعدی بهره بگیرد......
متن کامل:
https://cutt.ly/Kw6VeJoG
#ایران_فردا
#فاطمه_گوارایی
#نه_به_حجاب_اجباری
http://hottg.com/iranfardamag
Telegraph
🔴"طرح نور" یا سفیران تاریکی، نفرت و کینه
🔶 فاطمه گوارایی @iranfardamag ▪️ آغاز سال جدید با اعلام محدودیت شرعی و قانونی “داشتن حجاب” و حرام شرعی و سیاسی خواندن “کشف حجاب “همراه شد و این ادامه همان استراتژی چند لایه ، چند وجهی و چند ابزاری " بازدارندگی " جمهوری اسلامی در بعد از سرکوب جنبش مهسا…
🔴 مطالبات کارگری، نسبت جنبش کارگری با دیگر جنبشهای اجتماعی و مسئلهی حداقل دستمزد
🔷 در گفتگوی ایران فردا با حسین اکبری*
▪️ به مناسبت اول ماه مه "روز جهانی کارگر"
@iranfardamag
1️⃣ چرا با وجود آنکه مسئله حداقل دستمزد به زندگی روزمره اکثریت افراد جامعه ارتباط دارد اما هیچگاه در سطح یک مطالبه اجتماعی در جنبش های اجتماعی دو دهه اخیر در ایران مطرح نشده است؟
✅پیش از هر چیز فرارسیدن اول ماه می روز جهانی کارگر را شادباش میگویم و برای همه کارگران در ایران و جهان صلح ،آزادی و برابری خواستارم .
🔸این درست است که موضوع مزد کارگران یا حداقل دستمزد با زندگی روزمره افراد جامعه بستگی و ارتباط دارد اما به دلیل اینکه این بستگی و ارتباط غیرمستقیم است طبعا به جنبش اجتماعی هم پیوند نمی خورد و البته اگر این انتظار را منطقی هم بدانیم ابتدا به ساکن آنچه باید اتفاق بیفتد دراجتماع خاص کارگران، یعنی در طبقه کارگر باید این جنبش جوانه زند و رویش پیدا کند و به یک نیروی مادی تاثیر گذار تبدیل شود تا بتواند اجتماع را از خود متاثر کند. برای این منظور آن جنبش طبقاتی هم نیازمند مجموعه عواملی است که با دخالت و تاثیرات متقابل آنها و متاثر از موضوع نارضایتی بالقوه به یک جنبش اعتراضی تبدیل شود. ببینیم این مجموعه عوامل کدامند؟
🔹پیش از هر چیز درک نیاز به همبستگی کارگری است. این همبستگی باید درک و سپس ایجاد شود . کارگری که ناتوان از اعتراض برای برآوردن نیازش است، باید در ابتدا به دنبال سایر کارگران برود و با هم راه برطرف کردن این نیاز را پیدا کنند . این همفکری و نزدیکی و همبستگی ابتدایی است که باید منجر به شکلی از همبستگی هدفمند و با برنامه و مستمر شود. یعنی همان سازمانکارگری که از طرف خود کارگران و برای خود آنها شکل میگیرد. پس روندی که باید طی شود درک نیاز _ آگاهی نسبت به چگونگی برآوردن آن _ اراده جمعی برای رفع نیاز که در نهایت به سازمان و تشکیلاتی به همین منظور فرا روید .
🔸متاسفانه هرگاه این ایده بر بستر هرنیاز ضروری، میان کارگران ، از اندیشه ، میل به عمل پیدا می کند با موانعی مواجه می گردد که یا در نطفه خفه میشود ، یا در روند سازمان یابی سرکوب و یا در شرایطی به وسیله عواملی، منحرف و نابود میشود. این اتفاق در جامعه استبدادی ما از بدو شکل گیری طبقه کارگر، همواره به نسبت های گوناگون رخ داده است و در فرایند رشد و تکاملش، دچار هر سه نوع مانع و عارضه ای که اشاره شد، از حرکت به پیش و تکامل بازمانده است . ایران به سبب وجود استبداد و دیکتاتوری یکی ازکشورهایی است که طبقه کارگر و مزدوحقوق بگیرانش حتی برای کسب ابتداییترین نیازهای صنفی همواره با موانعی که برشمردم , مواجه بوده است.
2️⃣ آیا فعالیت سندیکالیستی در میان کارگران توانسته موجبات حساسیت افکار عمومی به مسئله حداقل دستمزد را فراهم آورد؟
✅فعالیت سندیکایی به معنای فعالیت سازمان یافته و مداوم کارگران که ایده آن پس از سرکوب های سال های اولیه دهه شصت و بطور مشخص در سال ۱۳۶۲ دچار رکود و فترت شد، پس از خرداد ۱۳۷۶ و گشایشی در فضای سیاسی ایران مجدد طرح گردید. نتیجه فعالیت کنشگران منجر به بازگشایی مجدد دو سندیکای کارگران "شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه "و "سندیکای کارگران هفت تپه" گردید . اما حکومت هیچیک از این دو را تحمل نکرد و متاسفانه هم اکنون که در آستانه اول ماه مه روز جهانی کارگر هستیم حکومت تعدادی از این کارگران سندیکایی را به اتهام جرم های ناکرده به زندان انداخته و کیفر می دهد تا سایر کارگران را از رفتن به سوی ایجاد هر نوع تشکل باز دارد . اما این ممانعت و بازدارندگی از ایجاد و فعالیت آزاد و مستقلانه تشکل های کارگری مانع از پاک شدن صورت مساله نمی شود... .
متن کامل:
https://cutt.ly/7w66pXlV
#ایران_فردا
#حسین_اکبری
#مطالبات_کارگری
#روز_جهانی_کارگر
#مسئلهی_حداقل_دستمزد
http://hottg.com/iranfardamag
🔷 در گفتگوی ایران فردا با حسین اکبری*
▪️ به مناسبت اول ماه مه "روز جهانی کارگر"
@iranfardamag
1️⃣ چرا با وجود آنکه مسئله حداقل دستمزد به زندگی روزمره اکثریت افراد جامعه ارتباط دارد اما هیچگاه در سطح یک مطالبه اجتماعی در جنبش های اجتماعی دو دهه اخیر در ایران مطرح نشده است؟
✅پیش از هر چیز فرارسیدن اول ماه می روز جهانی کارگر را شادباش میگویم و برای همه کارگران در ایران و جهان صلح ،آزادی و برابری خواستارم .
🔸این درست است که موضوع مزد کارگران یا حداقل دستمزد با زندگی روزمره افراد جامعه بستگی و ارتباط دارد اما به دلیل اینکه این بستگی و ارتباط غیرمستقیم است طبعا به جنبش اجتماعی هم پیوند نمی خورد و البته اگر این انتظار را منطقی هم بدانیم ابتدا به ساکن آنچه باید اتفاق بیفتد دراجتماع خاص کارگران، یعنی در طبقه کارگر باید این جنبش جوانه زند و رویش پیدا کند و به یک نیروی مادی تاثیر گذار تبدیل شود تا بتواند اجتماع را از خود متاثر کند. برای این منظور آن جنبش طبقاتی هم نیازمند مجموعه عواملی است که با دخالت و تاثیرات متقابل آنها و متاثر از موضوع نارضایتی بالقوه به یک جنبش اعتراضی تبدیل شود. ببینیم این مجموعه عوامل کدامند؟
🔹پیش از هر چیز درک نیاز به همبستگی کارگری است. این همبستگی باید درک و سپس ایجاد شود . کارگری که ناتوان از اعتراض برای برآوردن نیازش است، باید در ابتدا به دنبال سایر کارگران برود و با هم راه برطرف کردن این نیاز را پیدا کنند . این همفکری و نزدیکی و همبستگی ابتدایی است که باید منجر به شکلی از همبستگی هدفمند و با برنامه و مستمر شود. یعنی همان سازمانکارگری که از طرف خود کارگران و برای خود آنها شکل میگیرد. پس روندی که باید طی شود درک نیاز _ آگاهی نسبت به چگونگی برآوردن آن _ اراده جمعی برای رفع نیاز که در نهایت به سازمان و تشکیلاتی به همین منظور فرا روید .
🔸متاسفانه هرگاه این ایده بر بستر هرنیاز ضروری، میان کارگران ، از اندیشه ، میل به عمل پیدا می کند با موانعی مواجه می گردد که یا در نطفه خفه میشود ، یا در روند سازمان یابی سرکوب و یا در شرایطی به وسیله عواملی، منحرف و نابود میشود. این اتفاق در جامعه استبدادی ما از بدو شکل گیری طبقه کارگر، همواره به نسبت های گوناگون رخ داده است و در فرایند رشد و تکاملش، دچار هر سه نوع مانع و عارضه ای که اشاره شد، از حرکت به پیش و تکامل بازمانده است . ایران به سبب وجود استبداد و دیکتاتوری یکی ازکشورهایی است که طبقه کارگر و مزدوحقوق بگیرانش حتی برای کسب ابتداییترین نیازهای صنفی همواره با موانعی که برشمردم , مواجه بوده است.
2️⃣ آیا فعالیت سندیکالیستی در میان کارگران توانسته موجبات حساسیت افکار عمومی به مسئله حداقل دستمزد را فراهم آورد؟
✅فعالیت سندیکایی به معنای فعالیت سازمان یافته و مداوم کارگران که ایده آن پس از سرکوب های سال های اولیه دهه شصت و بطور مشخص در سال ۱۳۶۲ دچار رکود و فترت شد، پس از خرداد ۱۳۷۶ و گشایشی در فضای سیاسی ایران مجدد طرح گردید. نتیجه فعالیت کنشگران منجر به بازگشایی مجدد دو سندیکای کارگران "شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه "و "سندیکای کارگران هفت تپه" گردید . اما حکومت هیچیک از این دو را تحمل نکرد و متاسفانه هم اکنون که در آستانه اول ماه مه روز جهانی کارگر هستیم حکومت تعدادی از این کارگران سندیکایی را به اتهام جرم های ناکرده به زندان انداخته و کیفر می دهد تا سایر کارگران را از رفتن به سوی ایجاد هر نوع تشکل باز دارد . اما این ممانعت و بازدارندگی از ایجاد و فعالیت آزاد و مستقلانه تشکل های کارگری مانع از پاک شدن صورت مساله نمی شود... .
متن کامل:
https://cutt.ly/7w66pXlV
#ایران_فردا
#حسین_اکبری
#مطالبات_کارگری
#روز_جهانی_کارگر
#مسئلهی_حداقل_دستمزد
http://hottg.com/iranfardamag
Telegraph
🔴 مطالبات کارگری، نسبت جنبش کارگری با دیگر جنبشهای اجتماعی و مسئلهی حداقل دستمزد
🔷 در گفتگوی ایران فردا با حسین اکبری* ▪️ به مناسبت اول ماه مه " روز جهانی کارگر" @iranfardamag 1️⃣ چرا با وجود آنکه مسئله حداقل دستمزد به زندگی روزمره اکثریت افراد جامعه ارتباط دارد اما هیچگاه در سطح یک مطالبه اجتماعی در جنبشهای اجتماعی دو دهه اخیر در…
🔴سرکوب جنبش کارگری ، مطالبهی حداقل دستمزد و سیر آینده تحولات جنبش کارگری
🔶در گفتگوی ایران فردا با پروین محمدی*
▪️ به مناسبت اول ماه مه "روز جهانی کارگر"
@iranfardamag
1️⃣ چرا با وجود آنکه مسئله حداقل دستمزد به زندگی روزمره اکثریت افراد جامعه ارتباط دارد اما هیچگاه در سطح یک مطالبه اجتماعی در جنبش های اجتماعی دو دهه اخیر در ایران مطرح نشده است؟
با "گرامی باد اول ماه مه "روز جهانی کارگر "باید بگویم مطالبه افزایش دستمزد و چگونگی تعیین آن سالهاست که به شکل سراسری از طرف کارگران مطرح شده است به همین جهت نمایندگان منتسب کارگری در شورای عالی کار که چندین سال است موظف به تعیین حداقل نرخ سبد معیشت خانوار کارگری شده و تحت فشار افکار عمومی(مزدبگیران) مجبور به پاسخدهی نیز هستند ، امسال تحت فشار اعتراضی نتوانستند مضحکه ی همیشگی را به اجرا درآورده و حاضر به امضای مصوبه مزد نشده و جلسه شورای عالی کار را ترک کردند. کارگران بخصوص از سال ۸۶ به این سو ،اعتراضات بزرگی را به شکل جدی و سراسری سازمان دادند. یکی از برجسته ترین اعتراضات حول افزایش دستمزد ، در سال ۹۱ تا ۹۳ اتفاق افتاد که اتحادیه آزاد کارگران ایران طومار ۴۰ هزار امضا را از کارگران مجتمع های بزرگ تولیدی ۵ استان جمع آوری کرد و با تحویل هر ۱۰ هزار امضا ، تجمعاتی در مقابل مجلس و وزارت کار برگزار کردند و خواهان پاسخ جدی از طرف حکومت بودند.
این اعتراض آنچنان عمومی شده بود که اکثر روزنامه های رسمی کشور ، حتی در صفحه اول خود به آن پرداختند. به طوری که وزیر کار وقت به همراه هماهنگ کنندگان این طومار، به کمیسیون اجتماعی مجلس فراخوانده شدند و مسئولین مربوطه را مجبور به پاسخ دهی کردند. این طومار و تجمعات، مسئله تعیین دستمزد را به چالش سراسری بین کارگران و دولت تبدیل نمود. بر همین بستر هماهنگ کنندگان این طومار در روز جهانی کارگر سال ۹۳ ، فراخوان تجمع در مقابل وزارت کار را دادند و حکومت از ترس اعتراضات گسترده تر کارگری قبل از روز اول ماه مه به منزل هماهنگ کننده های این طومار (جعفر عظیم زاده ، جمیل محمدی ، شاپور احسانی راد و پروین محمدی) حمله و آنان را دستگیر و به احکام طويل المدت محکوم نمود.
اگر مسئله حداقل دستمزد در طی این سالها نتوانسته به مسئلهی اصلی اعتراضات گسترده کارگری تبدیل شود فقط به دلیل سرکوب شدید حکومت بوده است که تمامی کارگران و فعالان برجسته تشکیل دهنده تشکلات مستقل کارگری ( سندیکای شرکت واحد تهران ، سندیکای هفت تپه ، اتحادیه آزاد کارگران ایران و تشکلات دیگر که نحیف تر بودند ) را با اخراج و زندانهای طويل مدت مورد تعرض شدید قرار داده و تاکنون نیز این سرکوب متوقف نشده است.
جنبش کارگری و دیگر جنبش های مطالباتی و اجتماعی علی رغم توده گیر بودنشان به دلیل فشار سرکوب و نبود حق ایجاد تشکل و تحزب در کشور عملا نتوانسته اند به چنان نیروی بزرگی تبدیل بشوند که به طور موثر و تعیین کننده حکومت را وادار به عقب نشینی کنند. اما تا آنجایی که به مبارزات کارگری حول دستمزد برمیگردد توانسته است در مقاطعی اعتراض خود را به شکل سراسری مطرح کند و به غیر از نمونه ی طومار ۴۰ هزار امضا در دو سال گذشته کارگران پروژه ایی نفت در سراسر کشور اعتصابات و تجمعات باشکوهی حول محور دستمزد سازمان دادند و به پیروزیهایی نیز دست یافتند.
2️⃣ آیا فعالیت سندیکالیستی در میان کارگران توانسته موجبات حساسیت افکار عمومی به مسئله حداقل دستمزد را فراهم آورد؟ برای آنکه بتوان مسئله حداقل دستمزد را به سطح یک مطالبه اجتماعی رساند سیاست رادیکال خیابانی در بستر یک جنبش اجتماعی کارگری اثربخش تر نیست؟
در ابتدا باید بگویم که مسئله دستمزد لزوما سندیکالیستی نیست. سندیکالیست"یک نگاه و نحله فکری در جنبش کارگری است همانطور که نگاه شورایی و نگاههای رادیکال تر در جنبش کارگری وجود دارد . جنبش کارگری با فعالیت هر بخشی از جریانات فکری ، اساسا توانسته در مقاطعی توجه افکار عمومی را به مسائل کارگری جلب کند. همانطور که در سوال بالا گفتم در زمان جمع آوری ۴۰ هزار امضا، همه نشریات رسمی کشور ، سایتها و خبرگزاریها به آن پرداختند و حکومت دید که این اعتراض دارد همه گیر میشود. در سال ۹۳ پس از فراخوان هماهنگ کنندگان این طومار ، دست به سرکوب گسترده زد و نیروهای اصلی و سازمان دهندگان این اعتراض اجتماعی را دستگیر و به زندان های طويل المدت محکوم نمود . تا آنجایی که به حساسیت افکار عمومی برمیگردد کارگران در مقاطعی همچون سال ۹۳ و اعتراضات کارگران هفت تپه ، فولاد اهواز ، هپکو ، کارگران پروزه ایی نفت ، توانسته اند توجه افکار عمومی را به بیحقوقی کارگران جلب کنند....
متن کامل:
B2n.ir/m33333
#ایران_فردا
#پروین_محمدی
#روز_جهانی_کارگر
#سرکوب_جنبش_کارگری
#مسئلهی_حداقل_دستمزد
http://hottg.com/iranfardamag
🔶در گفتگوی ایران فردا با پروین محمدی*
▪️ به مناسبت اول ماه مه "روز جهانی کارگر"
@iranfardamag
1️⃣ چرا با وجود آنکه مسئله حداقل دستمزد به زندگی روزمره اکثریت افراد جامعه ارتباط دارد اما هیچگاه در سطح یک مطالبه اجتماعی در جنبش های اجتماعی دو دهه اخیر در ایران مطرح نشده است؟
با "گرامی باد اول ماه مه "روز جهانی کارگر "باید بگویم مطالبه افزایش دستمزد و چگونگی تعیین آن سالهاست که به شکل سراسری از طرف کارگران مطرح شده است به همین جهت نمایندگان منتسب کارگری در شورای عالی کار که چندین سال است موظف به تعیین حداقل نرخ سبد معیشت خانوار کارگری شده و تحت فشار افکار عمومی(مزدبگیران) مجبور به پاسخدهی نیز هستند ، امسال تحت فشار اعتراضی نتوانستند مضحکه ی همیشگی را به اجرا درآورده و حاضر به امضای مصوبه مزد نشده و جلسه شورای عالی کار را ترک کردند. کارگران بخصوص از سال ۸۶ به این سو ،اعتراضات بزرگی را به شکل جدی و سراسری سازمان دادند. یکی از برجسته ترین اعتراضات حول افزایش دستمزد ، در سال ۹۱ تا ۹۳ اتفاق افتاد که اتحادیه آزاد کارگران ایران طومار ۴۰ هزار امضا را از کارگران مجتمع های بزرگ تولیدی ۵ استان جمع آوری کرد و با تحویل هر ۱۰ هزار امضا ، تجمعاتی در مقابل مجلس و وزارت کار برگزار کردند و خواهان پاسخ جدی از طرف حکومت بودند.
این اعتراض آنچنان عمومی شده بود که اکثر روزنامه های رسمی کشور ، حتی در صفحه اول خود به آن پرداختند. به طوری که وزیر کار وقت به همراه هماهنگ کنندگان این طومار، به کمیسیون اجتماعی مجلس فراخوانده شدند و مسئولین مربوطه را مجبور به پاسخ دهی کردند. این طومار و تجمعات، مسئله تعیین دستمزد را به چالش سراسری بین کارگران و دولت تبدیل نمود. بر همین بستر هماهنگ کنندگان این طومار در روز جهانی کارگر سال ۹۳ ، فراخوان تجمع در مقابل وزارت کار را دادند و حکومت از ترس اعتراضات گسترده تر کارگری قبل از روز اول ماه مه به منزل هماهنگ کننده های این طومار (جعفر عظیم زاده ، جمیل محمدی ، شاپور احسانی راد و پروین محمدی) حمله و آنان را دستگیر و به احکام طويل المدت محکوم نمود.
اگر مسئله حداقل دستمزد در طی این سالها نتوانسته به مسئلهی اصلی اعتراضات گسترده کارگری تبدیل شود فقط به دلیل سرکوب شدید حکومت بوده است که تمامی کارگران و فعالان برجسته تشکیل دهنده تشکلات مستقل کارگری ( سندیکای شرکت واحد تهران ، سندیکای هفت تپه ، اتحادیه آزاد کارگران ایران و تشکلات دیگر که نحیف تر بودند ) را با اخراج و زندانهای طويل مدت مورد تعرض شدید قرار داده و تاکنون نیز این سرکوب متوقف نشده است.
جنبش کارگری و دیگر جنبش های مطالباتی و اجتماعی علی رغم توده گیر بودنشان به دلیل فشار سرکوب و نبود حق ایجاد تشکل و تحزب در کشور عملا نتوانسته اند به چنان نیروی بزرگی تبدیل بشوند که به طور موثر و تعیین کننده حکومت را وادار به عقب نشینی کنند. اما تا آنجایی که به مبارزات کارگری حول دستمزد برمیگردد توانسته است در مقاطعی اعتراض خود را به شکل سراسری مطرح کند و به غیر از نمونه ی طومار ۴۰ هزار امضا در دو سال گذشته کارگران پروژه ایی نفت در سراسر کشور اعتصابات و تجمعات باشکوهی حول محور دستمزد سازمان دادند و به پیروزیهایی نیز دست یافتند.
2️⃣ آیا فعالیت سندیکالیستی در میان کارگران توانسته موجبات حساسیت افکار عمومی به مسئله حداقل دستمزد را فراهم آورد؟ برای آنکه بتوان مسئله حداقل دستمزد را به سطح یک مطالبه اجتماعی رساند سیاست رادیکال خیابانی در بستر یک جنبش اجتماعی کارگری اثربخش تر نیست؟
در ابتدا باید بگویم که مسئله دستمزد لزوما سندیکالیستی نیست. سندیکالیست"یک نگاه و نحله فکری در جنبش کارگری است همانطور که نگاه شورایی و نگاههای رادیکال تر در جنبش کارگری وجود دارد . جنبش کارگری با فعالیت هر بخشی از جریانات فکری ، اساسا توانسته در مقاطعی توجه افکار عمومی را به مسائل کارگری جلب کند. همانطور که در سوال بالا گفتم در زمان جمع آوری ۴۰ هزار امضا، همه نشریات رسمی کشور ، سایتها و خبرگزاریها به آن پرداختند و حکومت دید که این اعتراض دارد همه گیر میشود. در سال ۹۳ پس از فراخوان هماهنگ کنندگان این طومار ، دست به سرکوب گسترده زد و نیروهای اصلی و سازمان دهندگان این اعتراض اجتماعی را دستگیر و به زندان های طويل المدت محکوم نمود . تا آنجایی که به حساسیت افکار عمومی برمیگردد کارگران در مقاطعی همچون سال ۹۳ و اعتراضات کارگران هفت تپه ، فولاد اهواز ، هپکو ، کارگران پروزه ایی نفت ، توانسته اند توجه افکار عمومی را به بیحقوقی کارگران جلب کنند....
متن کامل:
B2n.ir/m33333
#ایران_فردا
#پروین_محمدی
#روز_جهانی_کارگر
#سرکوب_جنبش_کارگری
#مسئلهی_حداقل_دستمزد
http://hottg.com/iranfardamag
Telegraph
🔴سرکوب جنبش کارگری، مطالبهی حداقل دستمزد و سیر آینده تحولات جنبش کارگری
🔶در گفتگوی ایران فردا با پروین محمدی* ▪️ به مناسبت اول ماه مه "روز جهانی کارگر" @iranfardamag 1️⃣ چرا با وجود آنکه مسئله حداقل دستمزد به زندگی روزمره اکثریت افراد جامعه ارتباط دارد اما هیچگاه در سطح یک مطالبه اجتماعی در جنبش های اجتماعی دو دهه اخیر در…
🔴طبقهی کارگر در جهان نو: گذار از نفی به اثبات
🔷کمال اطهاری
@iranfardamag
تئوری خاکستری است، سبز درخت جاودان زندگی است.
(گوته)
✅ یک، همانطور که کسانی چون «پیکتی» نشان دادهاند، در نیمقرن گذشته بهرهمندی کارگران یا اکثریت مزدبگیران در جهان از ثروتی که تولید کردهاند کمتر گشته، و نیز پژوهشهای دیگر نشان میدهند که در همین دوره شکاف بین کشورهای غنی با فقیر از ۱۰ برابر به ۱۰۰ برابر افزایش یافته است. بهعلاوه گرمایش زمین در نتیجهی صنعتیشدن (در اساس سرمایهدارانه، و نیز سوسیالیستی) مزید بر علت و باعث امواج مهاجرت فرودستشدگان از کشورهای «جنوب» به «شمال» گشته است. در این میان سربرآوردن اقتصادهای نوظهور مانند چین، کرهجنوبی و هند، تهدیدی بزرگ برای طبقهی کارگر در کشورهای مرکزی شده است. افول اقتصادی اروپا در مقابل کالاهای وارداتی ارزان و با کیفیت چین، سوسیالدموکراسی را در کشورهای آن بهخطر انداخته است. درنتیجه طبقهی کارگر در اقتصادهای نوظهور از جهانیشدن اقتصاد استقبال، و در کشورهای مرکزی مخالفت میکنند؛ بهعلاوه اقتصاد پساصنعتی یا اقتصاد دانش موجب بیکاری شدید نیروی صنعتی و کممهارت میگردد. این خطری است که کشور مرکزی و پیرامونی نمیشناسد. بهطور مثال طبق گزارش سال ۲۰۱۹ سازمان جهانی کار، در سال ۲۰۱۵ بالغ بر ۴۷ درصد از نیروی کار در ایالات متحده در خطر از دست دادن شغل با خودکارسازی قرار داشتهاند. یا بنا به برآوردی در سال ۲۰۱۶ در کشورهای ASEAN-5 (اندونزی، مالزی، فیلیپین، تایلند و ویتنام) در ۲۰ سال آینده ۵۶ درصد نیروی کار در معرض چنین خطری هستند.
🔻در این شرایط، جایگاه سیاسی «چپ» و حتی راست میانه در کشورهای جهان و بهخصوص در دموکراسیهای لیبرال، مگر بهاستثناء، رو به افول بوده و در عوض راست افراطی سربرداشته که حداقل در ظاهر مخالف جهانیشدن است. مخالفت با جهانیشدن اقتصاد که زمانی با شعار جهانیشدن اجتماعی چپ سردمدار آن بود، اکنون با ازدیاد کارکنان موقت (پریکاریا precariat) بهمثابه یک شبهِ طبقه، به شعار پوپولیستی جذابی برای راست افراطی حتی برای کشور راهبر آن یعنی ایالات متحده تبدیل گشته، و دموکراسی لیبرال را تهدید میکند. این وضعیت بحرانی پس از بحران جهانی ۲۰۰۸ رخ داده که نشانهی ناکارآمدی ساختاری شیوهی انتظام نولیبرال برای ورود به دوران جدید یا اقتصاد دانش است، اما نه در درون سرمایهداری توافقی دربارهی شیوهی انتظامی جدید صورت گرفته است، و نه چپ توانسته (خلاف نفوذش در گذشته برای تشکیل دولت رفاه) با پشتیبانی طبقهی کارگر در تعریف یک شیوهی انتظام جدید مشارکتی بیابد. در اینجا این سوال مطرح میشود که چپ و طبقهی کارگر در کشورهای مرکزی سرمایهداری و نیز در کشورهای پیرامونی چون ایران چه باید بکنند؟ آیا باید به نفی نولیبرالیسم اکتفا، و همراه آن جهانیشدن و اقتصاد دانش را نیز نفی کنند، و به شعارهای نوستالوژیک گذشته (مانند تکرار شعار دولت رفاه توسط دیوید هاروی) بازگردند؟ سمیر امین در مقالهی «فروریزش سرمایهداری جهانی: برآمدن چپ رادیکال» (امین، ۱۳۹۷) چپ را از تکرار شعارهای نوستالوژیک بر حذر داشته و پاسخهایی اساسی به این پرسشها داده است که در این یادداشت از آنها فراتر نمیروم.
✅دو، در ایران وضع حتی بدتر از بیشتر کشورهای جهان است. افقه و دیگران (۱۳۹۴) در پژوهشی باارزش با سرنامِ «بررسی سهم نیروی کار و سرمایه از ارزش افزوده در بخشهای اقتصادی در ایران و مقایسهی آن با کشورهای منتخب» نشان دادهاندکه سهم نیروی کاردر ایران نسبت به سرمایه در مقایسه با کشورهای پیشرفته و در حال توسعهای همچون کانادا، استرالیا، آمریکا، ژاپن، کره، چین، اندونزی، هند و مالزی در هر سه بخش کشاورزی، صنعت و خدمات کمتر است. پژوهش باارزش دیگری از موسسهی عالی پژوهشهای تامین اجتماعی (۱۳۹۵) با سرنامِ «عادلانه کردن سهم نیروی کار:عدالتبنیان کردن اقتصاد و توسعهی عدالت اجتماعی»نشانگر آن است که در بازهی زمانی ۱۳۹۱-۱۳۷۵ سهم نیروی کار از درآمد ملی کشور بهطور کلی روندی نزولی را پیش گرفته است. در بازهی زمانی ۱۳۸۰-۱۳۷۵ این سهم با ۴۷ درصد بیشترین مقدار را داشته، اما پس از نوساناتی تا سال ۱۳۹۰ به ۳۴ درصد کاهش یافته است. همچنین دادگر و دیگران (۱۳۹۹) در «بررسی سهمبری کار و سرمایه و عوامل موثر بر آنها در ایران» در دورهی ۱۳۶۴ تا ۱۳۹۶ نشان دادهاند که در سالهای ۱۳۷۲ و ۱۳۷۳ سهم نیروی کار در درآمد ملی بیشترین مقادیر خود را تجربه میکند، اما پس از نوساناتی در سالهای اخیر (۹۶-۱۳۹۰) این سهم رو به کاهش میگذارد، که مؤید روند نزولی پژوهش پیشین است.......
متن کامل:
B2n.ir/w01208
#ایران_فردا
#کمال_اطهاری
#طبقهی_کارگر_در_جهان_نو
http://hottg.com/iranfardamag
🔷کمال اطهاری
@iranfardamag
تئوری خاکستری است، سبز درخت جاودان زندگی است.
(گوته)
✅ یک، همانطور که کسانی چون «پیکتی» نشان دادهاند، در نیمقرن گذشته بهرهمندی کارگران یا اکثریت مزدبگیران در جهان از ثروتی که تولید کردهاند کمتر گشته، و نیز پژوهشهای دیگر نشان میدهند که در همین دوره شکاف بین کشورهای غنی با فقیر از ۱۰ برابر به ۱۰۰ برابر افزایش یافته است. بهعلاوه گرمایش زمین در نتیجهی صنعتیشدن (در اساس سرمایهدارانه، و نیز سوسیالیستی) مزید بر علت و باعث امواج مهاجرت فرودستشدگان از کشورهای «جنوب» به «شمال» گشته است. در این میان سربرآوردن اقتصادهای نوظهور مانند چین، کرهجنوبی و هند، تهدیدی بزرگ برای طبقهی کارگر در کشورهای مرکزی شده است. افول اقتصادی اروپا در مقابل کالاهای وارداتی ارزان و با کیفیت چین، سوسیالدموکراسی را در کشورهای آن بهخطر انداخته است. درنتیجه طبقهی کارگر در اقتصادهای نوظهور از جهانیشدن اقتصاد استقبال، و در کشورهای مرکزی مخالفت میکنند؛ بهعلاوه اقتصاد پساصنعتی یا اقتصاد دانش موجب بیکاری شدید نیروی صنعتی و کممهارت میگردد. این خطری است که کشور مرکزی و پیرامونی نمیشناسد. بهطور مثال طبق گزارش سال ۲۰۱۹ سازمان جهانی کار، در سال ۲۰۱۵ بالغ بر ۴۷ درصد از نیروی کار در ایالات متحده در خطر از دست دادن شغل با خودکارسازی قرار داشتهاند. یا بنا به برآوردی در سال ۲۰۱۶ در کشورهای ASEAN-5 (اندونزی، مالزی، فیلیپین، تایلند و ویتنام) در ۲۰ سال آینده ۵۶ درصد نیروی کار در معرض چنین خطری هستند.
🔻در این شرایط، جایگاه سیاسی «چپ» و حتی راست میانه در کشورهای جهان و بهخصوص در دموکراسیهای لیبرال، مگر بهاستثناء، رو به افول بوده و در عوض راست افراطی سربرداشته که حداقل در ظاهر مخالف جهانیشدن است. مخالفت با جهانیشدن اقتصاد که زمانی با شعار جهانیشدن اجتماعی چپ سردمدار آن بود، اکنون با ازدیاد کارکنان موقت (پریکاریا precariat) بهمثابه یک شبهِ طبقه، به شعار پوپولیستی جذابی برای راست افراطی حتی برای کشور راهبر آن یعنی ایالات متحده تبدیل گشته، و دموکراسی لیبرال را تهدید میکند. این وضعیت بحرانی پس از بحران جهانی ۲۰۰۸ رخ داده که نشانهی ناکارآمدی ساختاری شیوهی انتظام نولیبرال برای ورود به دوران جدید یا اقتصاد دانش است، اما نه در درون سرمایهداری توافقی دربارهی شیوهی انتظامی جدید صورت گرفته است، و نه چپ توانسته (خلاف نفوذش در گذشته برای تشکیل دولت رفاه) با پشتیبانی طبقهی کارگر در تعریف یک شیوهی انتظام جدید مشارکتی بیابد. در اینجا این سوال مطرح میشود که چپ و طبقهی کارگر در کشورهای مرکزی سرمایهداری و نیز در کشورهای پیرامونی چون ایران چه باید بکنند؟ آیا باید به نفی نولیبرالیسم اکتفا، و همراه آن جهانیشدن و اقتصاد دانش را نیز نفی کنند، و به شعارهای نوستالوژیک گذشته (مانند تکرار شعار دولت رفاه توسط دیوید هاروی) بازگردند؟ سمیر امین در مقالهی «فروریزش سرمایهداری جهانی: برآمدن چپ رادیکال» (امین، ۱۳۹۷) چپ را از تکرار شعارهای نوستالوژیک بر حذر داشته و پاسخهایی اساسی به این پرسشها داده است که در این یادداشت از آنها فراتر نمیروم.
✅دو، در ایران وضع حتی بدتر از بیشتر کشورهای جهان است. افقه و دیگران (۱۳۹۴) در پژوهشی باارزش با سرنامِ «بررسی سهم نیروی کار و سرمایه از ارزش افزوده در بخشهای اقتصادی در ایران و مقایسهی آن با کشورهای منتخب» نشان دادهاندکه سهم نیروی کاردر ایران نسبت به سرمایه در مقایسه با کشورهای پیشرفته و در حال توسعهای همچون کانادا، استرالیا، آمریکا، ژاپن، کره، چین، اندونزی، هند و مالزی در هر سه بخش کشاورزی، صنعت و خدمات کمتر است. پژوهش باارزش دیگری از موسسهی عالی پژوهشهای تامین اجتماعی (۱۳۹۵) با سرنامِ «عادلانه کردن سهم نیروی کار:عدالتبنیان کردن اقتصاد و توسعهی عدالت اجتماعی»نشانگر آن است که در بازهی زمانی ۱۳۹۱-۱۳۷۵ سهم نیروی کار از درآمد ملی کشور بهطور کلی روندی نزولی را پیش گرفته است. در بازهی زمانی ۱۳۸۰-۱۳۷۵ این سهم با ۴۷ درصد بیشترین مقدار را داشته، اما پس از نوساناتی تا سال ۱۳۹۰ به ۳۴ درصد کاهش یافته است. همچنین دادگر و دیگران (۱۳۹۹) در «بررسی سهمبری کار و سرمایه و عوامل موثر بر آنها در ایران» در دورهی ۱۳۶۴ تا ۱۳۹۶ نشان دادهاند که در سالهای ۱۳۷۲ و ۱۳۷۳ سهم نیروی کار در درآمد ملی بیشترین مقادیر خود را تجربه میکند، اما پس از نوساناتی در سالهای اخیر (۹۶-۱۳۹۰) این سهم رو به کاهش میگذارد، که مؤید روند نزولی پژوهش پیشین است.......
متن کامل:
B2n.ir/w01208
#ایران_فردا
#کمال_اطهاری
#طبقهی_کارگر_در_جهان_نو
http://hottg.com/iranfardamag
Telegraph
🔴طبقهی کارگر در جهان نو: گذار از نفی به اثبات
کمال اطهاری @iranfardamag 🔷تئوری خاکستری است، سبز درخت جاودان زندگی است. (گوته) یک، همانطور که کسانی چون «پیکتی» نشان دادهاند، در نیمقرن گذشته بهرهمندی کارگران یا اکثریت مزدبگیران در جهان از ثروتی که تولید کردهاند کمتر گشته، و نیز پژوهشهای دیگر نشان…
▪️به نام دوست !
@iranfardamag
▪️استاد و برادر ارجمند جناب آقای مهندس لطفالله میثمی
▪️درگذشت برادر جنابعالی جناب آقای مهندس فضلالله میثمی را خدمت شما ، خانواده و خاندان محترم میثمی تسلیت می گوئیم .
▪️از خداوند بزرگ و مهربان برای شما و بازماندگان آن درگذشته، سلامتی و تندرستی ، صبر و نیکفرجامی آرزومندیم.
▪️ایران فردا
۱۴۰۳/۰۲/۱۲
#تسلیت
#ایران_فردا
#لطفالله_میثمی
http://hottg.com/iranfardamag
@iranfardamag
▪️استاد و برادر ارجمند جناب آقای مهندس لطفالله میثمی
▪️درگذشت برادر جنابعالی جناب آقای مهندس فضلالله میثمی را خدمت شما ، خانواده و خاندان محترم میثمی تسلیت می گوئیم .
▪️از خداوند بزرگ و مهربان برای شما و بازماندگان آن درگذشته، سلامتی و تندرستی ، صبر و نیکفرجامی آرزومندیم.
▪️ایران فردا
۱۴۰۳/۰۲/۱۲
#تسلیت
#ایران_فردا
#لطفالله_میثمی
http://hottg.com/iranfardamag
Telegram
ایران فردا
نشریه «ایران فردا»، ماهنامه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است که اول هر ماه، در تهران و دیگر شهرها منتشر می شود.
ارتباط با صفحه ی رسمی ماهنامه ایران فردا در تلگرام:
@iranfardamag
ارتباط با صفحه ی رسمی ماهنامه ایران فردا در تلگرام:
@iranfardamag
🔴" شبانه "
🔸برای " توماج صالحی"
🔷شعری از شاهرخ تندرو صالح
@iranfardamag
ای قلب زخم خوردهٔ ما: توماج!
ای واژههای ململ ابریشم!
در شیبِ شب
به کنج خموشی
تاراجماندگانِ صبوریم
ما به گردنهٔ باجها و تباهیها
در حفره های این قفس سنگی
در کوچهها، خیابانها
آماج زهر و زور
به رگبارهای کور
با روزهای گمشده در باد
با قصههای گمشده در خاک
با رقصِ جامههای خون و کبودی
بر بندِ رختِهای کفنپوش.
از آه مادران
تا رود رود رود
بر سنگ قبرهای شکسته!
از عمق شب
مرا برُبائید
این خانه آفتاب ندارد!
آماجِ موج مرگ نمیخواهیم !
توماج
این کرانهٔ خورشید وُ ماه را
ابریشم جوانِ جوانی
خوابِ کبودماندهٔ پروانههای آه
آماج موج مرگ نمی خواهم!
توماج
ای جوانهٔ جاری
ای آبشار سبز بهاران
ای قهرمانِ زمزمهٔ شادی!
ای جویبار خُرم آزادی!
توماج!
آواز سبز و سرخ ِدلیران باش
توماج!
جانِ جوانِ مادرِ ایران باش!
#ایران_فردا
#توماج_صالحی
#شاهرخ_تندروصالح
http://hottg.com/iranfardamag
🔸برای " توماج صالحی"
🔷شعری از شاهرخ تندرو صالح
@iranfardamag
ای قلب زخم خوردهٔ ما: توماج!
ای واژههای ململ ابریشم!
در شیبِ شب
به کنج خموشی
تاراجماندگانِ صبوریم
ما به گردنهٔ باجها و تباهیها
در حفره های این قفس سنگی
در کوچهها، خیابانها
آماج زهر و زور
به رگبارهای کور
با روزهای گمشده در باد
با قصههای گمشده در خاک
با رقصِ جامههای خون و کبودی
بر بندِ رختِهای کفنپوش.
از آه مادران
تا رود رود رود
بر سنگ قبرهای شکسته!
از عمق شب
مرا برُبائید
این خانه آفتاب ندارد!
آماجِ موج مرگ نمیخواهیم !
توماج
این کرانهٔ خورشید وُ ماه را
ابریشم جوانِ جوانی
خوابِ کبودماندهٔ پروانههای آه
آماج موج مرگ نمی خواهم!
توماج
ای جوانهٔ جاری
ای آبشار سبز بهاران
ای قهرمانِ زمزمهٔ شادی!
ای جویبار خُرم آزادی!
توماج!
آواز سبز و سرخ ِدلیران باش
توماج!
جانِ جوانِ مادرِ ایران باش!
#ایران_فردا
#توماج_صالحی
#شاهرخ_تندروصالح
http://hottg.com/iranfardamag
🔴زور حداقلِدستمزد به تورم نمی رسد!
▪️گزارشی از روند تعیین حداقل دستمزد کارگری در سال ۱۴۰۳
🔶الهام عبادتی
@iranfardamag
🔹اواخر سال ۱۴۰۲ بود که پویش اجتماعی «حداقل دستمزد ۱۵ میلیونی» شکل گرفت. هدف این پویش اعتراض کارگران به رویه فعلی در تعیین حداقل دستمزد، یعنی نادیده گرفتن «سبد معیشت خانوار» بود که در سال ۱۴۰۲ منجر به فاجعه دستمزد ۵ میلیون و ۳۰۸ هزار تومانی شد.
🔸کارگران ایرانی در دهه ۷۰ با چندین سال ثابت ماندن حداقل دستمزد در دوران سخت جنگ ایران و عراق فشار مضاعفی را تحمل کردند و اگرچه قرار بود فاصله بین مزد و افزایش سرسامآور هزینههای زندگی در دوران جنگ، طی مدت کوتاهی پس از آن جبران شود، اما چنین نشد.
🔹با وجود آنکه بیش از ۱۰۰ هزار امضای کارگری برای پویش اجتماعی «حداقل دستمزد ۱۵ میلیونی» جمع شد، اما حداقل دستمزد کارگری در سال ۱۴۰۳، ۳۵ درصد تعیین شد که با احتساب کسورات، فقط حدود ۴۰ درصد معیشت کارگران را پوشش می دهد.
✅ اما تعیین افزایش ۳۵ درصدی در سال ۱۴۰۳ چه تبعاتی را روی زندگی کارگران ایرانی دارد؟
🔸فرشید یزدانی کارشناس رفاه و تامین اجتماعی در ارزیابی خود از وضعیت حداقل دستمزد کارگری در سال ۱۴۰۳ و تاثیر آن بر کاهش کیفیت زندگی کارگران می گوید: «به دلیل نرخ تورم که دولت و سیاست های مالی و پولی نقش عمدهای در آن دارند، نیروی کار هر روز فقیرتر میشود؛ یعنی امکان تامین حداقلهای ممکن هر روز برایش سختتر میشود. به همین دلیل نیروهای کار بسیاری را در قسمتهای مختلف شهر میبینید که به واسطه تورم که بخش مهمی از آن در مسکن دیده میشود به حاشیه رانده شدهاند. در این روند نیروهای کار از مرکز به حاشیهها و از حاشیهها به شهرکهای پیرامونی رانده میشوند. پس این تفاوت میزان افزایش حداقل دستمزد با نرخ تورم یکی از پیامدهایش فقیرتر شدن نیروی کار است.»
🔹وی با بیان اینکه وضعیت حداقل دستمزد کارگری در سال ۱۴۰۳ باعث میشود تا سهم نیروی کار در ارزش افزوده کاهش یابد، یادآور میشود: «دلیل این است که بقیه عوامل تولید متناسب با نرخ تورم افزایش قیمت پیدا کردند مثلا سهم عوامل تولید دیگر مانند هزینههای برق، نیرو، انرژی، آب، مواد اولیه و ... متناسب با نرخ تورم افزایش یافته است. اما سهم نیروی کار خیلی کمتر از نرخ تورم افزایش پیدا کرده است. این نشان می دهد که سهم نیروی کار در میزان سهم بری از ارزش افزوده کاهش یافته است. این عامل خودش به نوعی مناسبات عوامل تولید را نیز به هم میزند و عمده حاشیه سودی که برای صاحبان سرمایه ایجاد میکند به سمت نیروی کار سوق میدهد یعنی برداشت از سهم نیروی کار که همان دستمزد است.»
🔸به گفته یزدانی «سبد معیشتی که حدود ۱۵ میلیون برآورد شده، میتواند سبد زنده مانده یک خانواده باشد و بازتولید آن است که شرط حیات یک اجتماع است. پس تامین سبد معیشت خانواده است که میتواند روند بازتولید نیروی کار را پیش ببرد. اگر این سبد تامین نشود، فرایند بازتولید نیروی کار دچار اخلال جدی میشود و عواقب و اثرات خودش را در سالهای آتی نشان می دهد.»
✅نگاهی به تاریخچه تعیین دستمزد حقوق کارگری پس از انقلاب
🔹براساس آمار سال ۵۸ نرخ تورم ۱۱.۴ درصد بود و برای کارگر حداقل یک هزار و ۷۰۱ تومان حقوق ماهیانه پرداخت میشد. در فاصله سالهای ۵۹ تا ۶۳ در حالیکه نرخ تورم سیر نزولی را شروع کرده بود میزان دستمزد در رقم یک هزار و ۹۰۵ تومان ثابت بود. پس از آن در سالهای ۶۴ و ۶۵ حداقل دستمزد کارگران ۲۵۵ تومان افزایش یافت و به رقم دو هزار و ۱۶۰ تومان رسید. در سالهای پایانی دوران دفاع مقدس با وجود اینکه نرخ تورم بیش از ۲۷ درصد بود حقوق کارگران به صورت جزئی افزایش یافت و در دو سال پیاپی ۶۷ و ۶۸ برابر دو هزار و ۴۹۰ تومان بود.
🔸بین سالهای ۶۹ و ۷۰ دستمزد کارگران ۴۰ درصد افزایش یافت و پس از این سال بود که حداقل دستمزد کارگران بین ۲۰ تا ۳۰ درصد رشد داشت و به تناسب آن، نرخ تورم نیز به بیش از ۲۰ درصد رسید به گونهای که در سال ۷۴ وقتی نرخ تورم ۴۵.۵ درصد بود دستمزد کارگران ۲۶.۴ درصد افزایش یافت.
🔹سال ۹۲ با شروع کار دولت یازدهم نرخ رشد تورم ۳۴.۷ درصد و حداقل مزد ۴۸۷ هزار و ۲۰۰ تومان بود و یک سال پس از شروع به کار این دولت نرخ تورم کاهش یافت و به ۱۵.۴ درصد رسید (۱۹.۱ درصد کم شد)، حداقل دستمزد ۶۰۸ هزار و ۹۱۰ تومان و ۱۹.۹ درصد افزایش یافت....
متن کامل:
https://cutt.ly/reqROTaE
#ایران_فردا
#فرشید_یزدانی
#روند_تعیین_حداقل_دستمزد
http://hottg.com/iranfardamag
▪️گزارشی از روند تعیین حداقل دستمزد کارگری در سال ۱۴۰۳
🔶الهام عبادتی
@iranfardamag
🔹اواخر سال ۱۴۰۲ بود که پویش اجتماعی «حداقل دستمزد ۱۵ میلیونی» شکل گرفت. هدف این پویش اعتراض کارگران به رویه فعلی در تعیین حداقل دستمزد، یعنی نادیده گرفتن «سبد معیشت خانوار» بود که در سال ۱۴۰۲ منجر به فاجعه دستمزد ۵ میلیون و ۳۰۸ هزار تومانی شد.
🔸کارگران ایرانی در دهه ۷۰ با چندین سال ثابت ماندن حداقل دستمزد در دوران سخت جنگ ایران و عراق فشار مضاعفی را تحمل کردند و اگرچه قرار بود فاصله بین مزد و افزایش سرسامآور هزینههای زندگی در دوران جنگ، طی مدت کوتاهی پس از آن جبران شود، اما چنین نشد.
🔹با وجود آنکه بیش از ۱۰۰ هزار امضای کارگری برای پویش اجتماعی «حداقل دستمزد ۱۵ میلیونی» جمع شد، اما حداقل دستمزد کارگری در سال ۱۴۰۳، ۳۵ درصد تعیین شد که با احتساب کسورات، فقط حدود ۴۰ درصد معیشت کارگران را پوشش می دهد.
✅ اما تعیین افزایش ۳۵ درصدی در سال ۱۴۰۳ چه تبعاتی را روی زندگی کارگران ایرانی دارد؟
🔸فرشید یزدانی کارشناس رفاه و تامین اجتماعی در ارزیابی خود از وضعیت حداقل دستمزد کارگری در سال ۱۴۰۳ و تاثیر آن بر کاهش کیفیت زندگی کارگران می گوید: «به دلیل نرخ تورم که دولت و سیاست های مالی و پولی نقش عمدهای در آن دارند، نیروی کار هر روز فقیرتر میشود؛ یعنی امکان تامین حداقلهای ممکن هر روز برایش سختتر میشود. به همین دلیل نیروهای کار بسیاری را در قسمتهای مختلف شهر میبینید که به واسطه تورم که بخش مهمی از آن در مسکن دیده میشود به حاشیه رانده شدهاند. در این روند نیروهای کار از مرکز به حاشیهها و از حاشیهها به شهرکهای پیرامونی رانده میشوند. پس این تفاوت میزان افزایش حداقل دستمزد با نرخ تورم یکی از پیامدهایش فقیرتر شدن نیروی کار است.»
🔹وی با بیان اینکه وضعیت حداقل دستمزد کارگری در سال ۱۴۰۳ باعث میشود تا سهم نیروی کار در ارزش افزوده کاهش یابد، یادآور میشود: «دلیل این است که بقیه عوامل تولید متناسب با نرخ تورم افزایش قیمت پیدا کردند مثلا سهم عوامل تولید دیگر مانند هزینههای برق، نیرو، انرژی، آب، مواد اولیه و ... متناسب با نرخ تورم افزایش یافته است. اما سهم نیروی کار خیلی کمتر از نرخ تورم افزایش پیدا کرده است. این نشان می دهد که سهم نیروی کار در میزان سهم بری از ارزش افزوده کاهش یافته است. این عامل خودش به نوعی مناسبات عوامل تولید را نیز به هم میزند و عمده حاشیه سودی که برای صاحبان سرمایه ایجاد میکند به سمت نیروی کار سوق میدهد یعنی برداشت از سهم نیروی کار که همان دستمزد است.»
🔸به گفته یزدانی «سبد معیشتی که حدود ۱۵ میلیون برآورد شده، میتواند سبد زنده مانده یک خانواده باشد و بازتولید آن است که شرط حیات یک اجتماع است. پس تامین سبد معیشت خانواده است که میتواند روند بازتولید نیروی کار را پیش ببرد. اگر این سبد تامین نشود، فرایند بازتولید نیروی کار دچار اخلال جدی میشود و عواقب و اثرات خودش را در سالهای آتی نشان می دهد.»
✅نگاهی به تاریخچه تعیین دستمزد حقوق کارگری پس از انقلاب
🔹براساس آمار سال ۵۸ نرخ تورم ۱۱.۴ درصد بود و برای کارگر حداقل یک هزار و ۷۰۱ تومان حقوق ماهیانه پرداخت میشد. در فاصله سالهای ۵۹ تا ۶۳ در حالیکه نرخ تورم سیر نزولی را شروع کرده بود میزان دستمزد در رقم یک هزار و ۹۰۵ تومان ثابت بود. پس از آن در سالهای ۶۴ و ۶۵ حداقل دستمزد کارگران ۲۵۵ تومان افزایش یافت و به رقم دو هزار و ۱۶۰ تومان رسید. در سالهای پایانی دوران دفاع مقدس با وجود اینکه نرخ تورم بیش از ۲۷ درصد بود حقوق کارگران به صورت جزئی افزایش یافت و در دو سال پیاپی ۶۷ و ۶۸ برابر دو هزار و ۴۹۰ تومان بود.
🔸بین سالهای ۶۹ و ۷۰ دستمزد کارگران ۴۰ درصد افزایش یافت و پس از این سال بود که حداقل دستمزد کارگران بین ۲۰ تا ۳۰ درصد رشد داشت و به تناسب آن، نرخ تورم نیز به بیش از ۲۰ درصد رسید به گونهای که در سال ۷۴ وقتی نرخ تورم ۴۵.۵ درصد بود دستمزد کارگران ۲۶.۴ درصد افزایش یافت.
🔹سال ۹۲ با شروع کار دولت یازدهم نرخ رشد تورم ۳۴.۷ درصد و حداقل مزد ۴۸۷ هزار و ۲۰۰ تومان بود و یک سال پس از شروع به کار این دولت نرخ تورم کاهش یافت و به ۱۵.۴ درصد رسید (۱۹.۱ درصد کم شد)، حداقل دستمزد ۶۰۸ هزار و ۹۱۰ تومان و ۱۹.۹ درصد افزایش یافت....
متن کامل:
https://cutt.ly/reqROTaE
#ایران_فردا
#فرشید_یزدانی
#روند_تعیین_حداقل_دستمزد
http://hottg.com/iranfardamag
Telegraph
🔴زور حداقلِدستمزد به تورم نمی رسد!
🔶الهام عبادتی @iranfardamag اواخر سال ۱۴۰۲ بود که پویش اجتماعی «حداقل دستمزد ۱۵ میلیونی» شکل گرفت. هدف این پویش اعتراض کارگران به رویه فعلی در تعیین حداقل دستمزد، یعنی نادیده گرفتن «سبد معیشت خانوار» بود که در سال ۱۴۰۲ منجر به فاجعه دستمزد ۵ میلیون و ۳۰۸…
🔴 ایران و چرخهی خشونت حکومتی
🔷 سیدعبدالمجید الهامی
@iranfardamag
▪️ خشونت حکومتی، برآمدی ناشی از شرایط روانی ناپایداری حکومتهاست. بسیاری از کشتارها ، قتل عام ها و اعدام ها که در تاریخ ایران اتفاق افتاده حز ناتوانی در مدیریت کشور ، برآمده از امر دیگری نبوده است. قدرت مستقر برای رفع نیازهای مالی خود فشار بیشتری برمردم وارد کرده که در کنار ناپایداری ناشی از عدم مشروعیت به خشونت می گراید. هر اندازه خشونت بیشتر بشود بحران و در نتیجه ناپایداری حکومت و باز خشونت بیشتر می گردد و این چرخه همینگونه ادامه داشته و دارد. ساختار ایلاتی ، قبیله ای و فرقه ای ریشه دار ایرانی که اجازه مشارکت غیر را در امر مدیریت جامعه نداده و حکومتهای فردی را رقم زده است ، نیز بدان یاری رسانده و می رساند .
🔸 تاریخ دو هزار و پانصد ساله ایران و سقوط منزلت انسان ایرانی نشان داده که مهم نیست قدرت مستقر پادشاهی است یا مشروطه یا دینی. رفتارها یکسان و نظام استبداد خودکامه شأن انسانی را نابود نموده است.
▪️ کاربرد خشونت نیز هیچ گاه نتوانسته مشروعیتی را که پایه ثبات سیاسی بر ان استوار است ایجاد نماید .خشونت اگر می توانست پایه ای برای ثبات سیاسی ودوام حکومت ها باشد ایرانیها می بایست با ثبات ترین حکومتها را درطول تاریخ داشته باشند.
🔸 استبداد وخشونت ناشی از ان تاثیر خود را بر روان و منش افراد اجتماع نهاده و خود به یکی از موانع توسعه کشور در طول تاریخ آن تبدیل شده است. یک، آن که آنان طبعا همیشه حکومت را نه از خود که بر خود و غاصب دانسته،دیگر ان که چون از حکومت لطمه های بسیار دیده اند برای دوری از خطر همواره سعی کرده از برخورد با حکومت و عمال آن خودداری کنند. در نتیجه همین عامل باعث شده مردم ایران در طول تاریخ نقش تعیین کننده نداشته باشند. حضورشان بیشتر بر مبنای شور و هیجان و حمایت و تشویق بوده و همین این که در موضع ضعف و دفاعی قرار گرفته ، سکوت اختیار کرده و در جریان مبارزه سخت خود را کنار می کشند چرا که خود آگاهی طبقاتی و احتماعی لازم را به دست نیاورده اند.
▪️ متاسفانه هم حاکمیت ها و هم گروه و احزاب و ... حاضر در صحنه نیز از آنها نقش تشویق کننده را انتطار داشته و نخواسته و یا نتوانسته آنان را به سمت سازماندهی دمکراتیک سوق دهند.
🔸 به همین منظور بعد از هر نهضت و تحول فراگیر چه در مشروطه، و چه در نهضت ملی، انقلاب ۵۷، جنبش ۷۶، جنبش سبز و ... مردم بعد از حضور خیابانی، به خانه ها هدایت شده اند .
▪️ این مسئله به وضوح در نظریه انقلابـ هرج و مرج ، امنیت ـ استبداد همایون کاتوزیان دیده می شود.در فرایند تحولات نقش مردم بسیار کم است، چرا که گروه هایی که آزادی را با هرج و مرج و منافع ملی را با منافع شخصی و گروهی اشتباه گرفته اند، کیش شخصیت را جایگزین نیروی مردم می نمایند. در این رابطه تفاوت چندانی میان دیدگاه و نحوه اقدام قدرت مستقر و اپوزسیونهایشان نیزدیده نمی شود .
🔸 در انقلاب مشروطه، علاوه بر این که بارز بودن نقش مستبدین و دربارو نیروهای خارجی روسیه و انگلیس، تندروی های برخی از نیروهای سیاسی و بهانه دادن برای سرکوب انقلاب ، جنبش و نیروهای آزادی خواه توسط جریان های مخالف آزادی، عدالت، دموکراسی و پیشرفت موجب خفه شدن انقلاب و از دست دهی دستاوردهای ان و برآمدن مجدد استبداد و ارتجاع گردید.
▪️ در نهضت ملی هم به همین صورت است. اقدامات گروههای عمده سیاسی وقت در ایحاد اعتصابات و درگیریهای خیابانی موجب تضعیف پشتوانه دولت دکترمصدق در پیشبرد دو هدف اصلی خود یعنی خلع ید شرکت نفت و تغییر قانون انتخابات و برگزاری انتخابات آزاد گردید و چالش های بزرگی را ایجاد و به چرخه خشونت سیاسی و اجتماعی در ان شرایط بحرانی دامن زد و زمینه های شکل گیری کودتای ۲۸ مرداد را فراهم آورد . این مدار تا به امروز همچنان ادامه داشته و مانع رشد و توسعه واقعی جامعه ایران را فراهم آورده است .
https://cutt.ly/Oeq2PAzs
http://hottg.com/iranfardamag
🔷 سیدعبدالمجید الهامی
@iranfardamag
▪️ خشونت حکومتی، برآمدی ناشی از شرایط روانی ناپایداری حکومتهاست. بسیاری از کشتارها ، قتل عام ها و اعدام ها که در تاریخ ایران اتفاق افتاده حز ناتوانی در مدیریت کشور ، برآمده از امر دیگری نبوده است. قدرت مستقر برای رفع نیازهای مالی خود فشار بیشتری برمردم وارد کرده که در کنار ناپایداری ناشی از عدم مشروعیت به خشونت می گراید. هر اندازه خشونت بیشتر بشود بحران و در نتیجه ناپایداری حکومت و باز خشونت بیشتر می گردد و این چرخه همینگونه ادامه داشته و دارد. ساختار ایلاتی ، قبیله ای و فرقه ای ریشه دار ایرانی که اجازه مشارکت غیر را در امر مدیریت جامعه نداده و حکومتهای فردی را رقم زده است ، نیز بدان یاری رسانده و می رساند .
🔸 تاریخ دو هزار و پانصد ساله ایران و سقوط منزلت انسان ایرانی نشان داده که مهم نیست قدرت مستقر پادشاهی است یا مشروطه یا دینی. رفتارها یکسان و نظام استبداد خودکامه شأن انسانی را نابود نموده است.
▪️ کاربرد خشونت نیز هیچ گاه نتوانسته مشروعیتی را که پایه ثبات سیاسی بر ان استوار است ایجاد نماید .خشونت اگر می توانست پایه ای برای ثبات سیاسی ودوام حکومت ها باشد ایرانیها می بایست با ثبات ترین حکومتها را درطول تاریخ داشته باشند.
🔸 استبداد وخشونت ناشی از ان تاثیر خود را بر روان و منش افراد اجتماع نهاده و خود به یکی از موانع توسعه کشور در طول تاریخ آن تبدیل شده است. یک، آن که آنان طبعا همیشه حکومت را نه از خود که بر خود و غاصب دانسته،دیگر ان که چون از حکومت لطمه های بسیار دیده اند برای دوری از خطر همواره سعی کرده از برخورد با حکومت و عمال آن خودداری کنند. در نتیجه همین عامل باعث شده مردم ایران در طول تاریخ نقش تعیین کننده نداشته باشند. حضورشان بیشتر بر مبنای شور و هیجان و حمایت و تشویق بوده و همین این که در موضع ضعف و دفاعی قرار گرفته ، سکوت اختیار کرده و در جریان مبارزه سخت خود را کنار می کشند چرا که خود آگاهی طبقاتی و احتماعی لازم را به دست نیاورده اند.
▪️ متاسفانه هم حاکمیت ها و هم گروه و احزاب و ... حاضر در صحنه نیز از آنها نقش تشویق کننده را انتطار داشته و نخواسته و یا نتوانسته آنان را به سمت سازماندهی دمکراتیک سوق دهند.
🔸 به همین منظور بعد از هر نهضت و تحول فراگیر چه در مشروطه، و چه در نهضت ملی، انقلاب ۵۷، جنبش ۷۶، جنبش سبز و ... مردم بعد از حضور خیابانی، به خانه ها هدایت شده اند .
▪️ این مسئله به وضوح در نظریه انقلابـ هرج و مرج ، امنیت ـ استبداد همایون کاتوزیان دیده می شود.در فرایند تحولات نقش مردم بسیار کم است، چرا که گروه هایی که آزادی را با هرج و مرج و منافع ملی را با منافع شخصی و گروهی اشتباه گرفته اند، کیش شخصیت را جایگزین نیروی مردم می نمایند. در این رابطه تفاوت چندانی میان دیدگاه و نحوه اقدام قدرت مستقر و اپوزسیونهایشان نیزدیده نمی شود .
🔸 در انقلاب مشروطه، علاوه بر این که بارز بودن نقش مستبدین و دربارو نیروهای خارجی روسیه و انگلیس، تندروی های برخی از نیروهای سیاسی و بهانه دادن برای سرکوب انقلاب ، جنبش و نیروهای آزادی خواه توسط جریان های مخالف آزادی، عدالت، دموکراسی و پیشرفت موجب خفه شدن انقلاب و از دست دهی دستاوردهای ان و برآمدن مجدد استبداد و ارتجاع گردید.
▪️ در نهضت ملی هم به همین صورت است. اقدامات گروههای عمده سیاسی وقت در ایحاد اعتصابات و درگیریهای خیابانی موجب تضعیف پشتوانه دولت دکترمصدق در پیشبرد دو هدف اصلی خود یعنی خلع ید شرکت نفت و تغییر قانون انتخابات و برگزاری انتخابات آزاد گردید و چالش های بزرگی را ایجاد و به چرخه خشونت سیاسی و اجتماعی در ان شرایط بحرانی دامن زد و زمینه های شکل گیری کودتای ۲۸ مرداد را فراهم آورد . این مدار تا به امروز همچنان ادامه داشته و مانع رشد و توسعه واقعی جامعه ایران را فراهم آورده است .
https://cutt.ly/Oeq2PAzs
http://hottg.com/iranfardamag
Telegraph
🔴 ایران و چرخهی خشونت حکومتی
🔷 سیدعبدالمجید الهامی @iranfardamag ▪️ خشونت حکومتی، برآمدی ناشی از شرایط روانی ناپایداری حکومتهاست. بسیاری از کشتارها ، قتل عام ها و اعدام ها که در تاریخ ایران اتفاق افتاده حز ناتوانی در مدیریت کشور ، برآمده از امر دیگری نبوده است. قدرت مستقر برای رفع…
@iranfardamag
▪️ مراسم یادبود مهندس فضلالله میثمی
🔸زمان : سهشنبه ۱۸ اردیبهشتماه ، از ساعت ۱۸ الی ۱۹/۳۰
🔹مکان : مجتمع رعد
شهرک غرب، خیابان هرمزان، خیابان پیروزان جنوبی، کوچه پنجم، پلاک ۷۴
#لطفالله_میثمی
http://hottg.com/iranfardamag
▪️ مراسم یادبود مهندس فضلالله میثمی
🔸زمان : سهشنبه ۱۸ اردیبهشتماه ، از ساعت ۱۸ الی ۱۹/۳۰
🔹مکان : مجتمع رعد
شهرک غرب، خیابان هرمزان، خیابان پیروزان جنوبی، کوچه پنجم، پلاک ۷۴
#لطفالله_میثمی
http://hottg.com/iranfardamag
ایران فردا pinned «🔴 ایران و چرخهی خشونت حکومتی 🔷 سیدعبدالمجید الهامی @iranfardamag ▪️ خشونت حکومتی، برآمدی ناشی از شرایط روانی ناپایداری حکومتهاست. بسیاری از کشتارها ، قتل عام ها و اعدام ها که در تاریخ ایران اتفاق افتاده حز ناتوانی در مدیریت کشور ، برآمده از امر دیگری نبوده…»
HTML Embed Code: