حرف حساب 🧮4⃣8⃣
وقتی میشنوی که: از سالها، شاید (چندین قرن پیش) تو بعضی ازشهرها و روستاها که شغل بیشتر افراد کشاورزی و دامداری بوده و به طبع با حیوانات باربر!!!! خیلی سروکار داشتن؛
افرادِ با گذشت و بخشندهای هم بودن که زمینی وقف و چهاردیواریی درست کردن، برای حیواناتِ باربرِ ازکارافتاده، یا پیری که صاحبانِ پیشینشون اونهارو رها کردن؛ تو لحظهی اول از اینکه چنین انسانهایی بودن و هستن که از دارایی خودشون، به نفع موجوداتِ ظاهرن بیمصرف!!!، گذشت کردن و مکانی «برای زیستن»، «برای باقی عمر»، فراهم کردن، احساس خوشحالی میکنی.
اما،
وقتی از نگاه جامعهشناسی به این ماجرا میپردازی، تهش چیزی برای خوشحالی باقی نمیمونه؛
(رها کردن حیوانات کارگر)!!!
چند نکتهی ضداخلاقی داره که گویا همیشه بین انسانها رایج بوده؛
من عادت به خودزنی فرهنگی ندارم و به شدت معتقدم: نه فقط ایران، همهجای دنیا همهی آدمها، با همهی تفاوتهای نژادی و فرهنگی، تو یه چیزهایی یکجور بودن و هستن (از جمله رفتار با حیوانات).
درجهی اول اهمیت حیوانات (سایرزیستمندان) برای بشر،
اهمیت خوراکی حیواناته(برای همین انسان اقدام به اهلی کردن بز و مرغ و خروس و ...... کرد و سپس به پرورش این حیوانات پرداخت)؛
درجهی دوم اهمیت حیوانات (سایرزیستمندان) برای بشر،
اهمیت ابزاری حیواناته (برای همین انسان اقدام به اهلی کردن اسب و خر و الاغ و گرگ و ....... کرد و سپس به پرورش این حیوانات پرداخت)؛
و ایکاش آدمیزاد اونقدر شرافت داشت که دیگه با سودای تجارت اینهمه جنایت در حق حیوانات نمیکرد.
حالا اگر حیواناتی که گفتم، دچار مشکلی بشن و نه به درد «خوردن»، بخورن و نه کاربرد «ابزاری» داشته باشن و نه به درد «تجارت» بخورن؛
این آدمیزادِ «خودخواهِ»، «خودشیفتهیِ»، «خودکامه» به خودش اجازه میده که هر تصمیمی که باز برای «خودش» کمدردسرتره، برای «حیوانِ تحتِ اسارتش» بگیره.
#چه_باید_کرد #زیبایی_خلق_کنیم
#تا_اشتباهاتمان_را_نپذیریم_چیزی_درست_نخواهد_شد
#بمانم_چو_ایران_بماند #ارشادی
@hsm_ea
>>Click here to continue<<