TG Telegram Group Link
Channel: حسین پناهی و سخنان بزرگان
Back to Bottom
🍁 @hosen_panahy

معلم به بچه هاگفت:
به نظرتون شجاع ترین
آدماکیان؟
هرکی یه چیزی گفت
تااینکه یکی از
بچه ها بلند شد و گفت:
شجاع ترین آدما
اونان که خجالت نمیکشن
ودست پدرمادرشونو
میبوسن
نه سنگ قبرشون
🍁 @hosen_panahy‌‌‌‌‌‌‌

شیخی بار گندم خویش به آسیاب برد
آسیابان که بیوه زنی بود گفت:
2 روز دیگر آردها آماده است
شیخ با لحنی آمرانه گفت:
گندم مرا زودتر آرد کن وگرنه دعا میکنم
خرت (که سنگ آسیاب را می‌چرخاند)
تبدیل به سنگ شود!
زن (آْسیابان) در جواب گفت:
اگر نفسی به این گیرایی داری،
دعا کن گندمت آرد شود، خر را ول کن!

ای کاش ما بجای اینکه
برای همه آرزوی مرگ بکنیم،
برای خوشبختی خویش دعایی بکنیم...
🍁 @hosen_panahy‌‌‌‌‌‌‌

می گفت :
هر بامداد که بیدار می شوم، می دانم که چه کسی لقمه حلال خورده و یا حرام؟!
پرسیدند: چگونه ؟
گفت : آنکه حرام خورده باشد،،،
مرتب صحبتهای بیهوده و لغو کرده و فحش و غیبت می گوید!
و آنکس که حلال خورده،زبان به شُکر و ذِکر دارد!

عطار نیشابوری ⚘
🍁 @hosen_panahy‌‌‌‌‌‌‌

پلیکان نباشیم !

می گویند پلیکانی در زمستان سرد و برفی برای جوجه هایش غذا گیر نمی آورد . ناچار با منقارش از گوشت تنش می کَند و توی دهان جوجه هایش می گذاشت. آنقدر این کار را کرد تا ضعیف شد و مُرد . یکی از جوجه ها گفت : آخیش ! راحت شدیم از بس غذای تکراری خوردیم !

وقتی فداکاری می کنیم ، انتظار داریم در مقابلش ناسپاسی نبینیم اما بیشتر اوقات می بینیم . مرز میان ناسپاسی و خودخواهی باریک است . هر دو جزو صفت های بد به شمار می روند اما هر آدمی حق دارد زندگی کند . حق دارد خودخواه باشد...

عموماً آدم های خیلی فداکار در تنهایی شان گله می کنند از ناسپاسی اما ترجیح می دهند فداکار شناخته شوند تا آدمی که به فکر خودش است !

گاهی به فکر خودتان باشید. از زندگی تان لذت ببرید. اینطور در گذر زمان کمتر پشیمان می شوید. یادتان باشد کسی برای فداکاری به آدم مدال نمی دهد !
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍁 @hosen_panahy‌‌‌‌‌‌‌

🌗در این شب زیبا چراغی
🌗برایتان روشن مےڪنم،
🌗در تاریڪےقلب سیاہ شب
🌗آنگاہ از خـــدا مےخواهم
🌗اگر در تاریڪے ،غم اسیر تنهایے
🌗 شدید، چراغ امیـــدتان روشن بماند

🌗شب زیباتون خـوش 🌙"
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
     ‌‌‌‌
🍁 @hosen_panahy‌‌‌‌‌‌‌


به نام آن خــداوندی که نــوراست
رحیم است وکریم است وغفوراست

خدای صبـح و این شـور و طـراوت
که از لطفش دل ما درسُرور است.

"بسم الله الرحمن الرحیم"
🍁 @hosen_panahy‌‌‌‌‌‌‌

⚘ﻣﺮﺩﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﻗﺘﻞ ﻧﺰﺩ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺰﺭﮒ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ،ﭘﺴﺮﺍﻥ ﻣﻘﺘﻮﻝ ﺧﻮﺍﻫﺎﻥ ﺍﺟﺮﺍﯼ ﻗﺼﺎﺹ ﺑﻮﺩﻧﺪ .

ﻗاﺗﻞ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺘﯽ ﻣﻬﻢ ﺩﺭ ﻗﺒﺎﻝ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﻣﻬﻠﺖ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﮐﺮﺩ...
ﺷﺎﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺿﻤﺎﻧﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ؟
ﻗﺎﺗﻞ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻧﻤﻮﺩ: ﺍﯾﻦ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ!
ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺳﭙﻬﺴﺎﻻﺭ ﺁﺭﺍﺩ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﺿﻤﺎﻧﺖ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﺁﺭﺍﺩ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩ: ﺑﻠﻪ ﺳﺮﻭﺭﻡ!
ﮔﻔﺖ ﺗﻮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺸﻨﺎﺳﯽ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﻨﺪ ﺣﮑﻢ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺍﺟﺮﺍ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ !!!
ﺁﺭﺍﺩ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩ : ﺿﻤﺎﻧﺘﺶ می کنم!
ﻗﺎﺗﻞ ﺭﻓﺖ، ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﻣﻬﻠﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺁﺭﺍﺩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺣﮑﻢ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺍﺟﺮﺍ ﻧﺸﻮﺩ.
ﺍﻧﺪﮐﯽ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻏﺮﻭﺏ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﻗﺎﺗﻞ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ ﺩﺭ حالی که ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﯿﻦ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﺟﻼﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ ...
ﺷﺎﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﺮﺍ ﺑﺮﮔﺸﺘﯽ ﺩﺭ حالی که می توﺍﻧﺴﺘﯽ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﻨﯽ؟
ﻗﺎﺗﻞ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﻭﻓﺎﯼ ﺑﻪ ﻋﻬﺪ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﻓﺖ!!!
ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﺮﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺿﻤﺎﻧﺖ ﮐﺮﺩﯼ ؟
ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﺧﯿﺮ ﺭﺳﺎﻧﯽ ﻭ ﻧﯿﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﻓﺖ!!!
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﻣﻘﺘﻮﻝ ﻧﯿﺰ ﻣﺘﺄﺛﺮ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ:
ﻣﺎ نیز ﺍﺯ ﺍﻭ ﮔﺬﺷﺘﯿﻢ ﺯﯾﺮﺍ می ترسیم ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﺑﺨﺸﺶ ﻭ ﮔﺬﺷﺖ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﻓﺖ.
🍁 @hosen_panahy‌‌‌‌‌‌‌

فردی سه پرتقال بیش نداشت !

اولی ودومی راپوست کند
خراب بودند
لامپ را خاموش کرد
و سومی را خورد

گاهی برای زنده ماندن و ادامه دادن
باید خود را به ندیدن زد !!
🍁 @hosen_panahy

ﻋﺘﯿﻘﻪﻓﺮﻭﺷﯽ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺭﻋﯿﺘﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ.
ﺩﯾﺪ ﻛﺎﺳﻪﺍﯼ ﻧﻔﯿﺲ ﻭ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺩﺭﮔﻮﺷﻪﺍﯼ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﮔﺮﺑﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺁﺏ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ.

ﺩﯾﺪ ﺍﮔﺮ ﻗﯿﻤﺖ ﻛﺎﺳﻪ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺳﺪ ﺭﻋﯿﺖ ﻣﻠﺘﻔﺖ ﻣﻄﻠﺐ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﻗﯿﻤﺖ ﮔﺮﺍﻧﯽ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻣﯽﻧﻬﺪ.
ﻟﺬﺍ ﮔﻔﺖ : ﻋﻤﻮﺟﺎﻥ ﭼﻪ ﮔﺮﺑﻪ ﻗﺸﻨﮕﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﺁﯾﺎ ﺣﺎﺿﺮﯼ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻔﺮﻭﺷﯽ؟

ﺭﻋﯿﺖ ﮔﻔﺖ: ﭼﻨﺪ ﻣﯽﺧﺮﯼ؟
ﮔﻔﺖ : ﯾﻚ ﺩﺭﻫﻢ .
ﺭﻋﯿﺖ ﮔﺮﺑﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻋﺘﯿﻘﻪ ﻓﺮﻭﺵﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺧﯿﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﯽ .
ﻋﺘﯿﻘﻪ ﻓﺮﻭﺵ ﭘﯿﺶ ﺍﺯﺧﺮﻭﺝ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﯼ ﮔﻔﺖ : ﻋﻤﻮﺟﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﮔﺮﺑﻪ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺗﺸﻨﻪﺍﺵ ﺷﻮﺩ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﻛﺎﺳﻪ ﺁﺏ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻔﺮﻭﺷﯽ .

ﺭﻋﯿﺖ ﮔﻔﺖ : ﻗﺮﺑﺎﻥ ، ﻣﻦ با این كاسه ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ پنجاه ﮔﺮﺑﻪ ﻓﺮﻭﺧﺘﻪﺍﻡ، ﻛﺎﺳﻪ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﻧﯿﺴﺖ ، عتیقه است.

ﻫﺮﮔﺰ ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﯿﺪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺣﻤﻘﻨد.
.
🍁 @hosen_panahy‌‌‌‌‌‌‌

شادباشید
وبه کیفیت زندگی خود
اهمیت دهید

شماهمین یک زندگی
را دارید ودیگرهیچگاه
متولدنخواهید شد.
جواب محبت آدمها رابه
موقع بدهید،،!!!

محبتهای تاریخ گذشته،
عطروطعم اصلی رانخواهند داشت
🍁 @hosen_panahy‌‌‌‌‌‌‌

‌‌📝#یاد_بگیریم

یاد بگیریم ...
از محبت دیشب پدر نگوییم در حضور کسی که پدرش در آغوش خاک آرمیده است.

یاد بگیریم ...
از آغوش گرم مادر نگوییم در حضور کسی که مادرش را فقط در خواب می‌تواند ببیند.

یاد بگیریم ...
اگر به وصال عشقمان رسیدیم، میان انبوه جمعیت کمی دستانش را آهسته‌تر بفشاریم،
شاید امروز صبح کسی در فراق عشقش چشم گشوده باشد.

یاد بگیریم ...
اگر روزی از خنده فرزندمان به وجد آمدیم، شکرش را در تنهایی‌ِمان به جا آوریم
نه وصف خنده اش را درجمع ...
شاید کسی در حسرتش روزها را می‌گذراند.

یاد بگیریم ...
آهسته تر بخندیم، شاید کسی غمی پنهان دارد
که فقط خدا می‌داند
🍁 @hosen_panahy‌‌‌‌‌‌‌

آدمهای منفی به پیچ و خم جاده می اندیشند
و آدمهای مثبت به زیباییهای طول جاده . . .

عاقبت هر دو به مقصد می رسند، اما یکی باحسرت و دیگری با لذت!
🍁 @hosen_panahy‌‌‌‌‌‌‌

کلامی زیبا از شیخ بهایی👌

آدمی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست، زیرا:

اگر بسیار کار کند، میگویند احمق است !
اگر کم کار کند، میگویند تنبل است !

اگر بخشش کند، میگویند افراط میکند !
اگر جمع گرا باشد، میگویند بخیل است !

اگر ساکت و خاموش باشد، میگویند لال است !
اگر زبان آوری کند، میگویند وراج و پر گوست !

اگر روزه برآرد و شبها نماز بخواند، میگویند ریا کار است !
و اگر نکند، میگویند کافر است و بی دین !

لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد
و جز از خداوند نباید از کسی ترسید.

پس آنچه باشید که دوست دارید...
شاد باشید...
مهم نیست این شادی چگونه قضاوت شود.♡
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍁 @hosen_panahy‌‌‌‌‌‌‌

🌷میگن هیچی
به اندازه ی لحظه های عمرت
با ارزش نیست ...
چون اگه بره، دیگه برنمیگرده ...
آدم های با ارزش هم همینجورین ...
اگه برن دیگه برنمیگردن !
حتی اگه قسمتی از وجودشون رو
جا گذاشته باشن ...!
مراقب حال دل هم باشیم
آدم ها یه جایی تموم میشن ...💔


همونجایی که استاد شهریار میگه؛

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران

🍃ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران🍃
🍁 @hosen_panahy‌‌‌‌‌‌‌

کلامی زیبا از شیخ بهایی👌

آدمی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست، زیرا:

اگر بسیار کار کند، میگویند احمق است !
اگر کم کار کند، میگویند تنبل است !

اگر بخشش کند، میگویند افراط میکند !
اگر جمع گرا باشد، میگویند بخیل است !

اگر ساکت و خاموش باشد، میگویند لال است !
اگر زبان آوری کند، میگویند وراج و پر گوست !

اگر روزه برآرد و شبها نماز بخواند، میگویند ریا کار است !
و اگر نکند، میگویند کافر است و بی دین !

لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد
و جز از خداوند نباید از کسی ترسید.

پس آنچه باشید که دوست دارید...
شاد باشید...
مهم نیست این شادی چگونه قضاوت شود.♡
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍁 @hosen_panahy‌‌‌‌‌‌‌

🦋در زندگی
💫هیچ چیز قیمتی تر و مهم تر
🦋از این نیست
💫که قلباً در آرامش باشیم
🦋الهی همیشه
💫قلبتون پر ازآرامش باشه

🦋امیدوارم اون اتفاق
💫قشنگ که منتظرشید
🦋براتون بیفته ،یه خبر خوش
💫یه دلخوشی بزرگ

🦋شبتون سرشار از آرامش
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍁 @hosen_panahy‌‌‌‌‌‌‌

⚪️بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
♥️با توکل به اسم اعظمت یاالله

⚪️خدایا بزرگ و توانا تویی
♥️رحیم و رئوف و یکتا تویی

⚪️پر از مهری و بخشش و مغفرت
♥️که ما قطره هستیم و دریا تویی

⚪️الهی به امید لطف و کرم تو
♥️روزمان را شروع می کنیم
🍁 @hosen_panahy‌‌‌‌‌‌‌

چرا من همیشه از نظر دیگران می ترسم ؟

اشو:

زیرا تو نیستی ، زیرا تو هنوز نیستی.
تو چیزی جز کپه ای انباشته از نظرات دیگران نیستی.

تو کیستی ؟
کسی می گوید تو زیبایی ، پس زیبایی.
و کسی می گوید تو زشتی ، پس تو زشتی. کسی می گوید تو شگفت انگیزی ، پس شگفت انگیزی و کسی دیگر می گوید من تا کنون انسانی چنین هرزه ندیده ام ، پس تو هرزه ای و مردم به حرف زدن ادامه میدهند ، و تو تمام اینها را جمع می کنی و این تصویر توست.
به همین دلیل است که تصویر تو متناقض و مبهم است تو می خواهی نظر این شخص که می گوید زشتی را فراموش کنی ، اما نمی توانی فراموش کنی ، آنجاست اگر این عقیده را نگه داری که زیبایی ، باید نظر زشت بودنت را نیز نگه داری. تصویر تو خیلی مبهم است.
#تو_دقیقاً_نمیدانی_کیستی.
تو شلم شوربایی ، مخلوطی از همه چیز. تو هنوز فردیت نداری ، مرکزی یکپارچه نداری ؛ تو فقط سطل زباله نظرات دیگرانی. به همین دلیل است که
می ترسی ، زیرا اگر نظرات دیگران تغییر کند ، تو تغییر می کنی.
تو در چنگ آنها هستی و این حقه ای است که جامعه به کار می برد.
🍁 @hosen_panahy‌‌‌‌‌‌‌

روزی ابوالحسن خرقانی با جمعی از مریدان از کوچه ای گذر می کرد. شخصی را دیدند که در گوشه ای نشسته و قرآن می خواند و پول جمع میکند. شیخ بی اعتنا از او گذشت. و جلوتر مردی را دیدند که سازی داشت و آهنگی می نواخت. شیخ پولی به او داد. 

پرسیدند:"دلیل این که به آن قاری کمک نکردید ولی به این ساز زن ترحّم نمودید چیست؟" 

گفت:"اگر گرسنه ای در اتاقی باشد و نانی بالای طاقچه بلند قرار داشته باشد و سازی و قرآنی هم در دست داشته باشد، کدام یک را زیر پا می گذارد که به نان برسد؟ گفتند:"ساز را."

شیخ گفت:"هر دو هم گرسنه بودند و هم محتاج.
اولی قرآن را زیر پای خود کرده بود و دومی ساز را زیر پای خود گذارده بود.
🍁 @hosen_panahy‌‌‌‌‌‌‌

اونجا که قیصر امین پور میگه:

در میان آفتاب و دل
مرز مشترک کجاست؟
چشم‌های من
میزبان نقشه هاست:
نقشه‌ها و مرزهای روبه‌رو
مرز‌های درد، آرزو
مرزهای مبهم خیال
مرزهای ممکن و محال

نقشه‌های فاصله،
مرزهای خاکی و غریب
بین آفتاب و دل کشیده‌اند
مرزهای شرقی دلم کجاست ؟

چشم‌های من
میزبان نقشه‌هاست
کوه‌ها
روی نقشه سر به اوج می‌زنند
رودها
روی نقشه موج می‌زنند
مرزهای بین آفتاب و دل
ناگهان خراب می‌شوند.
HTML Embed Code:
2024/06/04 18:48:01
Back to Top