مامانم خیلی زن خوبیه، ازون خوبایی که واسه خودش یه پا خانوم خونس، ازون زنایی که با حرف زدن با مرد غریبه چادرشو سفت‌تر می‌گیره؛ ازونا که بابام دوس داره و هی قربونش میره.
چن سال پیش داداش بزرگم اومدو گفت عاشق شده؛
می‌گفت طرف دختر خیلی خوبیه؛ از اونا که تو دانشگاه شاگرد اولن، ازونا که ته منطقن، ازونا که هرچیزی رو هرجا نمیگن؛
وقتی اینا رو تعریف می‌کرد داداش کوچیکم با حرص گفت: آخه چه جورى میشه عاشق همچین دختری شد؟!
یه هفته پیش واسه داداش کوچیکم رفتیم خواستگاری؛
دختری که با سینی چای اومد داخل، شیطنت از چشاش میریخت؛ ازون دختر حاضر جوابا که اگه تو یه جمع بود صدای قهقهه‌ش همه جا پخش می‌شد؛ داداش کوچیکم می‌گفت خیلی دختر خوبیه؛
می‌دونی؟!خوب آدما با هم فرق می‌کنه؛ مردم به خوبِ بابام میگن آپدیت نشده؛ به خوبِ داداش بزرگم میگن از دماغ فیل افتاده؛ به خوبِ داداش کوچیکم میگن قرتی؛
از من می‌شنوید بگردین دنبال خوب خودتون، نه خوبِ مردم؛
نه داداشِ من میتونه با یه زن مث مامانم به تفاهم برسه، نه بابام کنار یکی مثل دختر مورد علاقه داداشم؛
بچسبین به خوب خودتون حتی اگه از نظر بقیه بد باشه..
دستبند محمد
قابل اجرا با تمامی اسامی
>>Click here to continue<<
