TG Telegram Group & Channel
ديد‌بان آزار | United States America (US)
Create: Update:

🔹«آنها ناچارند رها کنند»

نویسنده: ترانه

باید به آن خیره شویم. ساعت‌ها و باز و بسیار. برای آن‌که نفس بگیریم، از این همه وزنی که روی سینه‌هایمان نشسته است؛ با دیدن همه‌ی این فیلم‌ها، خواندن واژه‌‌به‌واژه‌ روایت‌ها، دستگیری‌ها، کبودی‌ها و صداهایی که از فرط فریاد زدن و روایت کردن گرفته است. باید به این تصویر خیره شویم و تپش قلب‌مان را حس کنیم که این‌بار از شور است، نه از خشم. مردم جمع شده‌اند، اعتراض کرده‌اند و زنی را از بازداشت نجات داده‌اند.

نه این‌که این لحظه و این تصویر، اتفاقی خاص و عجیب باشد. اتفاقا آن‌چه آن را تا این حد به ما نزدیک کرده است، روزمره بودن آن است. این که جایی آشنا، پشت ورودی مترو که بارها در آن خودمان آزار دیده‌ایم، «خانم روسری‌ات» را شنیده‌ایم، و بارها فیلم آزار دیدن زنان دیگر را تماشا کرده‌ایم، حالا فریادی جمعی بلند شده است. فریادی که از آنِ همه‌ ماست. صدایی که هم فرمان می‌دهد که «رها کن» و هم با قاطعیت سرکوب‌گران را می‌نامد که «بی‌شرفی». و باز به خاطر همین روزمره بودن است که خیره شدن به این تصویر می‌تواند سنگینی روی سینه‌های‌مان را کم کند. چرا که این‌بار، این‌جا اتفاق افتاده است. و چه بسا جاهای دیگر هم بوده است که دوربینی برای ضبط بالا نرفته است.

اما نگاه می‌کنیم و می‌دانیم که این صدا باز هم می‌تواند بلند شود. زیرا صدایی ست که در سینه‌ همه‌ ما مخفی مانده است. از سوی دیگر در این فیلم چهره های متفاوتی حضور دارند. آن‌ها که فریاد می‌زنند. آن‌ها که دودل مانده‌اند چه کنند و آن‌ها که می‌خواهند سریع‌تر رد شوند و از این «قائله» بگذرند. ترکیبی از شهری که روایت زن‌ستیزی هرروزه در آن را می‌خوانیم. اما همان‌طور که زنی که نامش را نمی‌دانم در راویتش همین‌جا گفته بود: «ولی دیگر تنها نیستیم. دیگر تنها نیستیم.»

باید به آن خیره شویم. به همین روزمره‌ سیال که برای همه‌ی ما آشناست. نگاه کنیم و با آن زمزمه کنیم تا نفس‌مان سبک شود. تا خاطرات در کنار هم فریاد زدن بار دیگر برای‌مان زنده شود و در تکثیر این تصویر در ذهن‌مان و در خیابان، یادمان بماند که در نهایت آن‌ها ناچارند «رها کنند».

@harasswatch

ديد‌بان آزار
Video
🔹«آنها ناچارند رها کنند»

نویسنده: ترانه

باید به آن خیره شویم. ساعت‌ها و باز و بسیار. برای آن‌که نفس بگیریم، از این همه وزنی که روی سینه‌هایمان نشسته است؛ با دیدن همه‌ی این فیلم‌ها، خواندن واژه‌‌به‌واژه‌ روایت‌ها، دستگیری‌ها، کبودی‌ها و صداهایی که از فرط فریاد زدن و روایت کردن گرفته است. باید به این تصویر خیره شویم و تپش قلب‌مان را حس کنیم که این‌بار از شور است، نه از خشم. مردم جمع شده‌اند، اعتراض کرده‌اند و زنی را از بازداشت نجات داده‌اند.

نه این‌که این لحظه و این تصویر، اتفاقی خاص و عجیب باشد. اتفاقا آن‌چه آن را تا این حد به ما نزدیک کرده است، روزمره بودن آن است. این که جایی آشنا، پشت ورودی مترو که بارها در آن خودمان آزار دیده‌ایم، «خانم روسری‌ات» را شنیده‌ایم، و بارها فیلم آزار دیدن زنان دیگر را تماشا کرده‌ایم، حالا فریادی جمعی بلند شده است. فریادی که از آنِ همه‌ ماست. صدایی که هم فرمان می‌دهد که «رها کن» و هم با قاطعیت سرکوب‌گران را می‌نامد که «بی‌شرفی». و باز به خاطر همین روزمره بودن است که خیره شدن به این تصویر می‌تواند سنگینی روی سینه‌های‌مان را کم کند. چرا که این‌بار، این‌جا اتفاق افتاده است. و چه بسا جاهای دیگر هم بوده است که دوربینی برای ضبط بالا نرفته است.

اما نگاه می‌کنیم و می‌دانیم که این صدا باز هم می‌تواند بلند شود. زیرا صدایی ست که در سینه‌ همه‌ ما مخفی مانده است. از سوی دیگر در این فیلم چهره های متفاوتی حضور دارند. آن‌ها که فریاد می‌زنند. آن‌ها که دودل مانده‌اند چه کنند و آن‌ها که می‌خواهند سریع‌تر رد شوند و از این «قائله» بگذرند. ترکیبی از شهری که روایت زن‌ستیزی هرروزه در آن را می‌خوانیم. اما همان‌طور که زنی که نامش را نمی‌دانم در راویتش همین‌جا گفته بود: «ولی دیگر تنها نیستیم. دیگر تنها نیستیم.»

باید به آن خیره شویم. به همین روزمره‌ سیال که برای همه‌ی ما آشناست. نگاه کنیم و با آن زمزمه کنیم تا نفس‌مان سبک شود. تا خاطرات در کنار هم فریاد زدن بار دیگر برای‌مان زنده شود و در تکثیر این تصویر در ذهن‌مان و در خیابان، یادمان بماند که در نهایت آن‌ها ناچارند «رها کنند».

@harasswatch


>>Click here to continue<<

ديد‌بان آزار




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)