تسخیر توئیتر فارسی به دست حسابهای ناامن🔻
✍️ نه فقط توئیتر بلکه بیشتر شبکههای اجتماعی آنلاین به «قبیلهگرایی» دامن میزنند. کاربران فقط افرادی را دنبال و تأیید میکنند که نظرات مشترکی با آنها دارند و به کاربرانی که نظری مغایر با آنها دارند، دستهجمعی میتازند. کاربرانی با هویت واقعی همواره با این حملات همراهی میکنند و به آن اعتبار میبخشند. چنین فضایی از یک سو به انزوای کاربرانی با ایدههای مستقل و متفاوت انجامیده و از سوی دیگر به قطبیسازی دامن زده است. تشدید دودستگی در شبکههای اجتماعی، از واکنش صحیح به همهگیریِ کرونا در کشورهای مختلف جلوگیری کرد، و دستیابی به اجماع بر سر مسائل مهم جهانی، از جمله تغییرات آب و هوایی، را به تأخیر انداخت. قطبیشدن احتمال خشونت را افزایش میدهد و خشونت و حملههای آنلاین نیز قطبیشدن را تشدید میکند. در چنین فضایی افراد جز با نگاه صفر و یک به دنیا نمینگرند ــ در نتیجه حتی هلیمی که با نمک خورده شود به دودستگی میانجامد.
✍️ حکومتهای مستبد در فضای آنلاین به دو روش به قطبیشدن جامعه دامن میزنند. ۱) از طریق ایجاد ارتش سایبری برای به راه انداختن کارزارهای نفرتپراکنی که طیف وسیعی از کاربران عادی هم در آن مشارکت میکنند؛ و ۲) از طریق انتشار اطلاعات نادرست که به سرخوردگی، بیاعتمادی و انفعال اجتماعی میانجامد. حکومتها از اطلاعات گمراهکننده و روایتهای جعلی برای پنهان کردن اطلاعات واقعی و همچنین از بین بردن همبستگیِ اجتماعی استفاده میکنند. این امر به آنها اجازه میدهد تا انحصار اطلاعات را حفظ کنند، جامعه و کنشگران را به اشتباه بیندازند و از تواناییِ جامعه برای مسئول نگه داشتن حکومت بکاهند. نفرتپراکنی محیطی آکنده از تعصب و نارواداری ایجاد میکند، به ترویج اعمال خشونتآمیز میانجامد، کاربران را از آزادیعقیده و بیان محروم میسازد، به کلیشهسازی از گروههای اجتماعی دامن میزند و به بقای حکومتهای غیردموکراتیکی مثل جمهوری اسلامی ایران کمک میکند.
✍️ حکومت در ابتدا تلاش کرد که توئیتر را از کنشگران و فعالان سیاسی یا شهروندان مستقل و مصمم خالی کند، به دوقطبیها دامن بزند، اطلاعات شخصیِ کاربران را به شیوههای مختلف جمعآوری کند، و سپس در پی غیرسیاسی کردن توئیتر فارسی برآمد. در این مرحله، نسل جدیدی از حسابهای ناامن پدید آمدند که تعداد زیادی دنبالکننده و عکسهایی واقعی اما احتمالاً ربودهشده از مردم عادی داشتند. این حسابها دربارهی هر چیزی که به واکنش شدیدی میانجامید محتوا تولید میکردند. در کسوت زنی که از شوهرش کتک میخورد، در قالب مرد جوانی که با دوستدخترش قطع ارتباط کرده و تصاویر چتهای خصوصیشان را منتشر میکند، در قامت کاربری که بدنِ دیگران را به سخره میگیرد، مردی که به سقط جنین همسرش معترض است یا کسی که جزئیات رابطهی جنسیاش را با دیگران در میان میگذارد. گاهی انتشار مطالب جنجالی توسط حسابهای ناامن به کمرنگ شدن مسائل مهم روز میانجامد. همهچیز طبق الگوریتم توئیتر پیش میرود که در درجهی اول به میزان «واکنش»ها اهمیت میدهد. در پی انتشار مطالب زیادی دربارهی مسائل جنسی و شخصی، توئیتر فارسی، که زمانی فضایی سیاسی داشت، به شبکهای برای «دیتینگ» و «گاسیپ» تبدیل شده است. منظورم نه ارزشگذاریِ مطالب سیاسی یا جنسی بلکه تلاش ارتش سایبری برای تحتالشعاع قرار دادن مطالب سیاسی و اجتماعی با مطالب جنسی است. ارتش سایبری میکوشد تا از طریق این جنجالآفرینیها مانع از اتحاد و همبستگیِ مخالفان شود تا دیگر توئیتر بستری برای فعالیتهای اعتراضی و مدنی نباشد.
@NashrAasoo 💭
>>Click here to continue<<