✳️ #ایده_شیطنت 😜😁
یه شب که حال همسرم گرفته بود، پسرمو تو اتاقش خوابوندم، شوهرمم توحال مشغول تلوزیون نگاه کردن بود.
همه لباسامو دراوردم. چون سبزه م و زرد بهم میاد، یه شال زرد گرفتم دور کمرم بستم. (جوری که یه طرف باسنم و کمرم پوشیده بود و اونطرف قوس کمرم و یکم ازباسنم دیده میشد.)
موهامم باز کردم و از ۲ طرف ریختم رو سینه ام.
انقد ذوق داشتم که زودتر برم پیشش، حتی یه روژم نزدم...!!!😅
یواش یواش رفتم جلوش اینجوری🤠نگام میکرد و به به، چه چه میزد و منم با ناز و ادا جلوش رژه میرفتم. بعدش دستمو دراز کردم و گفتم: بیا بریم دیگه! و البااااااااقی...😍
@ravanshenasihame ❤️
>>Click here to continue<<