TG Telegram Group & Channel
Farnoudian Contemplations | United States America (US)
Create: Update:

مدتها قبل از «جاده شخصیت» آقای دیوید بروکس نوشته بودم. قصه‌ را شروع می‌کند که هر انسانی یک سری ارزشها دارد که می‌روند توی رزومه کاری و یک سری ارزشها دارد که وقتی مرد، در مجلس ختمش ذکر می‌کنند. بعد می‌گوید که در جهان مدرن ما، این دو چندان همخوانی ندارند‌. یعنی فرضا بنده فردا سرم را بگذارم زمین، نمی‌گویند که مرحوم پروژه‌هایش را خیلی خوب مدیریت می‌کرد و همیشه گزارشهایش را قبل از موعد مقرر و زیر بودجه مشخص تحویل می‌داد. می‌گویند که می‌خواند و می‌نوشت و علاقه داشت که تجربیاتش را حالا درست یا غلط، با دیگران قسمت کند. دنیا ما را هل می‌دهد به سمت ارزشهایی که به درد رزومه کاری بخورند و ما هم آن روزهای جوانی با دنیا همراهیم. بالاخره آدم می‌خواهد کار خوبی داشته باشد و مهارت کسب کند و در رشته خودش اسمی در کند. بعد که این جاده کمی هموارتر‌ شد، صدای درون آدمیزاد در می‌آید که پس ارزشهای دیگر چی؟ آنها که شخصیت آدم را می‌سازند چه می‌شوند؟ و انسان راه می‌افتد به دنبال آن ارزشها. آقای بروکس اسم این دو را می‌گذارد آدم یک و‌ آدم دو. آدم یک، از تواناییهایش استفاده می‌کند تا هر‌ روز در کار و درآمد و‌ امور مادی بهتر شود و آدم دو، به ضعفهایش فکر می‌کند و بهتر کردن آنها و توی این فکر کردن به ضعفها و ریشه‌هایشان، شخصیت معنویش را می‌سازد.

امروز صبح بعد از مدتها که از نوشته آقای بروکس می‌گذشت، خوردم به نوشته‌ای در وبلاگ آقای بیل گیتس. نوشته بود بیست و پنج ساله که بودم، می‌خواستم روی هر میزی یک کامپیوتر شخصی باشد و آخر سال که می‌شد برای ارزیابی خودم مدام از خودم می‌پرسیدم که این آرزو محقق شده یا نه. امروز که شصت و سه ساله‌ام، وضع شرکت و امور مالی و تجاری را حتما بررسی می‌کنم، ولی از خودم سوالهای دیگری می‌پرسم که خود بیست و پنج ساله‌ام احتمالا خنده‌دار می‌دید. سوالهای امروزم اینها هستند که آیا سال گذشته برای خانواده‌ام وقت کافی گذاشتم؟ آیا به اندازه کافی مطالب جدید آموختم؟ آیا دوستی‌های جدید تشکیل دادم و دوستی‌های قدیم را عمیق‌تر کردم؟ و یکی هم از دوستم آقای وارن بافت قرض کرده‌ام که آیا آنها که توی زندگی برایم مهم هستند، همانطور که دوستشان دارم دوستم دارند؟ 

آقای بروکس و آقای گیتس، هر دو یک چیز را می‌گویند: که ارزشهای آدمی در طول زندگیش تغییر می‌کنند و از یک زمانی به بعد، علاوه بر بالا رفتن از نردبان زندگی، به فکر گسترده کردن افق هم می‌افتد. روند طبیعی زندگی هم شاید جز این نیست، ولی خوب است که آدمیزاد از روز اول این سوالهای آقای گیتس را یادش باشد و ارزیابی آخر سالش از آدمی باشد که فقط به فکر بالا رفتن از نردبان نیست و موقع بالا رفتن، اطرافش را هم به دقت نگاه می‌کند.

نوشته وبلاگ آقای گیتس: https://www.gatesnotes.com/About-Bill-Gates/Year-in-Review-2018

@Farnoudian
@FarnoudianAdmin .. تماس

مدتها قبل از «جاده شخصیت» آقای دیوید بروکس نوشته بودم. قصه‌ را شروع می‌کند که هر انسانی یک سری ارزشها دارد که می‌روند توی رزومه کاری و یک سری ارزشها دارد که وقتی مرد، در مجلس ختمش ذکر می‌کنند. بعد می‌گوید که در جهان مدرن ما، این دو چندان همخوانی ندارند‌. یعنی فرضا بنده فردا سرم را بگذارم زمین، نمی‌گویند که مرحوم پروژه‌هایش را خیلی خوب مدیریت می‌کرد و همیشه گزارشهایش را قبل از موعد مقرر و زیر بودجه مشخص تحویل می‌داد. می‌گویند که می‌خواند و می‌نوشت و علاقه داشت که تجربیاتش را حالا درست یا غلط، با دیگران قسمت کند. دنیا ما را هل می‌دهد به سمت ارزشهایی که به درد رزومه کاری بخورند و ما هم آن روزهای جوانی با دنیا همراهیم. بالاخره آدم می‌خواهد کار خوبی داشته باشد و مهارت کسب کند و در رشته خودش اسمی در کند. بعد که این جاده کمی هموارتر‌ شد، صدای درون آدمیزاد در می‌آید که پس ارزشهای دیگر چی؟ آنها که شخصیت آدم را می‌سازند چه می‌شوند؟ و انسان راه می‌افتد به دنبال آن ارزشها. آقای بروکس اسم این دو را می‌گذارد آدم یک و‌ آدم دو. آدم یک، از تواناییهایش استفاده می‌کند تا هر‌ روز در کار و درآمد و‌ امور مادی بهتر شود و آدم دو، به ضعفهایش فکر می‌کند و بهتر کردن آنها و توی این فکر کردن به ضعفها و ریشه‌هایشان، شخصیت معنویش را می‌سازد.

امروز صبح بعد از مدتها که از نوشته آقای بروکس می‌گذشت، خوردم به نوشته‌ای در وبلاگ آقای بیل گیتس. نوشته بود بیست و پنج ساله که بودم، می‌خواستم روی هر میزی یک کامپیوتر شخصی باشد و آخر سال که می‌شد برای ارزیابی خودم مدام از خودم می‌پرسیدم که این آرزو محقق شده یا نه. امروز که شصت و سه ساله‌ام، وضع شرکت و امور مالی و تجاری را حتما بررسی می‌کنم، ولی از خودم سوالهای دیگری می‌پرسم که خود بیست و پنج ساله‌ام احتمالا خنده‌دار می‌دید. سوالهای امروزم اینها هستند که آیا سال گذشته برای خانواده‌ام وقت کافی گذاشتم؟ آیا به اندازه کافی مطالب جدید آموختم؟ آیا دوستی‌های جدید تشکیل دادم و دوستی‌های قدیم را عمیق‌تر کردم؟ و یکی هم از دوستم آقای وارن بافت قرض کرده‌ام که آیا آنها که توی زندگی برایم مهم هستند، همانطور که دوستشان دارم دوستم دارند؟ 

آقای بروکس و آقای گیتس، هر دو یک چیز را می‌گویند: که ارزشهای آدمی در طول زندگیش تغییر می‌کنند و از یک زمانی به بعد، علاوه بر بالا رفتن از نردبان زندگی، به فکر گسترده کردن افق هم می‌افتد. روند طبیعی زندگی هم شاید جز این نیست، ولی خوب است که آدمیزاد از روز اول این سوالهای آقای گیتس را یادش باشد و ارزیابی آخر سالش از آدمی باشد که فقط به فکر بالا رفتن از نردبان نیست و موقع بالا رفتن، اطرافش را هم به دقت نگاه می‌کند.

نوشته وبلاگ آقای گیتس: https://www.gatesnotes.com/About-Bill-Gates/Year-in-Review-2018

@Farnoudian
@FarnoudianAdmin .. تماس


>>Click here to continue<<

Farnoudian Contemplations






Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)