✨ #ارمغانی_از_نور
💌قســــمت دوم
✍🏼هر هفته آمپولامو میزدم و به عوارضش #عادت کرده بودم...همه چی داشت به حالت اولش برمیگشت و با کمک آمپولا نسبتا سلامتیمو به دست آوردم
🖋تا اینکه...
یه روز بابام گفت: دخترم چرا نمیری کلاس #قرآن؟
من اولش قبول نکردم اما چند روز بعدش گفتم باشه، راستش بابامو خیلی دوست داشتم و دلم نمیخواست پیشنهادشو زیرپا بزارم بخاطر همین رفتم...
♻️رفتم یه #کلاس و ثبتنام کردم اوایل واسم سخت بود چون من طبق مُدِ روز لباس میپوشیدم و آهنگای جورواجور گوش میدادم و رُمانای عاشقانه و انواع کتابا رو میخوندم به جز قرآن....
😔 #چادر که سرم نمیکردم هیچ، تازه ازشم بدم میومد...
✍🏼خودمم باورم نمیشه تو یه مدت کوتاه، دوستای کلاس قرآن و استادای مهربونم به حدی روم تاثیر گذاشتن که به الله قسم از این رو به اون رو شدم...
😍راستش با دیدن #حجاب همکلاسیام، باخودم میگفتم مگه من چیم از اونا کمتره؟
🤔چه لذتی تو حجاب هس که اونا اینقد پایبندشن و دوسش دارن؟
خلاصه بعد از یه مدت درگیری با خودم، یه تصمیم #قاطع گرفتم و اونم حفظ حجاب از نوع چادریش بود...
😳جالبه منی که هر وقت اسم #چادر و #حجاب میومد، باهاش #مخالفت میکردم و میگفتم دوس ندارم؛ حالا بدون چادر هیچ جا نمیرم....
👗تمام مانتوهای تنگ و کوتاهمو گذاشتم کنار و اگه گاهیم میپوشیدم، فقط زیر چادر بود و طوری که معلوم نباشه
🎼جالب اینه که وقتی #موزیک هایی رو که یه روزی بدون اونا حتی خوابم نمیبرد، گوش میدم احساس میکنم سرم درد میگیره و تحمل شنیدنشونو ندارم دیگه...
💻چند روز تمام تو #اینترنت گشتم و به جای سایتای مزخرفی که قبلا میرفتم و آهنگ و عکس دانلود میکردم؛ تمام سورههای #قرآن رو دانلود کردم و تو لپتاپ و گوشیم ریختم...
❌تمام آهنگامو حذف کردم...نمیدونم باورتون میشه یا نه، اما حداقل 300 تا آهنگ داشتم از اکثر خوانندههای معروف
ترانههایی که یه روزی تمام #عشق و #زندگیم بودن.
☺️نمیدونین مامان و بابام چقد #خوشحال شدن وقتی فهمیدن از آهنگای زشت فاصله گرفتم و به قرآن #علاقمند شدم ، الحمدلله اونا باایمانن و مامانم حجاب کامل داره همیشه....
💖تمام اینا به کنار، روزی چند صفحه قرآن میخوندم و از ته دلم طلب #استغفار میکردم...
😭یادمه یه روز سر سجاده اونقد گریه کردم که #سجاده رو خیس خیس کردم و همونجا خوابم برد...
😍مامان بابام روز به روز از وضعیتم خوشحالتر میشدن...
💥وقتی میرفتم بیرون چون چادر سرم بود هیچ #پسری #جرئت نداشت نگاه بد بهم بندازه، دیگه از شر پسرای #مزاحم راحت شدم...
💥اونقد از #نماز و #روزههام لذت میبردم که حدی نداشت...
🌹لذت #حضور_خدا رو تو لحظه لحظهی زندگیم #حس میکردم...
خلاصه اونقد عوض شدم که خودمم باورم نمیشه
❤️از همون روزا شروع کردم به درددل کردن با خدا، سر سجاده گریه میکردم و از ته دل طلب #شفا میکردم...
💭هیچوقت شبی رو که قرار بود فرداش دوباره #امآرآی بدم، یادم نمیره...
حسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
🌃اون شب....
>>Click here to continue<<