TG Telegram Group & Channel
الله رافراموش نکنید | United States America (US)
Create: Update:

#داستان_مجاهد " راهی دیگر "🩵🩷
قسمت سی وسوم 👇👇👇🩵🩷

🔸 محمد بن قاسم با حیرت
پرسید: این چیه؟
نعیم با صدای غمگین جواب داد نامه
چه جور نامه ای؟
🔹عبدااله به من داده بود من وعده کرده بودم که این نامه رو به دایی بدم اما خدا نخواست که من به وعده ام وفا کنم.
می تونم ببینمش؟
چیز خاصی نیست.
🔸محمد بن قاسم نامه را از قبر برداشت و خواند و به نعیم پس داد و گفت:
» اینو نزد خودت ،بزار هیچ چیز دنیا و آخرت از نگاه شهید پوشیده نیست «
هیچ رازی از زندگی نعیم بر محمد بن قاسم مخفی نبود وقتی ایثار عبدالله نسبت به برادرش نعیم و فداکاری های
نعیم در راه خدا را دید محیت آن دو در قلبش چند برابر شد.
🔹محمد بن قاسم شب قبل از خوابیدن نعیم را به خیمه ی خود صدا زد و بعد از کمی صحبت گفت:
🔸 حالا بعد از چند روز برهمن آباد رو فتح میکنیم و به طرف ملتان حرکت میکنیم شاید در اونجا نیاز به مجاهد بیشتری داشته باشیم. من فکر میکنم تو رو به بصره بفرستم تو آنجا برای آماده کردن جوانان به جهاد سخنرانی کن، در راه به خونه ات هم سری بزن و خانواده تو تسلی بده «
🔹 تا جایی که مساله تسلی خانواده است من اونو از جهاد بیشتر اهمیت نمیدم و در مورد کمک نظامی که گفتین
جنگ امروز ثابت کرد برای سند نیاز به لشگر بیشتری نداریم
🔸اما من نمیخوام فقط سند رو فتح کنم
به عنوان یک دوست قدیمی این نیکی شما نسبت به من لازم نیست
کدوم نیکی؟
🔹شما به بهونه ی بصره منو خونه میفرستین و من اینو نسبت به خودم نیکی میدونم
اگه این نیکی با مسئولیت دینی من یا تو مغایرت میداشت من هرگز به تو اجازه نمیدادم اما فعلا در اینجا نیازی به تو نیست، چون که فتح برهمن آباد برامون خیلی آسونه بعد از اون شهرهای کوچک اطراف رو فتح میکنیم و بطرف ملتان میرویم ، تو تا اون وقت برمیگردی و کسانی که با تو بیان کمکی خواهد بود برای ما
🔸خیلی خوب پس من کی باید برم ....

📌ادامه دارد ان شاءالله


حسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9

#داستان_مجاهد " راهی دیگر "🩵🩷
قسمت سی وسوم 👇👇👇🩵🩷

🔸 محمد بن قاسم با حیرت
پرسید: این چیه؟
نعیم با صدای غمگین جواب داد نامه
چه جور نامه ای؟
🔹عبدااله به من داده بود من وعده کرده بودم که این نامه رو به دایی بدم اما خدا نخواست که من به وعده ام وفا کنم.
می تونم ببینمش؟
چیز خاصی نیست.
🔸محمد بن قاسم نامه را از قبر برداشت و خواند و به نعیم پس داد و گفت:
» اینو نزد خودت ،بزار هیچ چیز دنیا و آخرت از نگاه شهید پوشیده نیست «
هیچ رازی از زندگی نعیم بر محمد بن قاسم مخفی نبود وقتی ایثار عبدالله نسبت به برادرش نعیم و فداکاری های
نعیم در راه خدا را دید محیت آن دو در قلبش چند برابر شد.
🔹محمد بن قاسم شب قبل از خوابیدن نعیم را به خیمه ی خود صدا زد و بعد از کمی صحبت گفت:
🔸 حالا بعد از چند روز برهمن آباد رو فتح میکنیم و به طرف ملتان حرکت میکنیم شاید در اونجا نیاز به مجاهد بیشتری داشته باشیم. من فکر میکنم تو رو به بصره بفرستم تو آنجا برای آماده کردن جوانان به جهاد سخنرانی کن، در راه به خونه ات هم سری بزن و خانواده تو تسلی بده «
🔹 تا جایی که مساله تسلی خانواده است من اونو از جهاد بیشتر اهمیت نمیدم و در مورد کمک نظامی که گفتین
جنگ امروز ثابت کرد برای سند نیاز به لشگر بیشتری نداریم
🔸اما من نمیخوام فقط سند رو فتح کنم
به عنوان یک دوست قدیمی این نیکی شما نسبت به من لازم نیست
کدوم نیکی؟
🔹شما به بهونه ی بصره منو خونه میفرستین و من اینو نسبت به خودم نیکی میدونم
اگه این نیکی با مسئولیت دینی من یا تو مغایرت میداشت من هرگز به تو اجازه نمیدادم اما فعلا در اینجا نیازی به تو نیست، چون که فتح برهمن آباد برامون خیلی آسونه بعد از اون شهرهای کوچک اطراف رو فتح میکنیم و بطرف ملتان میرویم ، تو تا اون وقت برمیگردی و کسانی که با تو بیان کمکی خواهد بود برای ما
🔸خیلی خوب پس من کی باید برم ....

📌ادامه دارد ان شاءالله


حسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9


>>Click here to continue<<

الله رافراموش نکنید




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)