باستانی پاریزی
شناسنامه کرمان، هویت ایران
سوم دیماه ۱۳۰۴، زادروز یکی از نامداران تاریخ نگاری و از مشاهیر و بزرگان فرهنگ و ادب معاصر استاد زندهیاد دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی است؛
من متاسفانه در هیچ یک از دوره های دانشگاهی افتخار شاگردی استاد را نداشتم، اما همواره با کتاب های استاد مأنوس بودم و نکته یابی های او از افراد و حوادث، آموزههای کارم بود.
نظر به علاقه ای که به کارهای استاد دارم نکته هایی درباب شیوههای پژوهش استاد از آثارشان گردآوری کردم تا در زمانی مناسب به چاپ برسانم؛ به ذهنم رسید چند نکتهای درباب آثار استاد، به صورت مختصر، در محضر تاریخ پژوهان عرض کنم.
نخست استاد را به واقع، افزون بر مورخ، مردم نگار نیز باید نامید؛ در همه آثار قلمی استاد، همه اقوام و فرهنگها و نیز طبقات جامعه از عالی رتبه تا دون پایه حضور دارند و متناسب با موضوع اصلی، نقش آفرینی میکنند.
دیگر اینکه استاد همواره افزون بر دیدهها، شنیده هایش را نیز دربارۀ معاصرینش، برای آیندگان مکتوب میکرد؛ این نکته به وفور در مقالات ایشان به چشم می خورد.
نکته مهم تر این که امکان نداشت استاد مطلبی درباره کسی جایی و یا رخدادی بنویسد، اما از کرمان و کرمانی حرفی به میان نیاورد. استاد با خود و خدایش عهد کرده بود که در هیچ یادواره و مراسمی شرکت نکند و سخن نگوید مگر آنکه در آن مراسم به تقریبی یا تحقیقی سخن از کرمان به میان نیاورد؛
جالب است بدانیم استاد اگر کسی زن کرمانی هم داشته باشد، کرمانی محسوب می کرد و به طنز می نویسد: «کسی که از کرمان زن گرفته، به قول لغویون از کرمان کسب تأنیث کرده است».
نکته ای دیگر این که آثار او شناسنامه و هویت کرمان است و به واقع می توان دانشنامه کرمان اعم از رجال، تاریخ، فرهنگ عامه، جغرافیای تاریخی و تا حدودی گویش کرمانی را از روی آثار استاد گرداوری کرد.
از دیگر ویژگیهای استاد نقد خود یا به تعبیر استاد خود مشت و مالی و نیز نقد دیگران و جامعه است که در آثار استاد در لفافهای از طنز بیان و در مستورهای از واژگان پیچیده شده است، این نقد هم درباب دوستان بود و هم با رجل سیاسی.
شیوه نگارش استاد در آثارش متفاوت از دیگران بود و به نوعی، نگارش استاد خود سَبکی شده بود. به قول دکتر مشکور "سبک باستانی تاریخ نویسی"
استاد باستانی پاریزی در یکی از آثارش می نویسد: «[خواننده] خواهد گفت این باستانی آسمان و زمین را به هم می دوزد تا بتواند یک مقاله ... جمع و جور کند؛ حرف شما صحیح است، ولی این را هم عرض کنم که حرف های من با وجود پراکندگی، مثل مومها و چربیهای همان شمع میماند که اطراف یک رشته نازک و باریک جمع شدهاند و وقتی آن رشته را آتش بزنید، گوشههایی را روشن می کند و ...، شعلهای نازک بر گوشهای تاریک می افکند».
https://hottg.com/bazmavard
>>Click here to continue<<