عرض سلام خدمت دوست بزرگوارم جناب سرگلی عزیز
در رابطه با سوالی که مطرح فرمودید چند نکته به ذهنم رسید که خدمتتان عرض میکنم.
۱. تنها در ریاضیات و آن هم فقط ریاضی محض میتوان گفت که مسائل به صورت مطلق قابل پذیرش هستند. مثلا مجموع زوایای مثلث برابر با دو قائمه می باشد یا دو بعلاوه دو چهار است و حتی در هندسه تحلیلی قلت و ان قلت زیاد داریم و پایه مباحث به عنوان مثال به هندسه اقلیدسی و نااقلیدسی تقسیم میشود.
۲. بحث معجزه در اثبات نبوت پیامبران برای هر پیامبری خاص زمان خودش بوده است. یعنی اگر موسی عصا اژدها میکرد یا مسیح مرده زنده مینمود به این دلیل است که در زمانه خودشان علمای طراز اول عصر در این مسائل میاندیشیدند و سوال و مسئله لاینحل بین آنها در همین موضوعات پرسیده شده بود فلذا وقتی محمد ص معجزه ای از جنس بلاغت میآورد برای زمانه خودش حکم معجزه را دارد.
در حال حاضر و در قرن ۲۱ حتی اگر بپذیریم که قرآن در بلاغت و فصاحت "جایگاه" اعجاز را داشته باشد دیگر "کارکرد" اعجاز را ندارد زیرا عصر ما و نسل ما به موضوعات دیگری مشغول است و بلیغ و فصیح نه تنها محبوب و عزیز نیستند حتی دیده میشود که گاهی مطرود جامعه هستند.
۳. این بند پاسخ اصلی بنده به سوال شما و تمام پرسشهایی است که پیرامون توحید، نبوت، معاد و به طور کلی برای اثبات و اقامه دلیل برای وجود هرچه که تحت عنوان غیب طبقهبندی میشود. در قرآن میخوانیم "الذین یومنون بالغیب" یعنی غیب یک پرابلم ایمانیست. اگر بنا بر این بود که یک دلیل از جنس معجزه یا هرچیز دیگری مثل خورشید در وسط آسمان قرار بگیرد و تمام عقلا و سفها را قانع کند که مثلا خدایی هست دیگر یومنون بالغیب معنی نداشت و باید گفته میشد عالمون بالغیب. به نظر حقیر حتی "لن ترانی" هم باید در همین چهارچوب فهم شود. در مورد این نوع خاص از رویکرد به دین که شاید بتوان اسم آن را "رویکرد امتحانی" گذاشت حرف بسیار است اما به ذکر دو نکته ذیل همین مبحث اکتفا میکنم.
۳.۱. در هر عصر و دوره ای پیامبرانی آمدند و معجزاتی آوردند اما همه مردم به آنها ایمان نیاوردند و حتی در برخی از موارد پیامبر خدا حتی موفق به هدایت خانواده خودش هم نشد و حتی آیاتی داریم که به پیامبر میگوید رهایشان کن یا قوم خود را نفرین کن.
۳.۲. در قرآن میخوانیم "... حتی یاتیک الیقین" یعنی مرحله ای بالاتر از ایمان به نام یقین هم داریم. در اکثر متون زیارات هم این آیه به شکلهای دیگر آمده است که خطاب به معصوم ع گفته میشود "حتی اتاک الیقین". یعنی راه دین از راه فلسفه جداست و علی الاصول دو مقوله جدا هستند و یکی از طریق به هدف میرسد و دیگر از هدف به طریق. اگر کسی باور دینی و ایمانی به غیب داشته باشد و در راستای همان هم عمل کند و زندگیاش را در همان طریقی که دین خدا مشخص کرده برود، قطعا و بلاشک تجربیاتی از جنس متفاوت خواهد داشت که غیب را برایش مثل روز روشن خواهد کرد تا جایی که بگوید اگر تمام پردههای غیب هم کنار روند چیزی به ایمان من اضافه نخواهد شد.
در آخر عرض کنم پروژه دین و تمام پیامبران و ائمه دعوت و هدایت همه مردم به دین نبوده و نیست و پیامبران آمدند تا چراغ راهی باشند برای نفوس مستعده و آنچنان ها را آنچنان تر کنند.
📎از جناب آقای علایی بابت ارسال این مطلب سپاسگزارم.
#بازخوردها #نقدها #پرسشوپاسخ
@elahiatik
>>Click here to continue<<