همیشه وقتی صحبت روز معلم میآید وسط، آدم یاد یک مشت حرفهای کلیشهای و نخنما شده میافتد در باب تقدیر از صبوریها و رنجکشیدنها و سالها فروبردن گرد گچ معلق به ریهها و چون شمع سوختنها و به هرزور و ضربی علم آموختنها و تحمل سروکله زدن با کرور کرور بچههای رنگ به رنگ سرکش زباندراز و حرف گوش نکن، و خم به ابرو نیاوردنها و با حقوق بخور و نمیر ساختنها و بر "معلمی شغل انبیاست" تاکید کردنها و صحبتهایی از این دست. حالا اما، همه چیز تغییر کرده. دنیا دارد با سرعت حیرتآوری عوض میشود و آدمها هرچقدر هم که تر و فرز باشند، - تازه با فرض دراختیار داشتن امکانات کافی و آپدیت-، باز به گرد پایش هم نمیرسند، چه برسد به اینکه بخواهند با یک ویروس خشمگین هزارچهره که سایهی نحسش را انداخته روی زندگیشان هم دست و پنجه نرم کنند و درهای دنیا هم به رویشان بسته باشد و صدایشان به هیچ جا نرسد. گفتگو ندارد که کرونا در طی این دوسال، بطرز ناگزیر و ناباورانهای روال زندگی معمولی خیلیها را به هم زده، بیآنکه مجالی بدهد برای کنار آمدن با سرعت سراسیمهی اینهمه تغییر. و برای همین هم هست که حالا، به بهانهی رسیدن روز معلم، میخواهم به تمام معلمها بگویم که دمتان گرم. دمتان گرم، نه بخاطر آنچه که در تمام این سالها، سخاوتمندانه و بیدریغ به ما و فرزندانمان آموختهاید. نه از این بابت که همیشه در برابر هر ناملایمتی از روزگار، دندان سر جگر گذاشتهاید و دم نزدهاید. نه برای مهربانیو صبوری و عاشقانگی بینظیرتان، بلکه اینبار به احترام تلاشتان برای از نو یادگرفتن. برای پا گذاشتنتان به دنیای گوشیهای لمسی و تبلتها و اینترنتهای گران قیمت لاکپشتی. برای صبوری در بدل کردن خانههایتان به کلاس درس، آنهم یک جوری که سر و همسر و فرزندانتان آزردهخاطر نشوند. از شما ممنونم، برای سرخی چشمهای ورمکردهتان از پشت عینک مطالعه بعد از ساعتها زل زدن به صفحهی گوشی. برای کم نیاوردنها، ناامید نشدنها، و با دور تندتر دویدنهایتان در چرخهی سریع اینهمه اتفاق. من با تمام وجود از شما ممنونم، و دلم روشن است که یک روز، دوباره بهار خواهد شد، و آفتاب بر روزگار سیاه ما خواهد تابید. و باز، خیل شاگردهای پرسرو صدا، در کلاسهای درس جمع خواهند شد، و به احترام بودنهایتان در روزگاری که هیچکس برای هیچکس نبود، تمام قد خواهند ایستاد..من حتم دارم که آن روز، زیاد دور نیست..
https://hottg.com/drnkargar
>>Click here to continue<<