این وضع، یعنی شبْهدموکراسی، که مردم رانده بشوند به جانب صندوق رأی، گناهش از استبداد بیشتر است؛ زیرا چه بسا که زیان مردم را به دست خود مردم بر کرسی مینشاند. در گذشته شخصیت مردم به حال خود گذارده میشد، ولی در «دموکراسی شبْه» در معرض بیع و شرا است.
حکومت میخواهد پوستۀ غربی کشورداری را برقرار دارد، و در باطن هم استبداد شرقی را از دست نگذارد و بدین گونه، مردم چون خود را از حکومت جدا ببینند هرگز آنگونه که باید دل به کار نمیدهند. وضع، خواهناخواه به نوعی برگزدن متقابل مردم و حکومت منجر میگردد، و حکومت که بر پایۀ مردمی نیست، برای پیشبرد کار خود، ناگزیر میشود که از کسانی که خدمت خود را در اختیار او میگذارند، استفاده کند، و اینان معمولاً افراد «استفادهچی» هستند، نه دلسوز و وظیفهشناس.
اگر این انتظار هست که کمکم افراد به حقوق خود آشنا شوند؛ این کار تنها از طریق آموزش همه جانبه میسر است هرچند ممکن است سالهای سال طول بکشد. خطر آن است که یکی دوران سترون یا فشار ـ اگر طولانی شد ـ در مرحله نهایی از «انفجار» سربرآورد و «انفجار» خرابیهای خاص خود را دارد. اصل واکنش یک اصل امتحانداده در تاریخ است.
ایران چه حرفی برای گفتن دارد، صص۲۵۵،۲۵۴
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
>>Click here to continue<<