عموی من یکی از بهترین ها تو خانواده و شهرمون بود. درسش خوب بود، باادب بود، به همه کمک می کرد و بین آدم های اطراف حسابی محبوب بود.
عمو برای درس خوندن رفت تهران و عاشق یکی از همکلاسی هاش شد که ساکن تهران بود.
کلی سرخ و سفید شد تا به خانواده بگه و ازشون بخواد برن خواستگاری اما مراسم خواستگاری اونجوری که فکر میکردیم، پیش نرفت.
اونها به موضوعی اشاره کرده بودن که دست عمو نبود...
پدر عروس گفته بود کارخوب، تحصیلات، اخلاق و... چه فایده ای داره وقتی شهرستانی باشی؟
#کودک_ی_متفاوت
>>Click here to continue<<