TG Telegram Group & Channel
انتشارات دوات معاصر | United States America (US)
Create: Update:

یادداشت مسعود اصغرنژاد بلوچی بر مجموعه شعر «سرخ رد رفتنت بود» اثر ناهید بداغی

در جهان امروز و به واسطه‌ي اينکه انسان‌ها دچار توهم دانايي شده‌اند و مقياس و ارزش‌هايشان بر اساس «ريال» و «دلار» سنجيده مي‌شود؛ نوشتن و خواندن و سرودن، کار خاصي است. اين که انسان امروز چشم‌هايش را بسته است و دهانش را باز نموده و بدون اندک تأمل لرزش‌هاي مخچه‌اش را به لغزش‌هاي زبان‌اش منتقل مي‌کند اين يعني آغاز انحطاط انسان خردمند.
با اين همه هستند کساني که هنوز هم پاي هزارسال خردمندي و انديشه دست به توليد محتوا مي‌زنند. در اين ميان، انسان عاصي، در نمود شعر ظاهر مي‌گردد. کتاب شعر ناهيد بداغي را ورق مي‌زنم او مي‌خواهد راه چاره‌اي پيدا کند براي اين استيصال فرو رفته در زمين. اين شاعر تازه نفس، همه‌ي تلاش‌اش را مي‌کند تا هيولاي زمخت و ترسناکي که جهان معاصر را تهديد مي کند، شکست دهد. در انگاره‌هاي اين شاعر، انسان براي جستن مفهوم آزادي، لازم نيست اين همه آزار ببيند و سطرهاي بداغي در صدد هستند با به دوش کشيدن اين دردها، رازهاي شاعرانه‌ي خود را در گوش مخاطب نجوا کنند که مي‌تواند لاي بافه‌هاي گيسو به آرامش ازلي رسيد. بداغي با مدد جستن از ورد شبانه مي‌خواهد گره کور آبستن شده در نطفه‌ي هستي را بارور کند و ببالاند، تا «کودک هستن» به منصه ظهور برسد. از گلوله‌هاي برفي تا گلوله‌هاي حقيقي فاصله بسيار است.
باران که ببارد
خاک با بوي خون
فرياد خواهد کشيد ص 29
شاعر امروز در خدمت شعر امروز مي‌خواهد تنهايي ناچار بشري را به اجتماع صلح و دوست با بوسه‌ي مهر پيوند بزند.
اينگونه واضح خطاب قرار دادن مخاطب که:
دروغ گفته بودند
اين هجاي گم
هجاي مقدس
در جنگل من و تو مخفي مانده بود...
يادت هست؟
نوازش دست تو بود و
غربت تنبور
شب
آغشته به جنون شد ص31
شاعري که داشته‌هاي اساطيري را به شکل روزمره مصرف مي‌کند تا نمادهاي از خاطر برده تمدن و مهر را به‌خاطر بياورد و بگويد که چگونه بايد راه را ادامه داد.
ناهيد بداغي به نظر مي‌رسد که دريافت درستي از جايگزيني تصوير به جاي تصور دارد. در شعر امروز شکل هستي شناسيک «تصور» در خدمت خيال نيست. خلق اثر در کنار خود اثر به اصالت مي رسد.
در کنار اين موارد خوش نشسته در شعر ناهيد بداغي در کتاب «سرخ رد رفتنت بود» مواردي هست که يا از چشم شاعر دور مانده يا شاعر در اين دهه و دوره از سرودن به تبحر کافي ذيل ايجاد «ايجاز» دست پيدا نکرده است. بعضاً در برخي سطور گمان مي‌رود که شاعر آنچه که در «ذهن» داشته را بدون عبور دادن از «جوهر شعري» خويش بر کاغذ نگاشته است. شعر ص43 خورشيد سايه را جا گذاشت، نمونه بارزي از اين دست شعرهاي وي است که به‌نظر مي‌رسد سطرهاي اضافي و زيادي دارد که به اتمسفر شعرهاي خوب کتاب نمي‌آيد.
شاعر کتاب سرخ رد رفتنت بود در ص 45 شعري دارد با عنوان «زني ماه را آفريد» وقتي شاعر در آثارش نشان مي‌دهد که توانمندي‌اش تا به چه اندازه است و در کجاي «جهان شاعري» ايستاده است، خود به خود توقع مخاطب و منتقد را بالا مي‌برد.
کدام آبستن
در شبي روشن
ماهي را به دنيا خواهد آورد
با چشماني شعرتر
که از ماهش
مي‌نوشد. ص 46
اينجا لازم است، اشاره کنم که ظرفيت زبان فارسي در حيطه‌ی شعر با اندکي اغماض بي‌نهايت است. اين پتانسيل در بن‌بست ترجمه نشدن گير کرده است و محتواي شاعرانه از جغرافياي بزرگ زبان فارسي خارج نشده است. با اين همه در خود زبان نيز رفتارهاي «پوياشناسيک» ارائه مي‌شود که بايد در آن باره تعمق چند چندان کرد. در شعر:
شهر
در حافظه منجمد بود
تاريخ از کنار
زمان را عبور مي کرد ص53
به وضوح شاهد چنين رفتارپوياشناسيک و خلاقانه هستيم که لازم است دهن و گوش مخاطب امروز هم به آن توجه کند و هم به تدريج به آن عادت نمايد.
در ادامه بايد تأکيد نمايم همانگونه که پيشترها گفته‌ام و لازم است در اين باره بيشتر توجه کرد، موضوع تقطيع شعر بعد از نيماست.
در شعر ص 57 کتاب سرخ رد رفتنت بود؛ به دليل عدم توجه به تقطيع درست شعر از نفس مي‌افتد...
ريسمان بلندش
خواب را
سفر کرده
و در شکل بريده اش مي‌شکند...
بايد توجه کرد که شعر خوانده مي‌شود و تنها در دقايقي کوتاه ديده مي‌شود. اينکه :
و در شکل
بريده‌اش
مي شکند...
اينگونه بنويسيم. يعني به «نفس» و «هارموني» شعر توجه نکرده‌ايم.
به نظرم نبوغ شعري بداغي قابل توجه است و مي‌ارزد که کتابش را چندين و چند بار خواند.
دی ماه 2041
مسعوداصغرنژادبلوچی

#سرخ_رد_رفتنت_بود
#ناهید_بداغی
#دوات_معاصر
Www.davatmoaser.ir

@davatmoaser

یادداشت مسعود اصغرنژاد بلوچی بر مجموعه شعر «سرخ رد رفتنت بود» اثر ناهید بداغی

در جهان امروز و به واسطه‌ي اينکه انسان‌ها دچار توهم دانايي شده‌اند و مقياس و ارزش‌هايشان بر اساس «ريال» و «دلار» سنجيده مي‌شود؛ نوشتن و خواندن و سرودن، کار خاصي است. اين که انسان امروز چشم‌هايش را بسته است و دهانش را باز نموده و بدون اندک تأمل لرزش‌هاي مخچه‌اش را به لغزش‌هاي زبان‌اش منتقل مي‌کند اين يعني آغاز انحطاط انسان خردمند.
با اين همه هستند کساني که هنوز هم پاي هزارسال خردمندي و انديشه دست به توليد محتوا مي‌زنند. در اين ميان، انسان عاصي، در نمود شعر ظاهر مي‌گردد. کتاب شعر ناهيد بداغي را ورق مي‌زنم او مي‌خواهد راه چاره‌اي پيدا کند براي اين استيصال فرو رفته در زمين. اين شاعر تازه نفس، همه‌ي تلاش‌اش را مي‌کند تا هيولاي زمخت و ترسناکي که جهان معاصر را تهديد مي کند، شکست دهد. در انگاره‌هاي اين شاعر، انسان براي جستن مفهوم آزادي، لازم نيست اين همه آزار ببيند و سطرهاي بداغي در صدد هستند با به دوش کشيدن اين دردها، رازهاي شاعرانه‌ي خود را در گوش مخاطب نجوا کنند که مي‌تواند لاي بافه‌هاي گيسو به آرامش ازلي رسيد. بداغي با مدد جستن از ورد شبانه مي‌خواهد گره کور آبستن شده در نطفه‌ي هستي را بارور کند و ببالاند، تا «کودک هستن» به منصه ظهور برسد. از گلوله‌هاي برفي تا گلوله‌هاي حقيقي فاصله بسيار است.
باران که ببارد
خاک با بوي خون
فرياد خواهد کشيد ص 29
شاعر امروز در خدمت شعر امروز مي‌خواهد تنهايي ناچار بشري را به اجتماع صلح و دوست با بوسه‌ي مهر پيوند بزند.
اينگونه واضح خطاب قرار دادن مخاطب که:
دروغ گفته بودند
اين هجاي گم
هجاي مقدس
در جنگل من و تو مخفي مانده بود...
يادت هست؟
نوازش دست تو بود و
غربت تنبور
شب
آغشته به جنون شد ص31
شاعري که داشته‌هاي اساطيري را به شکل روزمره مصرف مي‌کند تا نمادهاي از خاطر برده تمدن و مهر را به‌خاطر بياورد و بگويد که چگونه بايد راه را ادامه داد.
ناهيد بداغي به نظر مي‌رسد که دريافت درستي از جايگزيني تصوير به جاي تصور دارد. در شعر امروز شکل هستي شناسيک «تصور» در خدمت خيال نيست. خلق اثر در کنار خود اثر به اصالت مي رسد.
در کنار اين موارد خوش نشسته در شعر ناهيد بداغي در کتاب «سرخ رد رفتنت بود» مواردي هست که يا از چشم شاعر دور مانده يا شاعر در اين دهه و دوره از سرودن به تبحر کافي ذيل ايجاد «ايجاز» دست پيدا نکرده است. بعضاً در برخي سطور گمان مي‌رود که شاعر آنچه که در «ذهن» داشته را بدون عبور دادن از «جوهر شعري» خويش بر کاغذ نگاشته است. شعر ص43 خورشيد سايه را جا گذاشت، نمونه بارزي از اين دست شعرهاي وي است که به‌نظر مي‌رسد سطرهاي اضافي و زيادي دارد که به اتمسفر شعرهاي خوب کتاب نمي‌آيد.
شاعر کتاب سرخ رد رفتنت بود در ص 45 شعري دارد با عنوان «زني ماه را آفريد» وقتي شاعر در آثارش نشان مي‌دهد که توانمندي‌اش تا به چه اندازه است و در کجاي «جهان شاعري» ايستاده است، خود به خود توقع مخاطب و منتقد را بالا مي‌برد.
کدام آبستن
در شبي روشن
ماهي را به دنيا خواهد آورد
با چشماني شعرتر
که از ماهش
مي‌نوشد. ص 46
اينجا لازم است، اشاره کنم که ظرفيت زبان فارسي در حيطه‌ی شعر با اندکي اغماض بي‌نهايت است. اين پتانسيل در بن‌بست ترجمه نشدن گير کرده است و محتواي شاعرانه از جغرافياي بزرگ زبان فارسي خارج نشده است. با اين همه در خود زبان نيز رفتارهاي «پوياشناسيک» ارائه مي‌شود که بايد در آن باره تعمق چند چندان کرد. در شعر:
شهر
در حافظه منجمد بود
تاريخ از کنار
زمان را عبور مي کرد ص53
به وضوح شاهد چنين رفتارپوياشناسيک و خلاقانه هستيم که لازم است دهن و گوش مخاطب امروز هم به آن توجه کند و هم به تدريج به آن عادت نمايد.
در ادامه بايد تأکيد نمايم همانگونه که پيشترها گفته‌ام و لازم است در اين باره بيشتر توجه کرد، موضوع تقطيع شعر بعد از نيماست.
در شعر ص 57 کتاب سرخ رد رفتنت بود؛ به دليل عدم توجه به تقطيع درست شعر از نفس مي‌افتد...
ريسمان بلندش
خواب را
سفر کرده
و در شکل بريده اش مي‌شکند...
بايد توجه کرد که شعر خوانده مي‌شود و تنها در دقايقي کوتاه ديده مي‌شود. اينکه :
و در شکل
بريده‌اش
مي شکند...
اينگونه بنويسيم. يعني به «نفس» و «هارموني» شعر توجه نکرده‌ايم.
به نظرم نبوغ شعري بداغي قابل توجه است و مي‌ارزد که کتابش را چندين و چند بار خواند.
دی ماه 2041
مسعوداصغرنژادبلوچی

#سرخ_رد_رفتنت_بود
#ناهید_بداغی
#دوات_معاصر
Www.davatmoaser.ir

@davatmoaser


>>Click here to continue<<

انتشارات دوات معاصر




Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)