نقش ناخودآگاه در من و ما
مدتی است ناخودآگاه و عملکرد آن ذهنم را مشغول کرده است. احتمالا شما هم با افرادی برخورد کردهايد که در گفتار و بیان شان از مثالهای خاص استفاده میکنند. در این مورد پیشتر فروید از این موضوع به عنوان لغزشهای زبانی یاد کرده است.
این روزها به جهت مسئولیتی که دارم، خواسته و ناخواسته با افراد مختلفی مواجهه دارم، در این گفتگوها به روشنی لغزشها و جهتگیریهای افراد را چه در زبان و چه در رفتار مشاهده میکنم. مثلا حمایت و حتی سوگیری فرد نسبت به افراد خاص، آوردن مثالهای خاص که از یک الگوی خاص شناختی پیروی میکند. شوخیهایشان در محدوده موضوع خاصی است. انتخاب مثالها و طرح ایدهها، جهتدهی استدلالها از یک مدل خاص شناختی و فرهنگی تبعیت می کند و غیره
این موضوع از دیدگاههای مختلف روانشناسی، علوم شناختی و حتی فلسفه قابل بررسی است. در ادامه به چند وجه کلیدی آن اشاره میکنم:
### ۱- نمادها و مثالهای ناخودآگاه
وقتی افراد صحبت میکنند، مثالها یا استعارههایی که به کار میبرند اغلب از تجربیات پنهان، ترسها، آرزوها یا الگوهای ذهنی عمیقتر نشأت میگیرند. مثلاً:
-فردی که همیشه از مثالهای مربوط به "زندان" یا "فرار" استفاده میکند، ممکن است ناخودآگاه با احساس محدودیت یا اضطراب دست و پنجه نرم کند.
- در گفتار علمی هم گاهی تشبیهات (مثلاً "اتم مانند یک منظومه شمسی است") از پیشفرضهای ناخودآگاه فرهنگی یا آموزشی نشأت میگیرند.
### ۲- تأثیر ناخودآگاه بر استدلال
حتی در بحثهای منطقی، ناخودآگاه میتواند:
سوگیریهای شناختی ایجاد کند (مثل تأییدپذیری، که تمایل به تأیید باورهای قبلی است)
- انتخاب ناخودآگاه مدارک: فرد ممکن است ناخواسته به شواهدی توجه کند که با سیستم اعتقادی او سازگارند.
### ۳- زبان و ناخودآگاه جمعی
برخی روانشناسان (مثل یونگ) معتقدند بعضی نمادها یا روایتها در "ناخودآگاه جمعی" ریشه دارند و در گفتار روزمره ظاهر میشوند. مثلاً استفاده از اسطورههای مشترک در توضیح پدیدهها.
### ۴- نظریههای علمی پشت این پدیده
فروید: معتقد بود لغزشهای زبانی (Freudian slips) و انتخاب مثالها، امیال یا تعارضهای پنهان را فاش میکنند.
علوم شناختی: نشان میدهد که بخش بزرگی از پردازش اطلاعات ما ناهشیار است و گفتار تحت تأثیر شبکههای تداعیگر پنهان قرار دارد.
زبانشناسی شناختی: استعارههای روزمره (مثل "عشق یک سفر است") را بازتابی از ناخودآگاه میداند.
###
بسیاری از شواهد تجربی و نظری از نظریههای روانشناسی و عصبشناسی از این ایده حمایت میکنند. البته نقش ناخودآگاه نباید به معنای "نفی اختیار" تفسیر شود، بلکه نشان میدهد که گفتار انسان محصول تعامل پیچیدهای بین عوامل هشیار و ناهشیار است.
نتیجه: ناخودآگاه نه تنها در مثالزدن، بلکه در کلیت گفتار و استدلال ما حضور پررنگی دارد. شناخت این تأثیرات میتواند به خودآگاهی بیشتر و ارتباط مؤثرتر کمک کند.
حال سوالی که مطرح می شود این است، آیا ما گریزی از ناخودآگاه داریم و می توانیم آن را کنترل کنیم؟ چه نسبتی از این ناخودآگاه متاثر از بوم، جغرافیا و تاریخ( فرهنگ) ماست؟ ما به عنوان یک فرد چقدر باید به این ناخودآگاه خود وفادار باشیم و چقدر باید آن را کنترل کنیم؟
(بخشی از متن که با ### مشخص شده، پیشنهاد هوش مصنوعی بود که البته تغییراتی در آن ایجاد شده است)
#ناخودآگاه
#صادقی
@cacpc
>>Click here to continue<<