TG Telegram Group & Channel
بسیج دانشجویی دانشگاه علوم قضایی | United States America (US)
Create: Update:

#عبرت_های_تاریخ_شیعه

📌پرده چهارم


«پیامد های یک صلح تحمیلی، جنگ داخلی و امنیتی که هرگز تأمین نشد»




سپاه علوی خشمگین، بهت زده و زخم خورده از خیانت ابوموسی اشعری و شنیدن نتیجه مذاکرات و حَکَمیت، راه کوفه در پیش گرفتند. خوش خیالی آنان و تصور وفای به عهد از جانب امویان، آن دسته از متشرعین و انقلابی های سپاه علوی را سخت مشوّش و شمشیر نفرت و خشم آنان را گداخته بود‌.
هزاران کشته و صدها بیوه و یتیم و نیرنگ، فریب و دروغ شامیان تنها عایدات سپاه عراق نبود. آینده هولناکی پیش روی لشکری بود که در جای نامناسب و در هنگامه غلط، راضی به صلح و آتش بس شده بودند.
حضرت میانه راه سپاه را متوقف کرد و خطابه ای فرمود که خبر از آینده می‌داد:«سوگند به خدای آفریننده مخلوقات و شکافنده دانه... اگر پس از من بر شما تسلط یابند، آنان را سرپرستان بدی خواهید یافت و در شهرهایتان با شما شریک شوند و نه حق خدا را بگیرید و نه از حرمت او دفاع کنید و چونان سوسمار نفس نفس بزنید...»
سرخوردگی بیش از بیست هزار نظامی که نماینده منتخب شان، ابوموسی اشعری، در مذاکرات فریب خورده و با جهالت و بی‌کفایتی حَکَمیت را تماماً به سود عمروعاص ساخته بود، آنچنان مسبب غباری بر دیدگان شد که دوازده هزار نظامی کارآزموده، دائم الوضوء، سر به سجود و پینه بر پیشانی و ذکر بر لب، قُراء قرآن و انقلابیون متشرع، لب به استغفار گشودند از علی هم خواستند تا توبه کند، توبه از عملی که مرتکب نشده است. در آن لحظه که علی علیه‌السلام یادآور شد این ننگ حکمیت به خواسته و عمل خود آنان بوده نه فرمانده کل قوا، به ناگه بر انقلابیون روزه‌دارِ پینه بر پیشانی، پذیرش مسئوليت گران آمد. شمشیرها از نیام کشیده شد و با خشونتی شیطانی، نسبت کافر به اولین مرد مسلمان پس از رسول خدا داده شد‌.
در میان نعره‌ها و رقص شمشیرها شعاری قرآنی هم به گوش می رسید. ان الحکم الا لله، حکایت از خروج داشت، خروج از دین! قیام مارقین و جنگ داخلی.
دشمن با رویت انکسار و تفرقه در لشکر عراق، نه تنها به آتش بس متعهد نماند بلکه شهرها و ولایات را یکی پس از دیگری فتح کرد و از زیر نگین حکمرانی علوی خارج ساخت. مصر سپس یمن، حجاز و شهرهایی که از پی هم سقوط می کردند. سرکوب قیام خوارج، درآوردن چشم فتنه داخلی و دفع خطر از پشت جبهه که کوفه و سَواد عراق را شامل می شد، تنها گام مثبتی بود که کوفیان پس از صفین برای حفظ امنیت خود برداشتند. و این آخرین باری بود که دعوت علی علیه اسلام از جانب کوفیان برای جهاد اجابت می شد.
اما کوفهٔ بزرگ که روزی دروازهٔ فتح ایران و روم، مسکن سلحشوران پیل افکن و سرداران نامی و شیرزنان غیور بود؛ اینک گوش بر دهان و منافسهٔ شیاطینی اهل قعود داشت، کوفیان پولاد پنجه که از هر پیکاری پیروز و سربلند بیرون می آمدند آنقدر انفعال و ازخودباختگی بروز دادند که عراق عرب بعد از آتش بس و تحمیل صلح دیگر هرگز روی امنیت به خود ندید.
واقعهٔ غارات و تجاوز مداوم فوج‌ها و دسته‌های سپاه اموی به اراضی تحت حاکمیت حکومت علوی، ترورها و خرابکاری‌های پی‌در‌پی تمرکز و توان لشکر امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام را از بین برده بود.
شهادت مالک اشتر و محمدبن ابی بکر و سرداران باتقوی و متنفذ علوی، فرصت جولان به اهالی قعود داده و منافقینی چون اشعث کندی را بیش از گذشته گستاخ کرده بود. منقول است که معاویه علیه لعنة بعد از خبر مسمویت و شهادت مالک اشتر گفت:« علی (علیه السلام) دو بازوی نیرومند داشت یکی را در صفین -عمار یاسر- و یکی را در مصر-مالک اشتر نخعی- قطع کردم.»
در این بین دعوت علی علیه اسلام برای جهاد و پیکار دوباره با شامیان، بی‌اعتنایی مردم را همراه داشت. ۱۹ رمضان ۴۰ فرا رسید و شمشیر کینه و عقده بازماندهٔ خوارج، شقی ترین ابناء آدم بر فرق پاک ترین فرد از سلاله انبیا و رسل فرود آمد و علی (علیه السلام) در بستر شهادت افتاد.

ادامه دارد...



منبع ؛
- کورانی عاملی، علی، سیره نامه امیرالمومنین علی بن ابی طالب، ج ۵، نشر بین الملل، صفحه ۱۷ الی ۵۴
-بلاذری، فتوح البلدان، ج۲ ، صفحه ۳۶۵
- نصر بن مزاحم المنقری، وقعه الصفین، ص ۲۲۷
-ابراهیم بن محمد الثقفی، الغارات،صفحه ۱۱۷ الی ۲۰۸



🆔خط بهشتی در فضای مجازی

ایتا | تلگرام
بله | توییتر

Forwarded from خط بهشتی
#عبرت_های_تاریخ_شیعه

📌پرده چهارم


«پیامد های یک صلح تحمیلی، جنگ داخلی و امنیتی که هرگز تأمین نشد»




سپاه علوی خشمگین، بهت زده و زخم خورده از خیانت ابوموسی اشعری و شنیدن نتیجه مذاکرات و حَکَمیت، راه کوفه در پیش گرفتند. خوش خیالی آنان و تصور وفای به عهد از جانب امویان، آن دسته از متشرعین و انقلابی های سپاه علوی را سخت مشوّش و شمشیر نفرت و خشم آنان را گداخته بود‌.
هزاران کشته و صدها بیوه و یتیم و نیرنگ، فریب و دروغ شامیان تنها عایدات سپاه عراق نبود. آینده هولناکی پیش روی لشکری بود که در جای نامناسب و در هنگامه غلط، راضی به صلح و آتش بس شده بودند.
حضرت میانه راه سپاه را متوقف کرد و خطابه ای فرمود که خبر از آینده می‌داد:«سوگند به خدای آفریننده مخلوقات و شکافنده دانه... اگر پس از من بر شما تسلط یابند، آنان را سرپرستان بدی خواهید یافت و در شهرهایتان با شما شریک شوند و نه حق خدا را بگیرید و نه از حرمت او دفاع کنید و چونان سوسمار نفس نفس بزنید...»
سرخوردگی بیش از بیست هزار نظامی که نماینده منتخب شان، ابوموسی اشعری، در مذاکرات فریب خورده و با جهالت و بی‌کفایتی حَکَمیت را تماماً به سود عمروعاص ساخته بود، آنچنان مسبب غباری بر دیدگان شد که دوازده هزار نظامی کارآزموده، دائم الوضوء، سر به سجود و پینه بر پیشانی و ذکر بر لب، قُراء قرآن و انقلابیون متشرع، لب به استغفار گشودند از علی هم خواستند تا توبه کند، توبه از عملی که مرتکب نشده است. در آن لحظه که علی علیه‌السلام یادآور شد این ننگ حکمیت به خواسته و عمل خود آنان بوده نه فرمانده کل قوا، به ناگه بر انقلابیون روزه‌دارِ پینه بر پیشانی، پذیرش مسئوليت گران آمد. شمشیرها از نیام کشیده شد و با خشونتی شیطانی، نسبت کافر به اولین مرد مسلمان پس از رسول خدا داده شد‌.
در میان نعره‌ها و رقص شمشیرها شعاری قرآنی هم به گوش می رسید. ان الحکم الا لله، حکایت از خروج داشت، خروج از دین! قیام مارقین و جنگ داخلی.
دشمن با رویت انکسار و تفرقه در لشکر عراق، نه تنها به آتش بس متعهد نماند بلکه شهرها و ولایات را یکی پس از دیگری فتح کرد و از زیر نگین حکمرانی علوی خارج ساخت. مصر سپس یمن، حجاز و شهرهایی که از پی هم سقوط می کردند. سرکوب قیام خوارج، درآوردن چشم فتنه داخلی و دفع خطر از پشت جبهه که کوفه و سَواد عراق را شامل می شد، تنها گام مثبتی بود که کوفیان پس از صفین برای حفظ امنیت خود برداشتند. و این آخرین باری بود که دعوت علی علیه اسلام از جانب کوفیان برای جهاد اجابت می شد.
اما کوفهٔ بزرگ که روزی دروازهٔ فتح ایران و روم، مسکن سلحشوران پیل افکن و سرداران نامی و شیرزنان غیور بود؛ اینک گوش بر دهان و منافسهٔ شیاطینی اهل قعود داشت، کوفیان پولاد پنجه که از هر پیکاری پیروز و سربلند بیرون می آمدند آنقدر انفعال و ازخودباختگی بروز دادند که عراق عرب بعد از آتش بس و تحمیل صلح دیگر هرگز روی امنیت به خود ندید.
واقعهٔ غارات و تجاوز مداوم فوج‌ها و دسته‌های سپاه اموی به اراضی تحت حاکمیت حکومت علوی، ترورها و خرابکاری‌های پی‌در‌پی تمرکز و توان لشکر امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام را از بین برده بود.
شهادت مالک اشتر و محمدبن ابی بکر و سرداران باتقوی و متنفذ علوی، فرصت جولان به اهالی قعود داده و منافقینی چون اشعث کندی را بیش از گذشته گستاخ کرده بود. منقول است که معاویه علیه لعنة بعد از خبر مسمویت و شهادت مالک اشتر گفت:« علی (علیه السلام) دو بازوی نیرومند داشت یکی را در صفین -عمار یاسر- و یکی را در مصر-مالک اشتر نخعی- قطع کردم.»
در این بین دعوت علی علیه اسلام برای جهاد و پیکار دوباره با شامیان، بی‌اعتنایی مردم را همراه داشت. ۱۹ رمضان ۴۰ فرا رسید و شمشیر کینه و عقده بازماندهٔ خوارج، شقی ترین ابناء آدم بر فرق پاک ترین فرد از سلاله انبیا و رسل فرود آمد و علی (علیه السلام) در بستر شهادت افتاد.

ادامه دارد...



منبع ؛
- کورانی عاملی، علی، سیره نامه امیرالمومنین علی بن ابی طالب، ج ۵، نشر بین الملل، صفحه ۱۷ الی ۵۴
-بلاذری، فتوح البلدان، ج۲ ، صفحه ۳۶۵
- نصر بن مزاحم المنقری، وقعه الصفین، ص ۲۲۷
-ابراهیم بن محمد الثقفی، الغارات،صفحه ۱۱۷ الی ۲۰۸



🆔خط بهشتی در فضای مجازی

ایتا | تلگرام
بله | توییتر


>>Click here to continue<<

بسیج دانشجویی دانشگاه علوم قضایی






Share with your best friend
VIEW MORE

United States America Popular Telegram Group (US)