ترجمه:::
🔖 حسين بن على(عليهالسلام) از اسير شدن ، خوددارى ورزيد و آنان هم با او جنگيدند و او را كُشتند و پسران و يارانش را كه همراه او جنگيدند ، در جايى به نام طَف كُشتند و على بن الحسين (زين العابدين)(عليهالسلام) ، فاطمه(سلاماللهعلیها) دختر حسين و سكينه(سلاماللهعلیها) دختر حسين را به سوى عبيد اللّه بن زياد بردند . على بن الحسين (عليهالسلام)در آن روزگار ، جوانى بالغ بود و عبيد اللّه(لعنةاللهعلیه) ، آنان را به سوى يزيد بن معاويه(لعنةاللهعلیه) فرستاد .
يزيد(لعنةاللهعلیه) ، فرمان داد تا سَكينه(سلاماللهعلیها) را در پشتِ تخت او بگذارند تا سرِ پدر و خويشانش را نبيند . على بن الحسين (عليهالسلام)در غل و زنجير بود .
يزيد(لعنةاللهعلیه) ، سر حسين(عليهالسلام) را پايين گذاشت و بر دندان هاى پيشينِ حسين(عليهالسلام) زد💔 و گفت : سرِ مردانى را مى شكافيم كه دوستشان داريم . ولى آنان ، نافرمان ترين و ستمكارترين بودند . على بن الحسين (عليهالسلام) گفت : مصيبتى در زمين و يا در خودتان به شما نمى رسد ، جز آن كه پيش از آن كه ايجادش كنيم ، ثبت شده است ؛ و اين ، براى خدا آسان است. بر يزيد(لعنةاللهعلیه) ، گران آمد كه او به شعرى استشهاد كند و على بن الحسين (﮼عليهالسلام) ، آيه اى از كتاب خداى عزوجل تلاوت كند . پس يزيد(لعنةاللهعلیه) گفت : بلكه به سبب دستاورد خودتان است ؛ و خدا از بسيارى هم مى گذرد. على بن الحسين (عليهالسلام)فرمود : هان ! به خدا سوگند ، اگر پيامبر خدا (﮼صلىاللهعلیهوآلهوسلم) ما را در بند مىديد ، دوست مى داشت كه بند را از ما بگشايد!. يزيد(لعنةاللهعلیه) گفت : راست گفتى . بند را از آنان بگشاييد . على بن الحسين(عليهالسلام) فرمود : «و اگر ما در پيشِ روى پيامبر(صلىاللهعلیهوآلهوسلم) خدا دور مى ايستاديم ، دوست مى داشت كه ما را نزديك نمايد. يزيد(لعنةاللهعلیه) گفت : راست گفتى . آنان را نزديك بياوريد . فاطمه (سلاماللهعلیها)و سَكينه(سلاماللهعلیها) ، گردن مىكشيدند تا سرِ پدرشان را ببينند💔 و يزيد(لعنةاللهعلیه) هم آن جا كه نشسته بود ، گردن مىكشيد تا سرِ پدرشان را از آن دو ، پنهان بدارد . آن گاه يزيد(لعنةاللهعلیه) فرمان داد كه آنان را آماده كنند و ايشان را سامان داد و آنان را به سوى مدينه بردند .
📕نام کتاب : المعجم الكبير نویسنده : الطبراني جلد : 3 صفحه : 104
اسكن كتاب:
https://plink.ir/C8tgr
http://lib.efatwa.ir/42124/3/104
🌐اسلام ويب:
https://islamweb.com/ar/library/index.php?page=bookcontents&ID=2782&bk_no=84&flag=1
📕نام کتاب : تاريخ دمشق نویسنده : ابن عساكر، أبو القاسم جلد : 70 صفحه : 14
اسكن كتاب:
https://plink.ir/zeMfX
http://lib.efatwa.ir/40314/70/14
هيثمى پس از نقل روايت از طبرانى مينويسد:طبرانى روايت كرده است و رجال روايت همگى ثقه هستند
رَوَاهُ الطَّبَرَانِيُّ، وَرِجَالُهُ ثِقَاتٌ.
(📸 اسکن آن پیوست خواهد شد)
📕نام کتاب : مجمع الزوائد ومنبع الفوائد نویسنده : الهيثمي، نور الدين جلد : 9 صفحه : 195
اسكن كتاب:
https://plink.ir/QErzB
http://lib.efatwa.ir/43322/9/195
🌐اسلام ويب:
https://islamweb.org/ar/library/index.php?page=bookcontents&ID=15257&bk_no=87&flag=1
(📸 اسکن در پست بعد)
__
در پاسخ به ادعای سخیف کسانی که میگویند یزید پشیمان شد! باید گفت::
✅ اولا نكته عجيب روايت اين است كه يزيد هم (مثل عمر در قضيه ى #هجوم) مدعى حب بوده نُفَلِّقُ هاماً مِن رِجالٍ أحِبَّةٍ إلَينا وهُم كانوا أعَقَّ وأظلَما
هم دوستتون داريم هم ميكشيمتون! (منطق سلف بعضیا!)
✅ در ثانی عبیدالله و یزید ، با توجه به جو ایجاد شده در جامعه و روشنگریهای حضرت زینب کبری سلام الله علیها امکان جنایت بیشتر را نداشتند!
✅ ثالثا باید گفت تو چرا قبل از ارتکاب جنایت به عواقب آن نیندیشیدی که بعد از ارتکاب پشیمان شوی؟! هر جنایت کار و مجرمی پس از انجام جرم پشیمان میشود. قابیل هم نادم شد. اگر ابراز ندامت یزید ظاهر سازی و نمایشی نباشد، باید این را به آن ملعون گفت.
✅ و در نهایت آنکه قبل و بعد از این جنایات وحشتناک، اعمالی از یزید سر زده و سخنانی ضبط شده که نشان میدهد مانند #معاویه علیه اللعنه، با اصل و اساس اسلام دشمن بوده است. از قبیل بی حرمتی به حرم رسول اکرم صلی الله علیه و آله و وقعۀ حره و اشعاری که در بارۀ اسلام از وی ثبت شده است.
#شبهات_محرم
➖➖➖➖➖➖➖➖
🔰 @borrhan
>>Click here to continue<<