مثالهایی از راوی غیرقابل اعتماد. برخی از مثالها پایان اثر را لو میدهند.
🫐|• نمایشنامه «غوکان»: 🫐|• یکی از اولین موارد استفاده از روایت غیرقابل اعتماد در ادبیات در نمایشنامهٔ غوکان اثر آریستوفان است. پس از اینکه دیونیسوس (ایزد یونانی) مدعی غرق کردن ۱۲ یا ۱۳ کشتی دشمن به کمک سلستین میشود. بردهٔ او زانتیاس به تمسخر میگوید: «پس از آن من از خواب پریدم».
🌵|• نمایشنامه «مایلز گلوریوسوس»: 🌵|• نمایشنامه کمدی پلوتس با نام مایلز گلوریوسوس سربازی را به تصویر میکشد که دستاوردهای خود را به رخ دیگران میکشد در حالی که بردهاش آرتگروس، از طریق کنارگویی، ادعا میکند که داستانهایی که اربابش تعریف میکند غیرواقعی هستند و آرتگروس مجبور است آنها را تأیید کند تا از نان خوردن نیفتد.
🌟|• حکایتهای «هزار و یک شب»: 🌟|• در یکی از حکایات هزار و یک شب، با نام «هفت وزیر»، یک روسپی، پسر یک پادشاه را به تعرض به خود متهم میکند، حال آنکه که حقیقت ماجرا این است که تلاش آن روسپی برای اغوا کردن او نافرجام ماندهاست (ملهم از داستان قرآنی یوسف و زلیخا) هفت وزیر برای نجات جان شاهزاده تلاش میکنند و در این راستا هر یک داستانی برای اثبات نامعتبر بودن داستان روسپی بیان میکنند و روسپی برای اثبات نامعتبر بودن داستان وزرا، پاسخ هر یک را با داستانی میدهد.
🥮|• رمان «قتل راجر آکروید»: 🥮|• یک نمونهٔ بحثبرانگیز از راوی غیرقابل اعتماد را میتوان در کتاب قتل راجر آکروید اثر آگاتا کریستی یافت. در این داستان راوی یک سری حقایق اصلی و اساسی در متن پنهان میکند (از طریق طفره رفتن از بیان حقیقت یا حذف حقیقت و فروگذاری در بیان حقیقت یا بیان پرابهام حقیقت) بدون اینکه راوی در روایت خود بهطور آشکار دروغی گفته باشد. با این حال در آن زمان بسیاری از خوانندگان آن رمان احساس میکردند که پیچش داستانی در اوج داستان غیرمنصفانه و نادرست است.
🍋|• رمان «ماجراهای هاکلبری فین»: 🍋|• بسیاری از رمانها توسط بچهها روایت میشوند که ممکن است بیتجربگی و خامی آنها روی قضاوت آنها تأثیر گذاشته و روایت آنها را غیرقابل اعتماد کند. در ماجراهای هاکلبری فین (۱۸۸۴)، معصومیت هاکلبری فین موجب میشود تا قضاوتهای او در مورد شخصیتهای رمان بیش از حد دلسوزانه باشد.
🥀|• سریال «فصل زرد»: 🥀|• در سریال ایرانی فصل زرد، شهاب به عنوان راوی داستان سریال و پیش میبرد ولی در قسمت پایانی متوجه میشویم که راوی در اتاق بازجویی و در مقابل بازپرس این داستان دروغی را برای بیگناه جلوه دادن خود تعریف کرده است.
مثالهایی از راوی غیرقابل اعتماد. برخی از مثالها پایان اثر را لو میدهند.
🫐|• نمایشنامه «غوکان»: 🫐|• یکی از اولین موارد استفاده از روایت غیرقابل اعتماد در ادبیات در نمایشنامهٔ غوکان اثر آریستوفان است. پس از اینکه دیونیسوس (ایزد یونانی) مدعی غرق کردن ۱۲ یا ۱۳ کشتی دشمن به کمک سلستین میشود. بردهٔ او زانتیاس به تمسخر میگوید: «پس از آن من از خواب پریدم».
🌵|• نمایشنامه «مایلز گلوریوسوس»: 🌵|• نمایشنامه کمدی پلوتس با نام مایلز گلوریوسوس سربازی را به تصویر میکشد که دستاوردهای خود را به رخ دیگران میکشد در حالی که بردهاش آرتگروس، از طریق کنارگویی، ادعا میکند که داستانهایی که اربابش تعریف میکند غیرواقعی هستند و آرتگروس مجبور است آنها را تأیید کند تا از نان خوردن نیفتد.
🌟|• حکایتهای «هزار و یک شب»: 🌟|• در یکی از حکایات هزار و یک شب، با نام «هفت وزیر»، یک روسپی، پسر یک پادشاه را به تعرض به خود متهم میکند، حال آنکه که حقیقت ماجرا این است که تلاش آن روسپی برای اغوا کردن او نافرجام ماندهاست (ملهم از داستان قرآنی یوسف و زلیخا) هفت وزیر برای نجات جان شاهزاده تلاش میکنند و در این راستا هر یک داستانی برای اثبات نامعتبر بودن داستان روسپی بیان میکنند و روسپی برای اثبات نامعتبر بودن داستان وزرا، پاسخ هر یک را با داستانی میدهد.
🥮|• رمان «قتل راجر آکروید»: 🥮|• یک نمونهٔ بحثبرانگیز از راوی غیرقابل اعتماد را میتوان در کتاب قتل راجر آکروید اثر آگاتا کریستی یافت. در این داستان راوی یک سری حقایق اصلی و اساسی در متن پنهان میکند (از طریق طفره رفتن از بیان حقیقت یا حذف حقیقت و فروگذاری در بیان حقیقت یا بیان پرابهام حقیقت) بدون اینکه راوی در روایت خود بهطور آشکار دروغی گفته باشد. با این حال در آن زمان بسیاری از خوانندگان آن رمان احساس میکردند که پیچش داستانی در اوج داستان غیرمنصفانه و نادرست است.
🍋|• رمان «ماجراهای هاکلبری فین»: 🍋|• بسیاری از رمانها توسط بچهها روایت میشوند که ممکن است بیتجربگی و خامی آنها روی قضاوت آنها تأثیر گذاشته و روایت آنها را غیرقابل اعتماد کند. در ماجراهای هاکلبری فین (۱۸۸۴)، معصومیت هاکلبری فین موجب میشود تا قضاوتهای او در مورد شخصیتهای رمان بیش از حد دلسوزانه باشد.
🥀|• سریال «فصل زرد»: 🥀|• در سریال ایرانی فصل زرد، شهاب به عنوان راوی داستان سریال و پیش میبرد ولی در قسمت پایانی متوجه میشویم که راوی در اتاق بازجویی و در مقابل بازپرس این داستان دروغی را برای بیگناه جلوه دادن خود تعریف کرده است.