#تاريخ_معاصر_ايران (39)
(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
#فصل_يکم
#نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار
#جنبش_زنان_در_عصر_قاجار_و_پهلوي
اکنون همه ميدانند که شرکت زنان در فعاليتهاي اجتماعي مانند تدريس در روستاها و داشتن حق راي، نه حق انتخاب شدن براي نماينده مجلس، با انقلاب «سفيد شاه و ملت»، که در اين رابطه خواهيم نوشت، شروع ميشود. در طول تاريخ پارلماني ايران، معدود نمايندهگان انگشت شماري بودهاند که به طور مستقل از طرف مردم، به عنوان نماينده انتخاب شدهاند، در بقيه موارد، همهي مجالس با اشکال مختلفاش، از طرف طبقه حاکمه، مهندسي ميشده است. هنگامي که براي نخستين بار، زنان حق داشتند، در انتخابات شرکت کنند و راي خود را به صندوق بريزند، سيدحسن مدرس نماينده اصفهان در مخالفت با حق راي زنان در مجلس گفت:
«از اول عمر تا حال بسيار در بر و بحر ممالک اتفاق افتاده بود براى بنده، ولى بدن بنده به لرزه نيامد و امروز بدنم به لرزه آمد، اولا" نبايد اسم نسوان را در منتخبين برد که از کسانى که حق انتخاب ندارند، نسوان هستند مثل اينکه بگويند از ديوانهها نيستند، سفها نيستند. از روى برهان بايد صحبت کرد و برهان اين است که امروز ما هر چه تأمل ميکنيم مىبينيم، خداوند قابليت در اينها قرار نداده که لياقت حق انتخاب را داشته باشند. مستضعفين و مستضعفات و آنها از آن نمرهاند که عقول آنها استعداد ندارد، گذشته از اينکه در حقيقت، نسوان در مذهب اسلام ما در تحت قيومتاند، الرجال قوامون عالى النساء در تحت قيوميت رجال هستند، مذهب رسمى ما اسلام است آنها در تحت قيومتند، ابدا" حق انتخاب نخواهند داشت... »( جلسه 280، مورخه11شعبانالمعظم 1329دوره دوم)
انقلاب مشروطه شکست خورد و دستآورد روشن و مشخصي براي طبقهي فرودست جامعه مخصوصا" زنان در بر نداشت. يعني قرار بر اين بود که انقلاب مشروطه به تمام افراد جامعهي ايراني، حقوق شهروندي که همان حقوق بورژوايي منبعث از انقلاب کبير فرانسه است و اکنون در کشورهاي اروپاي غربي رايج است، اعطا نمايد، اما نه تنها چنين نشد، بلکه هنوز هم بعد از گذشت بيش از يک قرن، نه تنها زنان، بلکه مردان ايران نتوانستهاند به حقوق شهروندي خود، در يک جامعهي مدني دست يابند. با وجود اين، بيش از صد سال است که جنبش زنان در ايران هيچگاه خاموش نشده و به اشکال گوناگون ادامه يافته است. در عصر قاجاريه، طبقهي حاکمهي قاجار و روحانيون وابسته به دربار، به شدت با بيرون آمدن زنان از خانه و رفتن آنها به مدرسه، مخالف بودند و براي جلوگيري از آن به هر کاري که لازم ميدانستند، اقدام مينمودند. بر اين مبنا طبق قانون ضدين، ضد اين افکار در جامعه به سرعت در حال شکلگيري بود.
براي نخستين بار با حمايت مردان جوان سوسيالدموکرات ايراني يا همان حزب اجتماعيون عاميون «در 20 ژانويه 1907/ 29 دي 1285، اجتماعي از زنان در تهران تشکيل شد و در آن ده قطعنامه به تصويب رسيد که يکي از آنها تقاضاي تاسيس مدارس دخترانه و ديگري الغاي جهيزيههاي سنگين بود، زيرا عدهي زيادي معتقد بودند که پولي که براي جهيزيهي دختران پسانداز ميشود بايد صرف تعليم و تربيت آنها شود. سه سال بعد، يعني در آوريل 1910/ فروردين 1289، پنجاه مدرسهي دخترانه در تهران داير و يک کنگرهي زنان که به موضوع آموزش اختصاص داشت نيز در پايتخت برگزار شده بود. در 1913/1292، يک نشريهي زنان به نام «شکوفه» فهرستي از 63 مدرسهي دخترانهي تهران با حدود 2500 محصل را چاپ، و بيان داشت که يک هفتم محصلان مدارس تهران را دختران تشکيل ميدهند. مدارس جديد رابطهي تشکيلاتي نزديکي با انجمنهاي زنان داشتند. در تهران بيش از ده جمعيت مخفي زنان وجود داشت که هماهنگي امور آنها در دست يک کميتهي مرکزي بود.» (ژانتآفاري:انقلابمشروطهي ايران:240)
ادامه دارد
@amookhtan
>>Click here to continue<<