ما زندگی روزمره را باید بدون فکر کردن به آن زندگی کنیم. زندگی روزمره را فقط باید زندگی کرد.اگر به هر دلیلی، اعم از گرانی یا استبداد یا وقوع پدیده ای مرگبار همچون جنگ یا زلزله مجبور شویم از زندگی "فاصله" بگیریم و آن را تبدیل به موضوع تحلیل خود کنیم، زندگی روزمره تبدیل به امری رنجآور و غیر قابل تحمل میشود و آن را از دست میدهیم.
تبدیل زندگی روزمره به امر قابل تامل و تفکر عقلانی از رنج آورترین پدیده های انسانی است. به همین دلیل، مهمترین وظیفه سیاست حفظ زندگی روزمره مردم در وضعیت عادی آن است. نظام سیاسی که زندگی روزمره مردم را ناچیز میداند و آن را دچار اختلال میکند دیر یا زود از بین خواهد رفت، زیرا انسان قادر به تحمل رنج حاصل از بهم ریختگی زندگی روزمره نیست.
زندگی روزمره آغوش بیدغدغه و امن انسان برای زیستن در جهان بیمعنایی است که معنای آن صرفا حاصل تکرار کنش های طبیعی و معمول انسانی ست. پدیدارشناسی هایدگر پدیدارشناسی زندگی انسان در مرحله قبل از آگاهی علمی و فاصله گرفتن از زندگی است و نشان می دهد چگونه انسان این زندگی بیواسطه را بیهیچ رنجی تجربه میکند و میزید.
نسبت زندگی روزمره با آگاهی و سیاست از نگاه هایدگر
✍ مصطفی مهرآیین (با کمی تلخیص)
https://hottg.com/mostafamehraeen/1255
>>Click here to continue<<